کد خبر: 4309224
تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱۴۰۴ - ۰۰:۱۵

«امیر پازواری»؛ میان افسانه و واقعیت

امیر پازواری، شاعر نامدار و ترانه‌سرای تبری‌گوی مازندران، چهره‌ای که مرز میان تاریخ و افسانه را درنوردیده است. اشعار عاشقانه و عارفانه‌اش، آینه‌ای از فرهنگ، زبان و احساسات مردمان شمال ایران‌ به‌شمار می‌آید.

ارسالی // امیر پازواری؛ شاعر عاشق و عارف مازندران، میان افسانه و واقعیت
به گزارش ایکنا، امیر پازواری، این شاعر بلندآوازه و چهره‌ ماندگار فرهنگ و ادب مازندرانی، شیخ‌العجم، که به «امیرالشعرا» و «امیر مازندرانی» نیز شهرت دارد و با تخلّص «امیر» شعر می‌سرود، در قرن نهم ه.ق در منطقه‌ پازوار، از توابع بابل در مازندران، دیده به جهان گشود.
 
او شاعری عارف‌مشرب و از پیروان آیین شیعه دوازده‌امامی بود که در تبرستان به فراگیری دانش پرداخت.
 
بیشتر شهرت امیر پازواری به سبب سروده‌های عاشقانه و عارفانه‌ اوست. در برخی روایت‌ها آمده است که پس از تصرف مازندران به دست شاه عباس صفوی، به دربار او پیوست و از شاه لقب‌هایی چون شیخ‌العجم و امیرالشعرا دریافت کرد. با این‌حال، بنا بر گفته‌ دانشنامه‌ ایرانیکا، درباره‌ وجود تاریخی او تردیدهایی مطرح است و برخی پژوهش‌گران بر این باورند که شاید اشعار منتسب به او، سروده‌ دیگران باشد.
 
در کتاب کنزالاسرار مازندرانی نوشته‌ برنهارد دارن، پژوهشگر آلمانی، آمده است که امیر پازواری دهقانی ساده و بی‌سواد بود که بر زمین اربابی کار می‌کرد. او افزون بر شاعری، چیستان‌گو و آشنا با امثال و حکم مردم مازندران بود و در شعرهایش جلوه‌ای از مهر و محبت انسانی و عاشقانه دیده می‌شود. آثارش که بیشتر به زبان مازندرانی(تبری) سروده شده، شامل اشعار عاشقانه، حماسی و اجتماعی است. این سروده‌ها زندگی، فرهنگ و باورهای مردم مازندران را بازتاب می‌دهند و با بهره‌گیری از گویش بومی، اصالت و زیبایی‌های فرهنگ محلی را برای نسل‌های آینده حفظ کرده‌اند. شعرهای او لبریز از احساسات انسانی، صداقت در بیان و پیوند ژرف با طبیعت است.
 
امیر پازواری در عین گمنامی تاریخی، جایگاهی والا در دل مردم دارد. اشعار او از عشق‌های پاک، رنج‌ها و نغمه‌های چوپانان کوهستانی سخن می‌گویند؛ و به راستی باید او را شاعر مردم و شاعر روستا نامید. در سروده‌هایش اندیشه‌ای ژرف و خیالی پرورده به چشم می‌خورد که نشان می‌دهد او انسانی دارای ذوق بود، باهوش و آشنا با ادب و اسطوره‌های ایرانی بوده است؛ کسی که کوشیده آن مفاهیم والا را با زبان ساده و بومی بازگو کند.
 
در میان شاعران تبری‌سرا، هیچ‌کس به اندازه‌ امیر پازواری در میان مردم با چنین احترام و علاقه‌ای روبه‌رو نشده است. سینه‌ مردم مازندران گنجینه‌ شعر اوست؛ اشعارش نسل به نسل و دهان به دهان نقل شده تا آن‌که پروفسور برنهارد دارن، خاورشناس روسیِ آلمانی‌تبار، همّت گماشت و سروده‌های او را گردآوری کرد. وی آن‌ها را در دو مجموعه با عنوان دیوان کنزالاسرار مازندرانی به چاپ رساند و بدین‌گونه، نام امیر پازواری را برای همیشه در تاریخ ادبیات ایران ماندگار ساخت.
 
اشعار امیر پازواری بیشتر به زبان مازندرانی سروده شده و دربرگیرنده‌ موضوعات گوناگونی است. از جمله، سروده‌های ساده، عاشقانه و احساسی که بیانگر عواطف پاک و احساسات راستین او نسبت به معشوق، خانواده و زندگی است؛ شعرهای حماسی و میهن‌دوستانه که در ستایش طبیعت، مردانگی، پایداری و دلاوری مردم مازندران سروده شده‌اند؛ و نیز اشعار اجتماعی و فرهنگی که بازتاب‌دهنده رنج‌ها، دغدغه‌های روزمره، نقد رفتارهای اجتماعی و تأکید بر پاسداشت سنت‌ها و فرهنگ بومی مردم این خطه است.
 
آهنگین بودن شعرهای امیر پازواری، که از وزن‌های دل‌نشین و قافیه‌های گیرا بهره می‌برد، سبب می‌شود سروده‌های او به آسانی در ذهن جای گیرد و برای خوانش گروهی یا سرودن در گردهمایی‌های بومی بسیار خوشایند باشد. تلفیق سنت و نوآوری از ویژگی‌های برجستهٔ شعر اوست؛ هرچند امیر پازواری در چارچوب سنتی شعر مازندرانی می‌سراید، اما در مضمون و شیوه بیان، گاه نوآوری و خلاقیت چشمگیری نشان می‌دهد. بهره‌گیری از چشم‌اندازها و پدیده‌های طبیعی مازندران، همچون جنگل، دریا، کوه و رودخانه، در سروده‌های او برای آفرینشِ فضا و برانگیختنِ احساسات به‌روشنی دیده می‌شود.
 
تأثیرگذاری امیر پازواری
 
امیر پازواری در پاسداری از زبان مازندرانی، تقویت هویت فرهنگی، الهام‌بخشی به نسل جوان و برانگیختن آگاهی اجتماعی نقشی ژرف و ماندگار داشته است.
 
حفظ زبان مازندرانی: آثار امیر نقشی بنیادین در نگاهبانی و گسترش زبان و فرهنگ بومی ایفا کرده‌اند و هم‌چون گنجینه‌ای ارزشمند برای آیندگان برجای مانده‌اند.
 
ایجاد هویت فرهنگی: او با پرداختن به موضوعات بومی، ملی و انسانی، حس تعلق، همبستگی و افتخار را در میان مردم مازندران زنده نگاه داشت و به استواری هویت فرهنگی این سرزمین یاری رساند.
 
الهام‌بخشی به شاعران جوان: سادگی، صداقت و صمیمیت در زبان و بیان شعر امیر، الگویی الهام‌بخش برای شاعران و نویسندگان جوان مازندرانی بوده است؛ آنان که می‌کوشند به زبان مادری خویش بنویسند و فرهنگ خود را پاس دارند.
 
محرک اجتماعی: شعر امیر انعکاس صدای مردم زمان خویش بود؛ او در سروده‌هایش به مسائل اجتماعی و فرهنگی پرداخت و با بیانی شاعرانه، مردمان را به آگاهی، پویایی و پاسداشت سنت‌ها فراخواند.
 

زندگی و زمانه‌ امیر پازواری

 
از زندگی امیر پازواری آگاهی چندانی در دست نیست؛ با این حال، پژوهشگران او را از اهالی پازوار (میان امیرکلا و بابلسر امروزی) می‌دانند. او در روزگار شاه عباس صفوی می‌زیست. در برخی منابع تاریخی، از جمله سفرنامه‌ ملگونوف روسی، به آرامگاه امیر و گوهر در شهر آمل اشاره شده است؛ با این همه، باور عمومی بر آن است که آرامگاه او در نزدیکی زادگاهش، پازوار، قرار دارد.
 

آثار و زبان شعری امیر پازواری

 
اشعار امیر پازواری که به نام «اَمیری» (Amiri) شناخته می‌شوند، بیشتر در قالب دوبیتی و ترانه‌های بومی سروده شده‌اند. ویژگی برجسته‌ی این سروده‌ها، سادگی و روانی زبان در کنار عمق اندیشه و احساس است. او با زبانی مردمی، آهنگین و دل‌نشین، مضامینی چون عشق، ایمان، اخلاق، گذر زمان، مرگ و حقیقت زندگی را به زیباترین شکل بیان کرده است.
 
امیر در بسیاری از سروده‌های خود با دلی سرشار از ایمان، از اهل‌بیت(ع) به‌ویژه حضرت علی(ع) یاد کرده و مهر و ارادت خویش را با بیانی شاعرانه و پر احساس به تصویر کشیده است.
 
نمونه‌ای از اشعار امیر پازواری (به گویش مازندرانی)
 
کِدوُمْ وَقتِ کِه اِسمِ خِــدا بيَمُــو؟
 
کِدوُمْ وقتِ کِه رَسـول‌الله  بيَمُـّـو؟
 
کِـدوُمْ وَقـتِ کِه قُرآنْ دِنيا بيَمُـو؟
 
کِـدُومْ وقتِ کِه شیرِ خِـدا بيَمُــو؟
 
(برگردان فارسی):
 
کــدام وقت است که نـام خــدا   آمـده  است؟
 
کدام وقت است که  رسول‌الله(ص)  آمده  است؟
 
کـدام وقت است که  قرآن به دنیا  آمـده  است؟
 
کدام وقت است که شیرخدا علی(ع) آمده است؟
 
پاسخ:
 
اَوِلِ بِسْم‌الله اِسـمِ خِـدا  بيَمُو،
 
دُویم نِمازِ صِبحْ رَسول‌الله بيَمُو،
 
لَيـلة‌القَـدر قِـرآن دِنيـو بيَمُـو،
 
غِروبِ اِفتاب شیــرِ خِـدا بيَمُو.
 
(برگردان فارسی):
 
نخست، «بسـم‌الله» نام خـدا آمـده است،
 
دوم، در نمـاز صبح، رسول‌الله (ص) آمـده  است،
 
در شب قــدر، قـرآن به دنیـا آمـده  است،
 
و هنگام غروب آفتاب، شیر خدا آمده است.
 

اندیشه و پیام اخلاقی در اشعار امیر پازواری

 
در بسیاری از دوبیتی‌ها، امیر به ناپایداری دنیا و ضرورت پرهیز از غرور و دلبستگی به مال و مقام اشاره می‌کند:
 
دِنیـا رِه وِفـا نيِه، بِقـا  نِـــدارنِه،
 
مَــرگ حَـقِ، بـا آدِم دِوا نِـدارنه،
 
اَجـِل‌اَجِـلِ، شـاه و گِـدا نِــدارنه،
 
هَرکِسی بی‌مال شونه، حِیا نِدارنه.
 
برگردان فارسی:
 
دنیــا را وفــا نیسـت و بقــا  نــدارد،
 
مرگ حق است و با انسان ستیز نـدارد،
 
اجل، اجل است؛ شاه و گدا نمی‌شناسد،
 
و آن‌که بی‌مال می‌رود، حیـایی نــدارد.
 
در این دوبیتی، نگاه فلسفی و عرفانی امیر به جهان به‌خوبی آشکار است؛ نگاهی که هم بر مبنای ایمان دینی و هم تجربه‌ی زیسته‌ی انسانی است.
 
منبع: سویه‌های نمایشی در آیین‌ها و بازی‌های محلی مازندران، 1403،ص91-94 
 
حمیدرضا گل‌محمدی‌تواندشتی 
انتهای پیام
captcha