به گزارش ایکنا، نشست «
معاصر شدن با کتاب قدسی در تفسیر معاصرانه قرآن کریم»، با توجه به کتاب «
تفسیر معاصرانه قرآن کریم»، اثر سیدحسین نصر و جمعی از همکاران او، سهشنبه 8 اسفندماه از سوی مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
انشاالله رحمتی، مترجم این کتاب در این نشست به سخنرانی پرداخت که گزیده سخنان وی را در ادامه میخوانید:
وقتی بازخورد این کار را بر روی مخاطبان دیدم احساس کردم باید نکات بیشتری درباره این کتاب بگویم و امروز در ادامه مطالب قبلی، نکاتی را بیان و سعی میکنم متناسب با عنوان نشست یعنی معاصر شدن با کتاب قدسی سخن بگویم. شاید مهمترین نکتهای که در این تفسیر بر آن تاکید شده این است که چگونه میتوانیم با قرآن، معاصر شویم. بنده زیاد در این مورد به تأمل پرداختم و به این نتیجه رسیدم تعابیری همانند مطالعه یا شناخت قرآن، مقصود این تفسیر را نمیرساند.
موضع سیدحسین نصر درباره مدرنیته
به نظرم معاصر شدن با متن قدسی، به دو معنا مدنظر است. یکی معاصر شدن آفاقی و دیگر انفسی است. در متنی که ترجمه شده و بنده سعی کردم با دقتی که در توانم وجود دارد به خواننده منتقل کنم این معانی وجود دارد. هدف تلاشی که صورت گرفته این نبوده که اثری تحقیقی درباره قرآن ارائه شود اما هدف این بوده که قرآن به عنوان کتاب هدایت معرفی شود و برای این هدف، باید ابتدا این همزمانی اتفاق بیفتد، قرآن با جهان امروز تطبیق داده شود و برای امروز ما کتاب هدایت باشد. یکی از معانی معاصرانه، آفاقی بودن آن است یعنی برای انسانی که در قرن بیست و یکم زندگی میکند حرفی برای گفتن داشته باشد. با واقعیت مدرنیته روبهرو هستیم که بر جوانب زندگی ما سایه انداخته است. موضع دکتر نصر هم سنتگرایی است و به مدرنیته، نقد معرفتی دارد اما معنایش این نیست که هیچ چیز خوبی در دنیا مدرن نمیبیند و آن را کنار میگذارد.
وی کانت و دکارت و تحولات حوزه علم و تکنولوژی را میشناسد اما وقتی از او میپرسیم آیا این اتفاقات، حق هستند وی میگوید من در حق بودن اینها تردید دارم. در این کتاب سعی شده پاسخ یا واکنشی که میتوان بر اساس قرآن به این واقعیات دنیای مدرن داد، ارائه شود. این پاسخها ذیل هر آیه آمده است. مثلاً بخشی از آن، قرآن و علم جدید است. لذا درسهای زیست محیطی از قرآن و اینکه قرآن چگونه میتواند رابطه ما با طبیعت و حیوانات را ترسیم کند، مورد اشاره قرار گرفته است. نکته دیگر مباحث مربوط به هنر و زیباییشناسی است و اینکه میتوان چه نظریهای را از قرآن درباره هنر استنباط کرد نیز مورد توجه قرار گرفته است از جمله اینکه نظر حِکمی قرآن درباره موسیقی چیست؟
لزوم توجه به ابعاد آفاقی و انفسی قرآن
همچنین موضع قرآن درباره حقوق بشر یا اخلاق به معنای امروزی، و همچنین حقوق زنان مورد بررسی قرار گرفته است. البته ایشان تفسیری فمینیستی از قرآن ارائه نداده است ولی بر اساس مبانی حِکمی و سنتی ما تبیینی کردهاند که در قرآن نابرابری بین زن و مرد وجود ندارد و اگر تفاوتهایی مشاهده میکنیم دارای حکمت است و این حکمتها را تشریح کردهاند. همچنین درباره مواجهه اسلام با ادیان دیگر از جمله مسیحیت و یهودیت و همچنین ارتباط بین فرق مسلمان، به شکل آگاهانه و هوشمندانه مباحث را پیش بردهاند. در این تفسیر، اساس وحدت شیعه و سنی پیریزی شده است لذا وقتی کتاب منتشر شد شاید بتوان گفت استقبال برادران اهل سنت در کشور خودمان بیشتر از شیعیان بود هرچه نویسنده، ویراستار و مترجم کتاب شیعه هستند.
نویسنده به شکل عالمانه و دلسوزانه به آتشی که بنیادگرایی بر جوامع اسلامی انداخته است توجه دارند و آن را در تفسیر خود لحاظ کردهاند. ممکن است سوال پیش بیاید اگر زمانه عوض شد و مثلا صد سال دیگر هم این تفسیر میتواند معاصرانه باشد؟ معاصرانگی آفاقی، یک معناست اما مسئله دیگر معاصرانگی با قرآن در زمان انفسی است، چراکه همه هدف قرآن این نبوده که مشکل زمانه ما را حل کند بلکه میخواهد مشکل وجودی ما را حل کرده و ما را تبدیل به آدم دیگری کند. در مسیحیت هم گفته شده که کتاب مقدس نیامده که بگوید آسمانها چگونه میروند بلکه آمده که بگوید چگونه میتوان به آسمان رفت. لذا باید ابتدا آسمانِ جان خود را آباد کنید و فقط پیامبران و وحی میتوانند این را انجام دهند. به همین دلیل فیلسوفانی همانند ابن سینا میگویند بدون دین حتی نمیتوانیم دنیای خود را بسازیم.
در قرآن کریم هم آمده است: «تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ؛ فرشتگان و روح الامین (برای اخذ فرمان) به سوی (عرش) خدا بالا روند در روزی که مدتش پنجاه هزار سال خواهد بود» (معارج/4) این هم نوعی مواجهه ما با قرآن کریم است لذا اگر میخواهیم به حقیقت قرآن پی ببریم باید آیات آفاقی و انفسی را مورد توجه قرار دهیم. فیلسوفان ما گفتهاند آن داستانهایی که قرآن وجود دارد یا در این دنیا اتفاق افتاده یا در دنیای دیگر. مثلا داستان حضرت یوسف(ع) در این دنیا رخ داده اما داستان اصحاب کهف یا معراج پیامبر(ص) را باید به شکل انفسی درک کرد تا هدایتی را برای ما به ارمغان بیاورند و این را باید به شکل فطری درک کنیم.
سه وجه فطرت
در این تفسیر، سه وجه فطرت برجسته شده که یکی وجهِ اخلاقی فطرت است. فطرت اخلاقیِ ما معتقد به جاودانگی ارزشهای اخلاقی است یعنی همیشه معاصر ما خواهد بود و مخاطب آن، عقل عملی ماست. وجه دیگر اینکه اگر چیزی را با عقل نظری درک کردیم آن هم جاودانه خواهد بود. وجه دیگر پیام معنوی قرآن است که آن را هم باید با قلب و گوش جان شنید که در تفسیر آیات به این سه عرصه توجه شده است.
در آیه 20 سوره یاسین آمده است: «وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَىٰ قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ؛ و مردی شتابان از دورترین نقاط شهر (انطاکیه، حبیب نام) فرا رسید گفت: ای قوم من، این رسولان خدا را پیروی کنید» در آیه 26 هم آمده است «قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ ۖ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ؛ (و به این مرد با ایمان پس از کشته شدن، در عالم برزخ) گفته شد: بیا داخل بهشت شو، گفت: ای کاش ملّت من هم (از این نعمت بزرگ) آگاه بودند» در این آیات نگاه اخلاقی برجسته شده است و تفسیری که آمده مطابق با اخلاق اولیا است که اخلاق فتوت است. پیامبر(ص) درباره حبیب نجار فرمود او هم در زمان زنده بودن و هم مرده بودن، خیرخواه قوم خودش بود. ملاصدرا میگوید در این آیات که درباره حبیب نجار است یادآوریهای عظیم و اسرار لطیفی وجود دارد که از جمله مهربانی بر جاهلان و چشمپوشی از کینه و انتقام است. این فهم اخلاقی از آیات قرآن که در همیشه تاریخ و به فرهنگهای مختلف ساری و جاری بوده است نشان میدهد که این معاصر بودن هیچوقت کهنه نخواهد شد و این معاصرانگی ما را به ازلیت پیوند میدهد همانگونه که گفته شده صوفی ابن الوقت است. بنابراین ما هم باید ابن الوقت شویم.
انتهای پیام