به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر قرآن محمدعلی انصاری، مفسر قرآن کریم، شب گذشته 13 آبان ماه با محوریت سوره علق در فضای مجازی برگزار شد که گزیده مباحث آن را در ادامه میخوانید؛
«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ؛ بخوان به نام پروردگارت كه آفريد انسان را از علق آفريد بخوان و پروردگار تو كريمترين [كريمان] است همان كس كه به وسيله قلم آموخت آنچه را كه انسان نمىدانست [بتدريج به او] آموخت».
این سوره به لحاظ زمان نزول قبل از هجرت نازل شده چون در شمار نخستین سور یا سوره نخستینی است که بر پیامبر(ص) نازل شده و به همین جهت مکی به شمار میآید. من ابتدا در مقام فضیلت این سوره به سخن معصومین استناد میکنم و بعد به خود سوره ورود میکنیم. در ذیل روایاتی که در فضیلت این سوره وجود دارد یک روایتی است که همه مفسرین آن را نقل کردند؛ امام صادق(ع) فرمودند: «مَنْ قَرَأَ فِی یَوْمِهِ أَوْ لَیْلَتِهِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ ثُمَ مَاتَ فِی یَوْمِهِ أَوْ لَیْلَتِهِ مَاتَ شَهِیداً وَ بَعَثَهُ اللَّهُ شَهِیداً وَ أَحْیَاهُ شَهِیداً وَ کَانَ کَمَنْ ضَرَبَ بِسَیْفِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ»، یعنی هر کس در روز یا شب سوره علق را بخواند و در همان شب یا روز بمیرد، شهید مرده است و خداوند او را به عنوان شهید مبعوث میکند و در عالم قیامت، شهید زنده میشود و در شمار آنانی است که در رکاب پیامبر(ص) شمشیر زده است. امام صادق(ع) مقام عجیبی برای این سوره بیان کردند. گویا مضمون این سوره به گونهای است که انسان را به مقامات بالای شهادت میرساند.
در روایت دیگری از امام صادق(ع) میخوانیم: «إِنَّ الْعَزَائِمَ أَرْبَعٌ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ وَ النَّجْمُ وَ تَنْزِیلُ السَّجْدَهْ وَ حم السَّجْدَهْ» یعنی سورههای عزائم که سجده واجب دارند چهار سوره است؛ سوره «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ» و سوره نجم و سوره سجده و سوره حم.
نکته دیگر این است؛ عموم قرآنپژوهان میگویند اولین سورهای که بر پیامبر(ص) نازل شده سوره علق است. با توجه به سبک و سیاق و مطالب این سوره شاید این نظر ثواب باشد که پنج آیه اول این سوره، آیات نخستینی است که بر پیامبر اسلام نازل شده است. امام رضا(ع) هم فرمودند: «أَنَ أَوَّلَ سُورَهْ نَزَلَتْ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ وَ آخِرَ سُورَهْ نَزَلَتْ إِذا جاءَ نَصْرُ اللهِ وَ الْفَتْح» یعنی اولین سورهای که بر پیامبر(ص) نازل شد همین سوره علق است و آخرین سوره کاملی که بر پیامبر(ص) نازل شده است سوره نصر است.
حال بحث تفسیر را آغاز میکنیم؛ آغاز این سوره فعل امر قرائت است. قرائت در لغت عرب دو گونه است؛ گاه مطلبی را در ذهن خودتان دارید و از محفوظات خودتان استفاده میکنید و بر زبان جاری میکنید. گاهی متنی پیش رو دارید و آن نوشته را بر زبان جاری میکنید. پس لازمه قرائت این نیست که حتما انسان متنی را بخواند. گاهی شما مطلبی در محفوظات خود دارید و آن را بر زبان جاری میکنید. بر هر دوی اینها قرائت اطلاق میشود.
اولین جملهای که به پیامبر(ص) گفته شده این است: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ». چه کسی به پیامبر(ص) گفت بخوان و پیامبر(ص) باید چه چیزی را قرائت کند؟ با توجه به اینکه روش نزول قرآن این است که خداوند بین خویش و پیامبران واسطه در ارسال وحی دارد، جبرئیل برای اولینبار از سوی خداوند آیات قرآن را بر قلب پیامبر(ص) نازل کرد: «وَإِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ». پس آنچه نازل شد بر قلب پیامبر(ص) نازل شد و در این آیه، دستور به خواندن آنچه بر قلب پیامبر(ص) نازل شده است میرسد. به همین خاطر پیامبر(ص) مامور شد قرآنی که بر قلبش نازل شده بود را بخواند.
در ذیل این آیه روایتی بیان شده است مبنی بر اینکه هنگامی که جبرئیل گفت بخوان، پیامبر(ص) فرمود من قاری و خواننده نیستم که بخوانم. اینکه پیامبر(ص) فرمود من قاری نیستم با معنایی که برای قرائت عرض کردم مناسبتی ندارد چون قرائت فقط خواندن متن نیست. قرآن بر قلب پیامبر(ص) نازل شده است و الآن پیامبر(ص) باید از خاطر و ذهن شریفش آیات را بخواند. پس این نقل، قابل تامل است ولو اینکه در بسیاری از تفاسیر هم ذکر شده است.
بعد فرمود: «بِاسْمِ رَبِّكَ» یعنی با استعانت از پروردگارت بخوان. از ابتدای نزول قرآن تا زمان ما دو ادب در ورود به قرآن وجود دارد. یک، ادبی که از آن تعبیر به استعاذه میکنیم. دوم ادبی است که از آن تعبیر به تسمیه میکنیم. منظور از استعاذه گفتن جمله «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» است. برای اینکه ذهن ما به تصرف الهی درآید و بدفهمی از ساحت قرآن نداشته باشیم از شر شیطان به خداوند پناه میبریم. ادب دوم گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» است که این ادب از آیه «بِاسْمِ رَبِّكَ» استفاده شده است.
ما در ادبیات، صنعتی به نام مراعات نظیر داریم یعنی گوینده در مطلب خودش اجزای شکلگیرنده پازلی را کنار هم میچیند. در این آیات ابتدایی که بر پیامبر(ص) نازل شده است نیز مراعات نظیر وجود دارد: «اقرأ، علّم، قلم، مالم یعلم». این کلمات چه چیزی را برای انسان تداعی میکند؟ این کلمات، مراعات نظیر علم و دانش و فرهنگ و آگاهی است و بالاترین افتخار برای مسلمانان است و باید نقشه راه مسلمانان قرار بگیرد.
کلمه «رب» در لغت عرب به معنای مالک تدبیرکننده مملوک است. وقتی رب برای غیر خدا استفاده شود مضاف واقع میشود ولی وقتی در مورد خداوند به کار برده میشود نیازمند اضافه نیست. آسیب اول و انحطاط بشری از جایی است که مقام ربوبیت به کنار میرود و انسانها از مقام رب فاصله میگیرند. به همین جهت در همان آغاز قرآن این نکته حساس بیان میشود.
اساسا مبنای بتپرستان جامعه حجاز این بود که نسبت به خالقیت خداوند مشکلی نداشتند و خدا را خالق و آفریدگار میدانستند، ولی تدبیر و اداره و طرح و نظام تربیت الهی را قبول نداشتند. در نظر آنها خدا مانند ساعتسازی است که ساعت را آفریده و دیگر نیازی به حضور او نیست. این اشتباه و انحطاط بزرگی است که در آن جامعه وجود داشت. در ارتباط با خالقیت خداوند چون بشر احساس تعهد و وظیفه نمیکرد مشکلی نداشت، خصوصا اینکه مدعی دیگری هم برای آفرینش وجود نداشت ولی در رابطه به اداره و تدبیر الهی مشکل داشتند و آن را قبول نمیکردند.
انتهای پیام