به گزارش ایکنا، زهرا اخون صراف، مدرس دانشگاه مفید، شامگاه 9 دی ماه در نشست «قرآن مورخان» با بیان اینکه بنده بنا ندارم در این جلسه قرآن مورخان را گزارش و یا نقد کنم هرچند که خیلی جا دارد این کار انجام شود، گفت: چیزی که مدنظر بنده است پرداختن به ریشه این نوع مطالعات است تا مقداری پیشفرضهایی که معمولا گفته میشود مطالعات غربی در مورد قرآن دارند (و آن هم ناشی از نوع نگاه و تحلیل کتاب مقدس است) همچنین نظریه دکتر محمدعلی امیرمعزی که سر ویراستار این کتاب هستند بررسی شود. این کتاب از دو بخش عمده یعنی مباحث کلی قرآنپژوهی و بخش دیگر تفسیر سوره به سوره و آیه به آیه و یا ارائه مطالبی در مورد سورهها و آیات تشکیل شده است.
وی با بیان اینکه مطالب بنده با تمرکز بر نظرات دو سرویراستاری که اصل ایده را مطرح کردهاند بیان خواهد شد، ادامه داد: به صورت کلی یافتههای علمی که مورد تاکید سرویراستاران این اثر است، آنچنان که به عنوان یک تغییر پارادایم اساسی در مطالعات قرآنی معاصر تلقی میشود، نیست و این اثر چنین قدرتی ندارد؛ گرچه دادههای جزئی مطرح در کتاب واجد ارزشهای علمی است و اعتنا به آن جا دارد.
وی با بیان اینکه مطالعات قرآنی معاصر در غرب واجد چند خصیصه است و با توجه به سیر مطالعات کتاب مقدس به آن میپردازم، اظهار کرد: در مطالعات غربی در مورد قرآن، دقیقا همان روشهایی که در مطالعه کتاب مقدس به کار میرود در قرآن کریم هم اعمال میکنند. متن کتاب مقدس از ابتدا مرجعیت استعلایی و بلامنازع داشته و روح الهیات مقدس بوده است.
اخوان صراف بیان کرد: در آغاز سنت تفسیری، یک نوع عقلی مطرح بوده است ولی مراد از عقل، قوه تحلیل و استنتاجی که ما آن را میشناسیم نیست، بلکه عقل خورشیدی الهی و درونی است؛ البته در قرون وسطی این نوع تفکر مورد نقد واقع شد و فهم متن مقدس، تقدس خود را از دست داد و از سیطره سنت خارج شد لذا فهمی معتبر است که بتواند مدلل شود و از خود دفاع کند و با کلیت کتاب مقدس سازگار باشد.
وی افزود: بعدا جریان هرمنوتیک کتاب مقدس پیش آمد و هویت اصلی متن هم به چالش کشیده شد و به کتاب مقدس به مثابه یک متن ادبی نگاه کردند لذا فهم کتاب مقدس به یک رفتار علمی تبدیل شد و در این حالت به دو متغیر متن و مفسر مبتنی بود و متن کتاب مقدس هم از جایگاه الهی خود به دانشهای بشری تغییر جایگاه داد.
مدرس دانشگاه مفید با بیان اینکه این تحولات در مورد کتاب مقدس عمدتا زاییده رویارویی سنت و مدرنیته و روند سکولار و علمانیشدن تفسیر است، گفت: سؤال این است که آیا چنین روشی را میتوان برای قرآن کریم هم به کار برد یا خیر؟ یعنی انحصاری نبودن فهم متن و اینکه روحالقدس در فهم متن دخیل نیست؛ اینکه مفسر و متن دو متغیر اساسی هستند و کتاب مقدس مانند هر اثر ادبی دیگری یک متن است؛ اینکه تفسیر باید مدلل شود لذا تفسیر آیات به محکم و متشابه هم معنا ندارد؛ اینکه هر آیهای باید مستقلا فهمیده شود و امکان خطا نه فقط در فهم که در اصل متن هم پیش آمده، چقدر برای قرآن کریم قابل تکرار است؟ یعنی آیا تفسیر قرآن هم میتواند به کنشی تجربی و غیردینی تبدیل شود یا خیر؟
اخوان صراف اظهار کرد: واقعیت این است که این مسئله تا حدودی رخ داده است و در سیر تاریخی تفسیر قرآن قابل مشاهده است؛ طه حسین گفته است که کتب مقدس میراث ادبی همه انسانهاست و به نظر وی متن باید تحلیل ادبی شود و دلیلی ندارد فهم کتب مقدس فقط به علمای ادیان سپرده شود.
وی افزود: امین خولی میگوید قرآن مانند هر متنی مشتمل بر فنون ادبی است و همانند هر متن ادبی دیگر میتواند معنایابی شود. بنابراین در تفسیر مسلمین هم این مسئله رخ داده است؛ تفسیر قرآنپژوهی خاورشناسان یکسری پیشفرضهایی دارد که خوب است آن را باز کنیم و در قرآن مورخان هم بررسی کنیم که آیا صرفا با همان پیشفرضها سراغ قرآن رفتهاند یا اینکه پیشفرضهای اضافهای هم دارد.
وی با بیان اینکه مسیحیان در مورد کتاب خودشان قائل هستند که جنبه شفاهی ندارد و آن را به قرآن هم سرایت میدهند، ادامه داد: از منظر آنان، قرآن هم کتاب تالیفی متاخر است که بعد از پیامبر(ص) در ادوار مختلف توسط مورخان پدید آمده است و مهمتر اینکه از منابع پیشینی برداشت شده است؛ این منابع آنقدر پررنگ شده است که معتقدند همانطور که انجیل متا و لوقا از دو انجیل قبل از خود مرقس و کیو گرفته شدهاند قرآن کریم هم از منابع پیشینی یعنی مصحف مکی و مدنی ماخوذ و براساس آنها بازسازی شده است.
اخوان صراف با بیان اینکه کاری که قرآن مورخان انجام داده این است که به بررسی زبانشناختی و متنپژوهانه از یکسو و تشخیص بینامتنیت با متون پیشین از سوی دیگر میپردازد، اظهار کرد: با استفاده از این نکته دنبال تفسیر کلمات قرآن رفتهاند؛ و وقتی قرار است مشابهت را توضیح دهد میگوید مثلا من متنی از قرآن را در کتابخانهای در فرانسه یافتم که در فلان کلمه آن اثر پاکشدگی وجود داشت و بعد دنبال آن است که ثابت کند چه کسی و در چه زمانی فلان کلمه را به قرآن افزوده است.
مدرس دانشگاه، مفید تصریح کرد: قرآن مورخان 4 مجلد ولی سه بخش است که در سال 2019 به سرپرستی امیرمعزی منتشر شد؛ جلد اول کلیاتی در هزار صفحه است و دو سرویراستار آن هم مقالات مهمی در این جلد دارند؛ جلد دوم و سوم هم تفسیر ابتدا تا انتهای قرآن کریم در حدود نزدیک به 2400 صفحه است. این تفسیر براساس تصور ما تفسیر نیست و براساس یک رویکرد تاریخی و انتقادی تلاش کرده است تا ریشه هر عبارتی را پیدا کند و اینکه از کجا آمده و چه زمانی افزوده شده است و تحلیل تاریخی و زبانشناختی به دست میدهد. جلد چهارم هم نوعی کتابشناسی از مطالعات جدید حول قران و براساس حروف الفبا است.
این قرآنپژوه با بیان اینکه تفسیر 12 سوره از این کتاب را ترجمه کردهام و ترجمه دیگری هم از آن وجود ندارد، گفت: انگیزه بنده هم این بود که آقای امیرمعزی در سخنانی گفتند وقتی این کتاب منتشر شد جهان اسلام هیچ واکنشی نشان ندادند ولی به نظر بنده عجیب بود چون اثری مهم است؛ برای من سؤال بود که ریشه این بیاعتنایی جهان اسلام به این کتاب چه بود؟ از جلد اول برخی مداخل آن ترجمه شده است و بنده هم مدخل قرآن و تشیع را ترجمه کردم. مدخل 14 جلد اول هم به فارسی ترجمه شده است.
اخوان صراف افزود: امیرمعزی نقش مهمی در تولید این اثر داشته است؛ او در فرانسه تمرکز بر مطالعات شیعهپژوهی دارد و کتب متعددی هم منتشر کرده است و در مورد قرآن هم آثار برجستهای نوشته است؛ دو سال شاگرد هانری کربن بود و به زبان عربی هم آشناست و رسالهای هم در مقطع دکتری در بررسی چهره امام علی(ع) و تمامی ائمه شیعه نوشته است. البته گزارش ایشان از کتاب یک راهی را رفته است و محتوای سورههای قرآن مورخان هم راه دیگر را رفته است.
وی افزود: البته گیوم دی هم در تالیف این کتاب نقش مهمی دارد. گیوم دی در فرانسه کارشناسی ارشد خود را در حیطه واژگان هندی و اروپایی گذرانده است و 30 نفر از پژوهشگران بینالمللی را جمع کرده و در تالیف آن به کار گرفته مثلا خود گیوم دی، 20 مدخل از این کتاب را نوشته است. این افراد چنانچه تخصص قرآنپژوهی هم نداشتهاند ولی در مسائل باستانی مطالعاتی دارند. بنابراین قرآن مورخان ضمن اینکه روش مطالعه کتاب مقدس را بر قرآن اعمال میکند فرضیهای دارد که با سناریونویسی و داستانسرایی آقای امیرمعزی شروع شده است.
وی ادامه داد: ایشان گفته است در صدر اسلام خشونتهای زیادی وجود داشت و بعد از پیامبر(ص) اینطور نبود که قرآنی که از سوی شیعیان ارائه شد مورد قبول همه قرار بگیرد لذا قرآن برساخته برخی افراد است و در دوره عبدالملک مروان درست شد؛ دلیل این ماجرا هم آن است که قرآن از سه قسمت درست شده است؛ یک قسمت که بخش عمده قرآن است سرقت ادبی است؛ بخشی هم تجربه محمد(ص) است و بخشی هم آخرالزمانی است و از قضا قسمت آخرالزمانی آن درست و اصیل است گرچه چرایی آن را نگفته است.
وی ادامه داد: از منظر او محمد(ص) آمده است تا ظهور منجی را اعلام کند و منجی که قرآن معرفی میکند، علی(ع) است و روایات زیادی هم مؤید این است که حضرت علی(ع) فرموده است که من مسیح هستم لذا قرآن هم برای معرفی علی(ع) آمده است ولی فضای پرخشونت و منازعات سیاسی سبب حذف این اسم شد لذا عبدالملک تلاش کرد تا حافظه دینی جدیدی برای جامعه اسلامی آن روز درست کند بنابراین قرآنی جدید ساخته شد و بعدا از آن احادیث کم و زیاد شد و برخی احادیث که به ضرر این دیدگاه بوده است کنار گذاشته شد.
اخوان صراف اضافه کرد: او مصر است که ساختگی بودن قرآن در بین خود مسلمین هم قائلین قوی دارد لذا قرآن قابل اعتماد نیست و ریشه آن هم مسیحی سریانی بوده است و اینکه چیزی در قرآن نیست که در تورات نیامده باشد و تورات را هم یکی از منابع قرآن میداند. از لحاظ تمدنی این مسئله مهم است که صفوف شیعیان را از مسلمین جدا کرده است و قصد دارد کینههای تاریخی را برای نفرتپراکنی زنده کند و در آتش اختلاف بدمد.
مدرس دانشگاه، مفید افزود: البته برخی معتقدند از این جهت که چهره امامت در قرآن مورخان برجسته شده است به منزله تقویت ستون باورهای شیعی است، یعنی همانطور که مسیحیت حول محور مسیح شکل میگیرد، امام محوری هم جزء هسته اصلی و سخت اعتقادات شیعیان است و ما را به این سمت میبرد که پیام واقعی و نهفته قرآن را آشکار کنیم.
وی با بیان اینکه سخنان امیرمعزی در این بخش سنگین و زیاد است که بنده با درست و نادرستی آن کاری ندارم، گفت: دستمایه او روایات تحریف است و معتقد است که شیعه به صورت جدی قائل به تحریف است. در اثر دیگری هم بیش از 3500 روایت را با همراهی اتان کلبرگ و ... جمع کرده است تا ثابت کند که شیعیان قائل به تحریف قرآن کریم هستند.
اخوان صراف با بیان اینکه تاکید امیرمعزی این است که قرآن متنی مسئلهدار است، افزود: برای اثبات آن هم به نداشتن نظم، مشخص نبودن اسبابالنزول و بیان اینکه ناسخ و منسوخ سرپوشی بر روی تناقضات قرآن کریم است، استناد کرده است. همچنین تعدد مصاحف را بهانه میکند و آن را به اختلاف مسلمین ربط داده است و در نهایت او عبدالملک را بنیانگذار اسلام و قرآن معرفی کرده است؛ او میگوید ما چهرههایی را که در صدر اسلام و همراه با پیامبر میبینیم دوباره آنها را در ساخت قرآن هم میبینیم و از برخی مانند علی(ع) ابوبکر، عبدالملک و ... نام میبرد و نتیجه میگیرد که قرآن در جو اختلافی و خشونت بین مسلمین(در سالهای 65 تا 85) تدوین شده است.
اخوان صراف ادامه داد: در یک جمعبندی نظر او این است که مسائل متعددی در قرآن وجود دارد که پاسخ آن در قرآن نیست و مسلمین هم نمیدانستهاند. بارها هم این موضوع را تکرار میکند که از نظر مسلمین قرآن بهم ریخته است و چرا اینطور است؟ پس حرف ایشان این نیست که از منظر بیرونی در خصوص قرآن ابهامات و مسائلی وجود دارد بلکه حرف او این است که خود مسلمین قرآن را دارای وضعیت نامشخص و بهم ریخته میدانند و به احادیث استناد میکند.
انتهای پیام