بندگی برای باریتعالی جز در مسیر صراط مستقیم محقق نمیشود؛ اما چه بسیار بیراههها که انسان را از مسیر اصلی منحرف میکند. ماه مبارک رمضان فرصت ارزشمندی است تا انسان روح را به سمت عروج و اعتلا سوق دهد و به خداوند تقرب جوید. اما قرار گرفتن در مسیر سعادت نیاز به دانش و آگاهی دارد؛ همان گوهرهای نابی که در قرآن کریم و سیره ائمه معصومین بیان شده و چراغ راه برای رسیدن به سرمنزل مقصود است.
در این راستا خبرگزاری ایکنا طی ماه مبارک رمضان بنابر رسالت رسانهای خود، مجموعه درسگفتارهای «به سوی نور» را با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین محمد شریفانی، پژوهشگر قرآن کریم گردآوری کرده است و به صورت روزانه در ماه رمضان منتشر میکند. در بیست و دومین قسمت از این مجموعه آموزشی به موضوع «موعظه» پرداخته شده است که در ادامه میبینیم و میخوانیم.
اگر بخواهیم گفتارهای گذشته را سر و سامان بدهیم، بحثمان با دعای «اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقِیمَ» شروع شد و برای هدایت به صراط مستقیم و هدایت انسانها در صراط مستقیم ابتدا به برنامههای چهارگانه پیغمبر(ص) اشاره کردیم و سپس به روشهای ۱۰ گانه پیغمبر(ص) پرداختیم و سپس گریزی به قرآن کریم زدیم و روشهای ۸ گانه دیگری را با الهام از آیه ۲۳ سوره «زمر» پرداختیم و بعد نیم نگاهی به آسیبهای تربیت و صراط مستقیم داشتیم که عنایتی به سوره «ناس» و «فلق» شد و سپس به همین مناسبت به حدود ۱۰ نمونه از حربههای شیطانی اشاره کردیم.
در ادامه گفتارها آخرین بحثی که به آن تا پایان ماه مبارک رمضان میپردازیم، نظامنامه تربیت است که تربیت، شیوه، روش، آسیبها و خطراتی پیش روی خود دارد و همچنین نیازمند ساماندهی است که فراوان در قرآن کریم، از نظامنامه تربیت الهام بگیریم که نمونه شاخص آن آیات پایانی سوره «فرقان»، نظامنامه عباد الرحمان، آیات ۱۲ تا ۱۸ سوره لقمان(نظامنامه لقمانیه یا حکمتهای لقمان) و آیات ۲۰ تا ۴۰ سوره «اسراء» است که شامل حکمتهای آسمانی است و اگر بخواهیم همه این نظامنامهها را در یک قالب تعریف کنیم، باید ابتدا از زبان او شروع کنیم.
بهترین زبان برای تربیت انسان، زبان موعظه است. این موضوعی است که در آغاز نظامنامه حکیمانه جناب لقمان به فرزندش میآموزیم. در آغاز میخوانیم که؛ «وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُه»؛ لقمان شروع به تبیین نظام تربیتی کرد با این تعبیر که، فرزندش را موعظه کند. موعظه به معنای آمیزهای از بشارت و انذار است، یعنی مجموعهای که در آن هم بشارت و هم انذار است. در واقع موعظه زبان عامه انسانهاست و در برابر جدال که زبان خواص است و در برابر حکمت که آن هم خواص است، البته خواص مثبت و منفی. ولی زبان رایج مؤمنین، همان زبان موعظه است.
در اهمیت موعظه، همین بس که قرآن، خود یکی از کتابهای موعظه است؛ «قَدۡ جَآءَتۡکُم مَّوۡعِظَةٞ مِّن رَّبِّکُمۡ» و تمام کلمات معصومین در قالب موعظه است و تعبیر امیرالمؤمنین این است که «أَحْیِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظَة؛ دلت را با موعظه زنده کن». اگر بخواهیم مواعظ را تقسیمبندی کنیم، دو واعظ داریم، بیرونی و درونی. همین که نفس انسانی، انسان را موعظه کند؛ حضرت فرمود؛ «کفی بنفسک واعظاً» اگر گوشهای از وجدان درونیات زنده باشد، به عنوان واعظ برای تو کافی است.
اما واعظ بیرونی، به دو قسمت تقسیم میشود؛ واعظ صامت و واعظ ناطق. واعظ ناطق قرآن کریم است. پیغمبر از دنیا میرفتند و در آستانه رحلتشان فرمودند؛ «ترکت فیکم واعظین»، من از میان شما میروم در حالی که دو واعظ میان شما میگذارم؛ واعظ ناطق که با زبان خود با شما حرف میزند و واعظ صامت، واعظی که ساکت است و با زبان سکوت و بیزبانیاش موعظه میکند و آن مرگ است.
این سه واعظ درونی و بیرونی صامت و ناطق و کل جهان هستی، نعمتهای خداوند و بلاهای الهی میتواند درس واعظی برای ما باشند، به همین دلیل فرمود «کل شی تری و عینیک؛ هر چه چشمتان به آن بخورد، در آن میتواند موعظهای باشد.»
به هر حال لقمان نظامنامه تربیتیاش را با زبان موعظه بیان میکند.
انتهای پیام