به گزارش ایکنا از مازندران، حجتالاسلام والمسلمین عباداله فضلیانکاری، مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری در گفتار هشتم از سلسلهمباحث تخصصی با عنوان «فقر ذاتی انسان از منظر قرآن کریم» به موضوع اصلاح نگرش بر اساس فقر ذاتی و مالکیت الهی با محوریت «مکانیسم تحول نگرش در پرتو فقر ذاتی» را از منظر قرآن کریم واکاوی میکند که مشروح آن را در ادامه میخوانیم:
در قسمت قبل، زیربنای فکری اصلاح نگرش را بر اساس دو مفهوم کلیدی «فقر ذاتی انسان» و «مالکیت مطلق الهی» بررسی کردیم. با تبیین مدل قرآنی روشن شد که درک این دو حقیقت، اساس دگرگونی نگرش انسان را تشکیل میدهد.
بیشتر بخوانید؛
اکنون و در ادامه، به این پرسش بنیادین میپردازیم که این شناخت چگونه در عرصه عمل، باورها، احساسات و رفتارهای ما را متحول میسازد؟ در این بخش، مکانیسم تأثیر این مفاهیم بر مؤلفههای سهگانه نگرش و تجلیات عینی آن در زندگی را بررسی خواهیم کرد.
مکانیسم تأثیر این مدل قرآنی بر نگرش
حال که پایههای این مدل شناخته شد، این پرسش مطرح میشود که درک این دو حقیقت، چگونه و از چه مسیری، نگرش انسان را در عمل دگرگون میسازد؟
تأثیر بر مؤلفه شناختی (باورها و افکار): این درک یک تحول و تغییر اساسی در شناخت انسان ایجاد میکند و باورهای غلطی مانند «من مالک هستم، خودم توانستم و قدرت و ثروتم مایه عزت و جایگاه من است» را به طور ریشهای تخریب میکند و آن را با باورهای صحیح مثل «من مالک هیچ چیز نیستم، من وابسته و محتاج به خداوندم و هر چه دارم عاریه و امانت از اوست» جایگزین میکند و از آن یک چارچوب فکری الهی میسازد.
تأثیر بر مؤلفه عاطفی (احساسات و هیجانات): این تحول شناختی، به دنبال خود یک دگرگونی عاطفی عمیق به همراه دارد. هیجانات منفی مخربی مانند «ترس از فقر و حسادت و حرص و طمع» که ریشه در توهم مالکیت و استغنا دارند، به تدریج دگرگون میشود و در مقابل، احساسات مثبت و متعالی مانند «رضایت، توکل، سخاوت، شکرگزاری و عشق به آن منبع بخشنده، در قلب جایگزین میشوند. اینجاست که فقر ذاتی، از یک مفهوم ترسناک به یک رابطه عاشقانه توأم با اطمینان تبدیل میشود.»
تأثیر بر مؤلفه رفتاری (تمایل و آمادگی برای عمل): این تغییر در دو مورد قبل یعنی در باورها و احساسات، اراده و انگیزه فرد را برای عمل جهتدهی و هدایت میکند. تمایل به رفتارهایی مانند اسراف، تکبر، بخل و جمعآوری ثروت نامشروع، جای خود را به رفتارهای فضیلتمحور مانند انفاق، قناعت، عدالت و تواضع که ناشی از این نگرش جدید است میبخشد. هر یک از این اعمال، نه تنها نتیجه این نگرش جدید هستند، بلکه با انجام آنها، این نگرش موجب تثبیت و تعمیق آن در وجود فرد میشود.
دامنههای تحول نگرش در زندگی
این دگرگونی بنیادین در باورها، احساسات و تمایلات، در میدان عمل و در نگرش انسان به پدیدههای مختلف زندگی، خود را اینگونه نمایان میسازد. درک همزمان این دو حقیقت (فقر انسان و غنای خدا)، یک انقلاب نگرشی در تمامی سطوح زندگی ایجاد میکند:
تغییر در نگرش به خود: غرور، تکبر و خودبینی که ریشه در توهم «استغنا» و بینیازی دارد، از بین میرود و جای خود را به تواضع و عزت نفس حقیقی (که از اتصال به منبع عزت میآید) میدهد.
تغییر در نگرش به دنیا و مادیات: وقتی انسان بداند که مالک حقیقی خداوند است (إِنَّا لِلَّهِ)، نگرش او به ثروت، مقام و لذات دنیا از حالت «مالکیت» به حالت «امانتدار» تغییر میکند. این نگرش، منجر به رفتارهای عادلانه، انفاق، دوری از حرص و طمع میشود.
تغییر در نگرش به مشکلات: هر مشکلی که رخ میدهد بر اساس حکمت و مصلحت است. این نگرش، به جای یأس و اضطراب، صبر و امید را به ارمغان میآورد، زیرا فرد میداند که نیازهایش را تنها یک منبع بینهایت و حکیم برطرف میکند.
تغییر در نگرش به هدایت: مؤلفه شناختی نگرش دینی تقویت میشود. فرد برای کسب شناخت و هدایت، متوجه منبع اصلی نور (خداوند) میشود و به جای پیروی کورکورانه از هواهای نفسانی مختلف، به سمت قرآن و عترت روی میآورد.
کلام پایانی
آموزههای ناب قرآنی، با محور قرار دادن دو مفهوم بنیادین «فقر ذاتی انسان» و «مالکیت مطلق الهی»، اساسیترین و کاربردیترین مدل را برای ایجاد تغییر و اصلاح در نگرش انسان ارائه میدهند.
این مدل قرآنی، با در نظر گرفتن ریشههای درونی رفتارها – که همان نگرشهاست – توهم استغنا و مالکیت مطلق را از جان انسان زدوده و او را به جایگاه واقعی خویش، یعنی «عبدِ نیازمندِ امانتدار» رهنمون میسازد. چنین نگرشی، نه تنها زیرساخت رفتارهای فردی و اجتماعی عادلانه، ایثارگرانه و اخلاقی است، بلکه تنها مسیر رسیدن به زندگی مطمئن و با عزتی است که در سایه اتصال به منبع بیپایان عزت و غنا حاصل میشود.