فقها به تاریخ کم‌ لطفی می‌کنند
کد خبر: 4195387
تاریخ انتشار : ۰۳ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۷
آیت‌الله محمدهادی یوسفی غروی:

فقها به تاریخ کم‌ لطفی می‌کنند

استاد تاریخ اسلام حوزه معتقد است چون عمدتا فقها سر و کار چندانی با مسائل تاریخی نداشته‌اند، لذا نسبت به مسائل تاریخی کم لطف هستد و باور ندارند که برخی از مسائل تاریخی قرائن صدق در حد قوت قابل قبولی ایجاد می‌کند.

محمد هادی یوسفی غرویبه گزارش ایکنا، آیت‌الله محمدهادی یوسفی غروی؛ استاد تاریخ اسلام حوزه علمیه، شامگاه 2 بهمن ماه در نشست علمی «ظرفیت‌های احادیث شیعی برای پژوهش‌های تاریخی» که از سوی مرکز پژوهش‌های تاریخ اسلام حوزه علمیه برگزار شد در مورد اینکه آیا ما سیره‌نگار در بین علما داشته‌ایم، گفت: مرحوم علامه مجلسی تلاش کرده است تا در برخی آثار از جمله در بیان تاریخ پیامبر و ائمه(ع) سیره‌نگار باشد. البته نمی‌توان او را به عنوان متخصص سیره‌نگاری دانست به خصوص با تحولاتی که در مطالعات سیره‌نگاری از دوره ایشان تا امروز پیش آمده است؛ گرایشات مرحوم مجلسی در نوشته‌ها و گزینش‌های تفاوت دارد و به انگیزه‌ها هم اشاره فرموده است که فلان نقل را بیاورم یا نیاورم. در لابه‌لای مجموعه اخباری که در تاریخ و فهرست خود آورده است قابل توجه است.

استاد درس خارج حوزه علمیه در مورد نسبت میان روایات صرف تاریخی در متون روایی مانند روضه‌النبی با متون روایی غیرتاریخی مانند کتاب توحید گفت: این دو با هم فرق زیادی دارند زیرا کتاب توحید کتاب معارفی و عقیدتی است و ارتباطی با مسائل تاریخی ندارد ولی در روضه‌النبی، مرحوم مجلسی شاید بیش از 40 صفحه از بکری نقل کرده است و خود ایشان هم تصریح دارد که چون به ذوق و سلیقه ما شیعیان نزدیک است آن را گزینش کرده است.

یوسفی غروی افزود: اگر لابه‌لای اخبار به روایاتی برخوردیم که تجمیع قرائن صدق به قدری قوت داشت که بتواند آن را به مثابه روایت محکمی قرار دهد که بتواند متشابهات را با آن رد کرده و محکمات را بپذیرد چه بهتر زیرا مابقی اخبار را می‌توان برپایه این خبر محکم سنجش کرد ولی اگر به این قوت نرسد نمی‌تواند پایه محکمی برای پذیرش متشابهات باشد.

 

صرف توثیق سبب اطمینان نیست

یوسفی غروی درباره این پرسش که مبنای شارع آن است که وقتی ثقه‌ای خبری آورد آن را بپذیریم مثلا وقتی زراره خبر تاریخ ولادت امام کاظم(ع) را نقل کرد ولی همراه با قرینه نبود و شخص دیگری تاریخ ولادت را با قرینه نقل کرد و متفاوت بود در این صورت باید نظر زراره را بپذیریم، گفت: آیا صرف توثیق می‌تواند سبب اطمینان یک نقل و جذب ما به آن بشود؟ اصل بر صحت است و اگر قرینه متقابل ایجاد و موجب سلب اعتماد ما شد ولو اینکه موثق باشد بنا را بر صحت است به خصوص اگر راوی هم موثق باشد. این امور تعبدی نیست و باید ببینیم که چه قرائنی باعث جلب اعتماد ماست و چه مواردی اینطور نیست.

استاد تاریخ اسلام حوزه علمیه تاکید کرد: وقتی پای عقاید و کلام به وسط بیاید باید به تواتر یا استفاضه برسیم که جلب اطمینان به مفهوم کلامی و عقیدتی بشود و صرفا با مطالب تاریخی نمی‌توان واقعیت را منعکس کرد زیرا راه برای ما سد است مگر اینکه به چیزی متمایل هستیم و نام آن را اطمینان و یقین بدانیم.

وی بیان کرد: غالبا چیزی وقتی جنبه عقیدتی داشته باشد کمتر مورد تاریخی سراغ داریم که بتواند تنه به تنه آن بزند و اگر فرضا جایی رسید که دلایل تاریخی قطعی‌تر بود در این صورت مرتبه مسئله عقیدتی کمتر از مرتبه مسئله تاریخی است. در هر صورت نمی‌توان موضوع تاریخی را قویتر از موضوع عقیدتی گرفت.

 

کم‌مهری در فقه به تاریخ

یوسفی غروی در مورد نسبت فقه و تاریخ با بیان اینکه چون عمدتا آقایان فقها سر و کار چندانی با مسائل تاریخی نداشته‌اند، افزود: برخی نسبت به مسائل تاریخی کم لطف هستد و باور ندارند که برخی از مسائل تاریخی قرائن صدق در حد قوت قابل قبولی ایجاد می‌کند.

وی تاکید کرد: غالبا این وضع وجود دارد بنابراین اینکه کسی اعتنا به تاریخ داشته باشد به ارزش مؤیدات تاریخی هم پی خواهد برد و اینکه راویان تاریخی چقدر ارزشمند هستند لذا ممارست در این بحث لازم است. در هر صورت فقها نسبت به تاریخ کم مهر هستند البته اخیرا سعی‌هایی در بهره‌مندی فقه از تاریخ انجام و کتبی هم نوشته شده است.

وی افزود: مجموعه‌ نوشتارهایی هم اخیرا دیده‌ام که مرویات ضعیف اهل سنت را با مرویات ضعیف شیعه مقایسه کرده است که کارهای خوب و قابل استفاده است ولی این گرفتاری وجود دارد که کسانی ارزش تاریخ را نمی‌دانند.

استاد حوزه علمیه با بیان اینکه اگر ما بخواهیم طبق نظر فقها در مورد تاریخ داوری کنیم نمی‌توان سنگی بر سنگی گذاشت، تصریح کرد: مرحوم شیخ کلینی این مقدار تشخیص داده است که چیزی با عنوان کتاب التاریخ لازم است لذا این باب را ایجاد کرده است ولی منحصر به ذکر موالید معصومین(ع) و وفات و البته مقداری هم از حوادث زندگانی معصومین(ع) است و البته تقیدی به این ندارد که مطالبی را از زندگانی معصومین(ع) استخراج و به صورت مجزا قید کند که برای غیرمعتقدین به ایشان هم قابل پذیرش و استفاده باشد.

وی در مورد اینکه مراد از ظرفیت روایات شیعه خود روایات است یا منابعی که روایات شیعه را بیان کرده است، اظهار کرد: ما مجموعه سخنانی که برای خود اهل بیت(ع) باشد مرویات و روایات آنان می‌دانیم و نه اینکه مرویاتی در برخی کتب وجود داشته باشد ولی از خود ایشان نباشد لذا این موارد، اخبار تاریخی خواهند شد که آنها هم قابل درجه‌بندی و ارزیابی است.

یوسفی غروی با بیان اینکه میزان اعتبار روایات در کتب هم خیلی بستگی به جایگاه علمی علما دارد، اضافه کرد: مثلا اگر کتاب الغیبه نعمانی را با کتاب الغیبه شیخ طوسی سنجش کنیم خواهیم دید که اثر شیخ طوسی با دقت و اعتبار بیشتری نوشته شده است و در چنین قیاس‌هایی باید گفت قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری.

استاد تاریخ اسلام حوزه علمیه در پاسخ به این پرسش که اگر مطلبی در روایات بیان شده است ولی مؤید تاریخی ندارد چه باید کرد؟ مثلا در مورد حضور اهل شام در ماجرای کربلا، روایتی از امام صادق(ع) داریم ولی در گزارشات تاریخی چیزی نیامده است. آیا می‌توان در نقل ماجرای کربلا شامیان را هم جزء یاران دشمن بدانیم، اظهار کرد: در اینجا به نظر بنده کم لطفی در فهم روایت شده است زیرا مراد از اهل شام یعنی کسانی که حکومت مرکزی شام را قبول داشتند و پذیرفته بودند نه اینکه واقعا در شام زندگی بکنند بلکه در هر منطقه از مناطق اسلامی که بودند حکومت شام را قبول داشتند. این تعبیر، تعبیر متعارف عرفی است و دلالت مطابقی نیست.

روایات به تنهایی قادر به بازسازی نظامات نیستند

همچنین حجت‌الاسلام والمسلمین محسن الویری، استاد تاریخ دانشگاه باقرالعلوم(ع) در سخنانی، گفت: در مورد تاریخ برخی نظرشان این است که ما چون قصد داریم از تاریخ عبرت بگیریم نباید خیلی زیاد دنبال قرائن صحت باشیم ولی در برابر این نظر، افراد دیگری هم هستند که معتقدند ما برعکس باید دنبال قرائن صحت برویم زیرا باید چیزی از واقع خبر  دهد تا ما بتوانیم آن را حجت قرار دهیم لذا در اینجا کاری شدیدتر از آن چه در مود فقه صور ت می‌‌گیرد لازم است.

وی ادامه داد: نگاه روشمند به تاریخ می‌تواند نوع نگاه ما به زندگانی و سیره اهل بیت(ع) و پیامبر را تغییر دهد و مطالب جدیدی را به ما بیاموزد.

الویری همچنین تصریح کرد: در بحث ما پرسش این است که ظرفیت روایات برای بازنمایی نظامات سیاست، اقتصاد و اجتماع و مانند اینها چقدر است و آیا به آن درجه هست که دیگران را به سمت آن فرا بخوانیم؟ جواب هم به نظر بنده این است که خیر، اینقدر نیست.

انتهای پیام
captcha