مریم برادران، نویسنده، در گفتوگو با ایکنا درباره تأثیر فضاسازیهای لازم برای ترویج کتاب و کتابخوانی گفت: در فضاسازیهای کتاب مانند کافه کتاب به ظرفیتهای لازم نرسیدهایم و کافه کتابها همچنان کافه هستند و هنوز به مکان فرهنگی تبدیل نشدهاند، اما بهعنوان مثال شهر کتاب به خوبی توانسته از این فضا استفاده کند و به نظرم جامعه ما تشنه است و اگر چنین فضاهای خوبی ایجاد شود، استقبال خواهند کرد.
وی با اشاره به اینکه متأسفانه مطالعه مسئله ما نیست، افزود: وقتی در مدرسه کتابخانه وجود دارد، اما کتابدار نیست، پس کسی نیست که پایش کند چه کتابی وارد کتابخانه مدرسه شود و یا اتفاقی که این روزها بسیار شاهد آنیم، اهدای کتاب است و کسی هم توجه نمیکند که این کتاب متناسب با سن مخاطب دانشآموز هست یا خیر. من اهل سانسور نیستم، اما معتقدم که نیاز آفرینی و پاسخگویی متناسب با آن باید بهدرستی انجام شود، زیرا در غیر اینصورت نتیجه عکس خواهد داد. بارها در مدارس دیدهام که در بحث مطالعه، معلمان به این موضوع توجه نمیکنند.
برادران ادامه داد: کتاب باید مخاطب خود را صدا بزند و مخاطب باید دنبال کتاب برود تا این صدا را بشنود. نسخههای ساندویچی و فشرده در هیچ حیطهای به ویژه حیطه تفکر پاسخگو نبوده و نیست. اینکه من کتاب را روی میز شما با درصد بالای تخفیف بگذارم و تشویقهای بیرونی هم بکنم که این کتاب را بخوانید. این بدترین و دمدستیترین راهحل است. آنچه من در پویشهای کتابخوانی دیدهام، اغلب کتابها، بار ایدئولوژیک دارند و بیشتر این آثار در حوزه دفاع مقدس هستند.
راه حل دمدستی برای ترویج کتابخوانی
وی تصریح کرد: متأسفانه هنوز کتابهای دفاع مقدس از سایر حوزهها جداست. اغلب پویشهای کتابخوانی نیز به سمت معرفی کتابهای دفاع مقدس سوق پیدا کرده است. به این دلیل که مدعی خودش را دارد. این امر ناشی از رفتار حاکمیت است. همچنین رفتار ناشر دولتی است که ادعا دارد و پویشهایی را با محوریت همین کتابها برگزار میکند و باعث بیشتر شدن این جداییها میشود، به این معنی که این پویش بازدارندگی دارد. افراد بسیاری را میشناسم که چون این کتابها مدعی دارند، آنها را نمیخوانند. اگر این دست کتابها کنار سایر کتابها قرار گیرد و به اندازه سایر کتابها جریانسازی کند و مانند آنها نقد منصفانه شود و نویسنده نیز سعه صدر داشته باشد که این نقدها را قبول کند و بپذیرد که برای جامعه و نه حاکمیت مینویسد، بسیاری از معادلات تغییر میکند و دیگر نیازی به راهاندازی پویش کتابخوانی نیست و مردم هم مطالبهگر میشود و دنبال کتاب مورد علاقه خود خواهند بود.
مخاطب همان قدر که به مسائل ملی و تاریخی نیاز دارد، به جنگ هم به عنوان برههای از تاریخ نیازمند است، به شرط اینکه همان محتوا هم صادقانه و با واقعیت عجین باشد. مخاطب به همان اندازه به عشق، داستانهای روانشناختی و فلسفی نیز نیاز دارد، همچنین به محتوایی که مخاطب را با جامعه آشتی دهد، اکنون مسائل اجتماعی چقدر ترویج مییابد
وی ادامه داد: ما فکر میکنیم چون نگاهها در رابطه با کتابهای دفاع مقدسی صرفاً ارزشی و اتفاقاً برای مقابله است؛ از این رو همین مسئله واکنش ایجاد میکند و قشری که باید این کتابها را بخواند، نمیخواند. اصلاً کسی سؤال نمیکند که پیامد این تصمیمات چیست. باید بپذیریم که با این تصمیمات، این کتابها را نابود میکنیم. من دوستانی داشتم که کتابهایی از این سنخ به دستشان رسیده و آن را با علاقه خواندهاند و نگاهشان هم تغییر کرده، زیرا کسی آن را به دستشان نداده است و خودشان وارد این فضا شدهاند. بنابراین باید فضایی ایجاد شود که آدمها خودشان کتاب مورد نیاز و علاقه خود را انتخاب کنند نه اینکه با طرحها و برنامههایی که اجرا میشود، اراده و انتخاب را از آنها بگیریم و این آسیب جدی وارد میکند.
برادران با اشاره به اهمیت تنوعخوانی گفت: مخاطب همان قدر که به مسائل ملی و تاریخی نیاز دارد، به جنگ هم به عنوان برههای از تاریخ نیازمند است، به شرط اینکه همان محتوا هم صادقانه و با واقعیت عجین باشد. مخاطب به همان اندازه به عشق، داستانهای روانشناختی و فلسفی نیز نیاز دارد، همچنین به محتوایی که مخاطب را با جامعه آشتی دهد، اکنون مسائل اجتماعی چقدر ترویج مییابد؟! هنوز بین جامعه علمی و جامعه واقعی فاصله زیادی دارد و هنوز جامعه علمی ما خود را از خواندن کتاب عمومی دور میکند و تصورش این است که این کتابها کمارزش هستند. در این صورت این جامعه علمی چطور میتواند با عموم جامعه ارتباط برقرار کند و برعکس مردمی نیز باید سطح خود را ارتقا دهند و سعی کنند در حیطههای گوناگون بخوانند و ذهنشان را میانرشتهای کنند، به این معنی که از زوایای گوناگون به موضوعات نگاه کنند.
عرضه رایگان کتاب به ضرر آن اثر است
این نویسنده بیان کرد: این دغدغه مهم من است که بیش از آنچه کار علمی کنم، به کار فرهنگی که انجام میدهم شناخته میشوم. من نقدهای بسیاری به آثاری دارم که در حوزه دفاع مقدس انجام میشود و مدتهاست که با بخش دولتی کار نمیکنم. به نظرم حاکمیت باید ظرفیتهایی را برای رسانهها یعنی صداوسیما، فرهنگسراها، روزنامهها، مجلات، خبرگزاریها، کتابخانهها و ... ایجاد کند، که آثار را نقد و بررسی و اطلاعرسانی کنند. من بسیار دیدهام که وقتی وارد یک کتابفروشی میشوید، حتی در همین شهر کتابها، کتابهای دفاع مقدس در پستوها و یا جایی است که اصلاً دیده نمیشود؛ در واقع این به ذهن متبادر میشود که باید این کتابها را داشته باشد؛ چون متولی و مدعی دارد. در صورتی که این کتابها باید در کنار سایر کتابها دیده و مثل کتابهای دیگر با آن برخورد شود. اگر معتقدیم که این کتابها مهم هستند، پس کارهای درستی روی آنها انجام دهیم. من بسیار به این معتقدم که باید جریانسازی شود و در این جریانسازیها فضاهای گفتوگو و نقدهای منصفانه شکل بگیرد. نباید کتاب را با تیراژ بالا چاپ و با قیمت پایین یا رایگان پخش کنیم، زیرا اگر حتی یک نسخه از کتاب رایگان به دستی کسی برسد، به ضرر آن کتاب است.
وی تأکید کرد: افراد جامعه باید برای کتاب هزینه کنند و من به شدت با این موضوع مشکل دارم که کتاب را رایگان عرضه کنیم و بعد هم آمارهای عجیب و غریب از تیراژهای کتاب بدهیم. مردم آگاهاند، لطفاً مردم را عاقل و بالغ ببینیم و اکنون عصر تفکر است، حتی کودکان ما مطالبهگر و پرسشگر هستند، به این مسئله احترام بگذاریم و وقتی آنها سؤال میکنند، به آنها جوابهای منطقی بدهیم.
تلقیهای اشتباه از یک کتابخوان
افراد جامعه باید برای کتاب هزینه کنند و من به شدت با این موضوع مشکل دارم که کتاب را رایگان عرضه کنیم و بعد هم آمارهای عجیب و غریب از تیراژهای کتاب بدهیم. مردم آگاهاند، لطفاً مردم را عاقل و بالغ ببینیم و اکنون عصر تفکر است، حتی کودکان ما مطالبهگر و پرسشگر هستند، به این مسئله احترام بگذاریم و وقتی آنها سؤال میکنند، به آنها جوابهای منطقی بدهیم
وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه این نسل پرسشگر فضای مجازی را چطور میتوان با کتاب آشتی داد، گفت: ما برای هر نیاز نیازمند فضاهای متعددی هستیم و طی سالهای گذشته از ظرفیتها به درستی استفاده نکردهایم. اکنون بچههای ما، بچههای فضای مجازیاند، آیا همان قدر که من از کتاب کاغذی لذت میبرم و آن را ورق میزنم و با بوی آن زندگی میکنم و با بوی کتاب حاکم خوب میشود، نسل امروز هم همینطور است؟ پاسخ به این پرسش نشان میدهد که نیازها تغییر کرده است و باید از رسانههای گوناگون در حوزه کتاب استفاده کرد؛ چرا کتاب دیجیتال خوب را در اختیار جوانان و نوجوانان نمیگذاریم. به نظرم ترویج مساوی یادگیری است، من باید سبکهای یادگیری مخاطبم را بشناسم، زیرا ممکن است مخاطبی علاقهمند به مسائل دیداری و دیگری شنوایی باشد. در حالیکه به این ظرفیتها توجه نمیشود و ناشران و نویسندگان و ... فضای مجازی را یک آسیب جدی برای کتاب میدانند. ما باید به تنوع و تکثر اعتقاد پیدا کنیم، یکپارچه دیدن و اعتقاد به یگانگی و یک شکل بودن کافی است.
برادران یادآور شد: بحث ترویج این است که علم را عمومی کند و این مسئله را میتوان در همه حیطهها مورد استفاده قرار داد. یعنی حتی اگر میخواهیم مطالعه را ترویج کنیم، این مطالعه باید در زندگی فردی و اجتماعی مورد استفاده باشد. اگر آدمها بدانند کسی که مطالعه میکند و کسی که مطالعه نمیکند، تفاوت و فاصله هست، مطمئناً اعتماد به نفس بالاتری پیدا میکنند و حتماً زاویه نگاهش و افق دیدش باید وسیعتر باشد، کسی که مطالعه میکند حتماً باید تصمیمات درستتری بگیرد، ما چقدر این الگوها را نشان دادیم، خیلی وقتها اگر دیده باشید اتفاقاً در ذهن ما این است کسی که اهل مطالعه هست، کلاهش پس معرکه است، چرا باید چنین نگاهی در جامعه ما باشد، منی که مطالعه میکنم، سادهاندیش هستم و وقتی این تفکرات توسعه پیدا میکند و سلامت فکر و بزرگاندیشی، معادل سادگی و ساده لوحی تلقی میشود، به طور طبیعی از مطالعه فاصله میگیریم. بنابراین اولین گام این است که مطالعه مسئله ما بشود، دوم اینکه در این زمینه پژوهش و تحقیق کنیم که در جامعه ما براساس اقتضائات فرهنگی، اجتماعی و تاریخی مطالعه چه جایگاهی دارد و اقتضائات آن چیست.
انتهای پیام