مسعود اکبری، متولد 17 خرداد سال 66 در شهر اراک، در خانوادهای 9 نفره با سطح فرهنگی، مالی و دینی متوسط پرورش یافته و پدرش نجار و مادرش خانهدار و خودش نیز فرزند ششم خانواده و برادر دوقلویش عضو هیئت علمی دانشگاه اراک است. او فارغالتحصیل مهندسی عمران (نقشهبرداری) و دارنده رتبه 107 کنکور کارشناسی ارشد در سال 91 و مدرک مهندسی فتوگرامتری از دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی است.
او موفق به دریافت مدرک درجه یک حفظ کل قرآن(معادل دکترا) در کنار مدرک تخصصی درجه سه و دو حفظ کل(معادل لیسانس و فوقلیسانس) شده است. اکبری اولین دارنده مدرک درجه یک حفظ در استان مرکزی و دوازدهمین استاد حفظ قرآن کشور است. اکبری جزء تجلیلشدگان در هشتمین مراسم تکریم چهرههای قرآنی سازمان دارالقرآن الکریم (اسفندماه 92)، نخبه برتر جوان استان مرکزی از سوی معاونت امور جوانان ادارهکل ورزش و جوانان(خرداد 93) و عضو جامعه نخبگان استان مرکزی در کمیته تخصصی علمی ـ صنعتی است. در ادامه با مسعود اکبری بیشتر آشنا میشویم.
هنگامی که مشغول تحصیل در پایه اول دبیرستان بودم، برایم سؤالاتی چون از کجا آمدهام؟ سرانجام به کجا میروم؟ و ... به وجود آمد. در خانوادهام نیز شرایطی برای آموزشهای مذهبی نبود پس به سراغ کتابهایی چون پائولو کوئلیو و جبران خلیل جبران رفتم. حدود یک سال آثار آنان را خواندم، به طوری که عبارات آنها را حفظ شدم، اما به این نتیجه رسیدم این آن چیزی نیست که میخواستم. بنابراین به سراغ کتابهای مجموعهای رفتم. به این معنا که در آن نظرات بزرگان گردآوری شده است.
زمانی که به این مطالعاتم فکر میکنم، خدا را شکر میکنم «الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللّهُ لَقَدْ جَاءتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُواْ أَن تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ». قطعاً من روی لبههای پرتگاه راه میرفتم که احتمال داشت به فضای دیگری بروم.
در ابتدا مشوقی نداشتم. در ادامه بهترین مشوقم، مفاهیم قرآن بود که جوابگوی نیازم بود، تا اینکه ازدواج کردم و همسرم همراه و مشوقم شد.
سال سوم دبیرستان با سیر مطالعاتی کتب استاد مطهری آغاز کردم که با مطالعه آن به نکتهای رسیدم و اینکه چند صفحه درباره موضوعی مطلب نوشته و در ادامه آیه مربوط به موضوع نیز آمده بود. هنگامی که آیه را میخواندم، میدیدم که تمامی توضیحات چندصفحهای در یک سطر برای آن آیه نوشته شده است. با خودم فکر کردم که وقت ندارم، تمام کتابهای دنیا را بخوانم تا به جواب سؤالاتم برسم. پس به خواندن قرآن کریم بسنده کنم. از ابتدای قرآن شروع به خواندن با ترجمه کردم و سپس به این نتیجه رسیدم که برای همراهی همیشه باید حفظ کنم.
به هر آنچه بخواهم میرسم؛ این شناختی است که از خود دارم و به این نتیجه رسیدهام که این کتابی است که همیشه دنبالش بودهام. بنابر این در این راه ثابتقدمم. حتی با خودم عهد کردهام که هر اتفاقی در زندگیام بیفتد، حفظ قرآن را ادامه دهم. البته بدون بهرهمندی از اساتید، حفظ قرآن را آغاز کردم.
طی مدت دو سال و 10 ماه با ترجمه و همزمان با درسهای دانشگاه حافظ کل قرآن شدم. در این مسیر خیلی سختی کشیدم و اذعان دارم که در روش حفظم اشتباهات بسیاری داشتم. مثلاً قرآن ویژه حفظ باید بدون ترجمه باشد یا استماع تلاوت قاریان مطرح را دنبال کنم. پس از حفظ 10 جزء، به سختی روشم را اصلاح کردم. از جزء 10 تا 12 با سبک تلاوت استاد منشاوی پیش رفتم و بعد متوجه شدم ذائقهام با سبک استاد پرهیزکار هماهنگتر است.
پیش از اینکه حافظ قرآن شوم، خیلی زود و با هر مشکلی عصبانی میشدم، اما الان موضوعات کمی منجر به عصبانیتم میشود. همچنین فهمیدم چقدر زمان مفید است. در هیچ موضوعی به اندازه وقت خسیس نیستم. حفظ قرآن برای هر حافظی آرامش و مورد احترام بودن را به دنبال دارد. بارها گفتهام بهترین جملهای که میتوانم هدیه دهم این است که بگویم «قرآن بخوانید» و اگر بخواهم هدیه بهتری دهم میگویم که قرآن را حفظ کنید.
در حوزه علوم پایه و غیرقرآنی (مهندسی، پزشکی و علوم انسانی) همه فکر میکنند که همه چیز را میدانند. اینکه بخواهیم به علم مهندسی و پزشکی اصالت دهیم، راه آن غیردینی است. باید همیشه یاد بگیریم که اگر نظمی در این دنیاست و من مهندس نیز به دنبال آن هستم، آن را خداوند خلق کرده است، چنانکه در قرآن میخوانیم: «أَن رَآهُ اسْتَغْنَی»، یعنی انسان هنگامی که بیش از حد طغیان میکند، خودش را بینیاز میپندارد که اول سقوط است.
به دوستان و شاگردانم پیشنهاد میکنم که به عنوان یک محقق، بدون پیشداوری و پیشفرض، ترجمه قرآن را بخوانید و اگر جایی از آن را متوجه نشدید به تفسیر مراجعه کنید. مطمئن باشید که قرآن جاذبه دارد.
آزمونهای اخذ این مدرک واقعاً سخت است. مزایای دریافت این مدارک نیز انگیزهبخش نیست. برای این حجم از اطلاعات برای قبولی در آزمونها نیست. این موضوع را قطعاً 11 نفر دیگری که پیش از من این مدارک را اخذ کردند تأیید میکنند. پس انگیزه بسیار بالایی میطلبد. تصور کنید که میخواهید تفسیر نمونه را امتحان دهید. قطعاً نمیتوانید، مگر اینکه با زندگی شما عجین شده باشد. بنابراین باید انگیزهای قوی داشته باشید تا شما را به پایان کار برساند.
هیچگاه استادی نداشتم، اما به عنوان مربی از سال 85 با مؤسسه مهد قرآن اراک همکاری کردم. با دوستانی چون آقایان کریمی، سعیدی و... آشنا شدم و آنها من را برای اخذ این مدرک تشویق کردند. سال 86 موفق به اخذ مدرک حفظ 10 جزء شدم. سال 90، مدرک درجه سه و سال 91، مدرک درجه دو و پس از اینکه 10 سال سابقه تدریسم کامل شد، سال 97 مجدداً در آزمون شرکت کردم و توانستم چهار مرحله آزمون را طی کرده و رتبه اول را در بخش آقایان دریافت کنم.
فکر میکنم اول راهم و شاید این از معجزات قرآن است که هرچه آن را میخوانید باز هم مطالب تازهتری پیدا میکنید. در حال حاضر نیز مطالعات تفسیر قرآن را دارم هر چند به واسطه دریافت مدرک درجه یک حفظ، کارهای نظام مهندسیام عقب افتاد. دورههای متعدد تربیت مربی و ... را گذراندهام. بهتر است بگویم در حال حاضر اگر دورهای باشد که احساس کنم، حتی کلمهای جدید فراخواهم گرفت، در آن شرکت میکنم و دچار ایستایی نشدهام؛ چرا که این مطالب ممکن است جرقهای در ذهنم شود که بتوانم با آن دست چند نفر دیگر را بگیرم.
سال 91، همزمان با ورودم به مقطع کارشناسی ارشد، ازدواج کردم و در سال 93 صاحب فرزند شدم.
اگر همسر همراه باشد، شما در هر امری در اوج خواهید بود و بالعکس آن تلخترین حادثه زندگیات خواهد شد. در منزلم آرامش برای مطالعات قرآنیام فراهم بود و از ایشان تشکر میکنم.
سه روز در هفته مربی پرورشی یکی از دبیرستانهای شهر اراک و مربی حفظ قرآن در مؤسسه هستم و سه روز نیز در نظام مهندسی مشغولم.
صددرصد توصیه میکنم با برنامهریزی و کلاس و استاد جلو بروند تا آزمون و خطایی نداشته باشند. فقط مهم این است که شما به کلاسهای اساتیدی مراجعه کنید که روش درستی داشته باشند. متأسفانه یکی از آسیبهای اساسی در حفظ قرآن، روشهای نادرست برخی از مربیان و ایجاد دلزدگی است.
از سال 87 تا سال 91 در مسابقاتی چون نیروهای مسلح، سپاه پاسداران، جشنواره ملی دانشجویان شرکت کردم، اما بعد مسابقات را کنار گذاشتم. شرکت در مسابقات آمادگی خاص خودش را میخواهد و فکر کردم تمرکز بر مسابقات به سایر کارهایم لطمه میزند. بنابراین مسابقات را کنار گذاشتم تا در سایر موارد حرفهایتر شوم و این قطعاً یکی از تصمیمات درستم بود. به دلیل تدریس و علاقهام به این امر 40 حافظ کل تربیت کردهام. چنانکه در بحث داوری ورود کردم و آزمون داوری سازمان اوقاف و امور خیریه و سازمان تبلیغات اسلامی را با موفقیت پشت سر گذاشتم.
درصددم که کتابی را در زمینه حفظ قرآن آن هم با روش خودم بنویسم و نیازمند حمایت نهادها از جمله سازمان دارالقرآن الکریم هستم. از سوی دیگر این امر مستلزم آن است که یک سال مطالعات دقیق منابع و نظرات اساتید این عرصه را دنبال کنم تا نتیجه کاری اساسی باشد نه ابتدایی و ساده.
همچنین دوست دارم، صرف و نحو و ادبیات عرب را به صورت حرفهای فراگیرم. تفسیر نور حجتالاسلام محسن قرائتی را دوبار کامل خواندم، شاید یکی از روشهایی که موجب موفقیت در کسب مدرک درجه یک حفظ قرآن برای بنده شد همین امر بود. وقتی تفسیر نمونه را شروع کردم، انگار 70 درصد آن را میدانستم و این موجب سرعتم در خواندن تفسیر نمونه شد. شاید کمتر از یک سال 16 جزء از تفسیر نمونه را مطالعه کردم. در نظر دارم تا تفسیر المیزان را کامل مطالعه کنم.
نه، بارها امتحان کردم. شاید به دلیل اینکه احساس میکنم، صدای خوبی ندارم.
متأسفانه هیچ سازوکاری برای حمایت از حافظان قرآن در کشور نیست، بهطور مثال برای کسب مدرک درجه یک این همه تلاش کردم، دوستانم هنگامی که متوجه شدند، به من تبریک گفتند، اما دریغ از اینکه مسئولی وظیفه خود را انجام داده باشد و حتی تبریکی بگوید. حال در استان ما اینگونه است یا در دیگر استانها هم همینطور است، نمیدانم و واقعاً این دردناک است.
سال گذشته در آزمون سراسری حفظ و مفاهیم قرآن رتبه اول کشوری را کسب کردم، باز هم دریغ از اینکه در سطح استان به این امر بها داده شود.
اگر فردی با صراحت از من بپرسد که به دنبال اخذ مدرک درجه یک برود؟ میگویم خیلی باید بخوانید و محرومیتها را برای خود هموار کنید. البته چیزی هم عاید آدمی نمیشود.
گفتوگو از سمیرا انصاری
انتهای پیام