به گزارش ایکنا، بانوان تأثیرگذار در پیروزی انقلاب اسلامی و نقش آنها در صیانت از آرمانهای امام راحل در چهل سال اخیر، نگاهی نو و تحولآفرین را در موضوع زن، پیش رویِ دنیا گذاشته است؛ همانها که در گمنامی و در نهایت مجاهدت، تلاش کرده و با گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی در مسائل اجتماعی و همچنین پیشرفت در عرصههای مختلف علمی، فرهنگی، سیاسی و... چشم جهانیان را به خود معطوف و الگوی متعالی زن را تثبیت کردند.
در همین راستا و همزمان با ایامالله دهه فجر و در آستانه چهل و پنجمین سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، وبینار بینالمللی «زن تراز انقلاب اسلامی؛ خودباوری و احیای هویت مسلمانی» به همت خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) با حضور کارشناسان داخلی و خارجی از کشورهای عراق، لبنان و الجزایر برگزار شد.
طهورا نوروزی، مدیرعامل بنیاد ملی عفاف و حجاب و استاد حقوق دانشگاه عدالت در این وبینار ابتدا به تحلیل نگاه اسلام و تحولی که این نگاه در صدر اسلام در خصوص بانوان ایجاد کرد پرداخت و روند این تحول آفرینی را تا دوران انقلاب و پس از آن بررسی کرد که صحبتهای وی را با هم میخوانیم.
من در چهار محور مطالب را مطرح میکنم. محور اول ریشهیابی نگاه انقلاب اسلامی و امام راحل به زن است که در این زمینه باید به تاریخ اسلام و نگاه پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و فقه امامیه نظر کنیم. محور دوم یک مرور تاریخی قبل از انقلاب است که چطور در دو گلوگاه مهم تاریخی زنان همراهی و همگامی خود را با مرجعیت و نهاد دین قبل از انقلاب نشان دادند. در قسمت سوم مطالبم بحث جریان پیروزی انقلاب و اینکه زن ایرانی به چه نقطهای رسید که دچار بلوغ اجتماعی، سیاسی و مذهبی شد و به عنوان یک کنشگر مهم در پیروزی انقلاب نقش ایفا کرد و محور پایانی نیز پس از انقلاب است که شاهد احیای هویت زن مسلمان و مواجهه دو فرهنگ انقلاب و غرب هستیم.
در حوزه نگاه حضرت امام(ره) به موضوع زنان باید گفت ریشه نگاه ایشان و انقلاب اسلامی به زنان برمیگردد به دین. نگاه دین اسلام به مقوله زن با انقلابی که پیامبر(ص) در صدر اسلام در حوزههای مختلف داشتهاند، آشکار شد و یکی از این موضوعات این انقلاب تحولی، زنان بودند و ما میبینیم که در صدر اسلام وقتی که با فرهنگ سنتی جاهلیت مبارزه میشود یکی از جایگاههایی که پیامبر(ص) بر روی آن متمرکز هستند و در قالب جملات و روایات زیادی به این مقوله پرداختهاند، حوزه زنان است.
با بررسی تاریخ صدر اسلام درمییابیم همانطور که فرهنگ جاهلیت تحول پیدا کرد، جایگاه زن نیز متحول شد. در عصر جاهلی ظلم مضاعفی به زنان صورت میگرفت؛ پس در مرحله اول زنان از آن ظلم مضاعف و زندهبه گور شدن و بسیاری از ظلمهایی که به جنس زن صورت میگرفت رها شدند و از یک نقطه به بعد، از بانوان به عنوان یک ظرفیت یاد شد. روایاتی که ما از اهل بیت(ع) و پیامبر(ص) در خصوص جایگاه ویژه زنان در خانه، خانواده، مادری و ... میبینیم در واقع نگاه رحمتی و نگاه رأفتی است که دین اسلام به مقوله زنان داشته است.
یک بخش دیگر نگاه امام راحل به موضوع زنان نشئت گرفته از فقه امامیه است؛ فقه امامیه به عنوان فقه پویا و فقهی که با حفظ گوهر دین قابلیت انطباق با شرایط، زمانها و مکانهای مختلف را دارد در موضوع زن نیز یک نگاه ویژه و خاص دارد و شاهدیم برون داد فقه امامی در جریان انقلاب وارد و در تفکر امام ظاهر و بارز میشود.
مقام معظم رهبری فرمودهاند که اوایل انقلاب وقتی در حلقه اول یاران امام یعنی امثال شهید مطهری، شهید بهشتی که ستونهای انقلاب بودند، حضور داشتیم یکسری واژهها را از امام میشنیدیم که جدید بودند مثل موسیقی، سینما و ... . تا آن زمان مجتهدی نبود که از بستر حوزه در مورد موسیقی یا سینما حرف بزند و یکی از این کلید واژهها زنان بود.
امام یک فقیه سنتی بود یعنی فقیهی که شرع و دین برای او مهم بود و از طرفی به حوزه زنان یک نگاه به روز و حتی یک نگاه مبدعانه، جدید و تحولی داشت که این نگاه در ایران و متأثر از کشور ما در جهان تحول ایجاد کرد.
منشأ نگاه امام، فقه امامیه است و منشأ فقه امامیه رویه و منش اهل بیت(ع) است. این نکته در گذارههای تاریخی نیز مورد اشاره است؛ مثلاً در تاریخ آمده است که سوده همدانی زنی از قبیله عرب بود که به دربار معاویه رفت و از یک والی که معاویه منصوب کرده بود، شکایت میکند. معاویه از وی سؤال میکند که از من چه میخواهی آیا برای خودت آمدهای؟ که سوده پاسخ میدهد من برای خودم نیامدهام من برای عشیره و قبیلهام آمدهام. معاویه میگوید: علی شما زنها را اینگونه بار آورد و تربیت کرد که فقط برای خودتان حق نخواهید و برای عشیره و قبیلههایتان هم حق بخواهید.
ریشه نگاه امام مکتب تشیع است. مکتب تشیع مکتب تربیتی زنان ظلمستیز است. این مکتب، مکتبی هدفمند است و نشان میدهد در مکتب شیعه تربیت زن یک تربیت هدفمند است و یک تربیت سهم خواهی نیست که در آن صرفاً خانمها در کنار آقایان قرار بگیرند تا از آنها کمتر نشوند. تربیت تشیع یک تربیت هدفمند است؛ یعنی اگر زنان نباشند آرمانهای مکتب تشیع و حقایق این مکتب بر زمین میماند.
از سوی دیگر زنان در این مکتب سرمایهها و ظرفیتهایی دارند که قدرت جذب این تربیت را دارند. چون تربیت دوطرفه است. در یک طرف فردی قرار دارد که در حال تزریق معنویت است و در طرف دیگر قابلیتی است که در افراد وجود دارد. این قابلیت در مکتب شیعه نوع تربیتی زنان است و اتفاقاً حضرت امام(ره) در جریان انقلاب اسلامی این گوهر مخفی را بارور کرد.
البته ما در تاریخ قبل از انقلاب هم در دو مقطع تاریخی حضور و وجود زنان را پررنگ داریم که زنان جلودار مردان هستند و به مقام مرجعیت تمکین میکنند. یکی در جریان کشف حجاب رضاخانی که جلوداری فرهنگ عفاف و حجاب با زنان بوده است و دیگری در جریان تحریم تنباکو که این جریان از دربار شاه وقت با نقشآفرینی زنان در جامعه تحول ایجاد کرد.
لذا در تاریخ ایران هم وقتی نگاه میکنیم میبینیم در تمکین به دین و باورها زنان جلودار هستند. در جریان پیروزی انقلاب نیز میبینیم امام راحل همین گوهر که در ذات جامعه ایرانی بود را شکوفا کرد.
در 15 خردادماه سال 42 تمام گزینههای انقلاب محقق بود اما یکی از دلایلی که در آن تاریخ انقلاب محقق نشد عدم همراهی کامل بانوان با این حرکت بود. در حالی که از آن تاریخ به بعد و تا دوران انقلاب بانوان توانمند شدند و ظرفیتهای آنها احصا شد و طی 15 سالی که هستههای نیروی انسانی انقلاب شکل میگرفت زنان به عنوان مبارز سیاسی و مادران که کانون خانواده بودند، تربیت شدند.
تفکر امام و تفکر زن انقلابی وقتی بارز شد که هر جا زنان آمدند، خانواده هم آمد، مردان هم آمدند، فرزندان هم آمدند. امام راحل یک جمله تاریخی دارند و میفرمایند: شما زنان آمدید و شجاعت را در جامعه تزریق کردید؛ پشت شما مردان آمدند. یعنی در جامعهای که میخواهد شجاع باشد، جامعهای که میخواهد ظلمستیز باشد و مقابل استکبار بایستد، محور اصلی زنان هستند. زنها قدرت شجاعت و قدرت مقابله با ظلم را دارند و این یک ظرفیت است.
زن محور خانواده است و مادر به عنوان کانون الگویی قدرت تربیتی خود را میتواند در خانواده نشر دهد. لذا میبینیم چنین زنی تربیت میشود. اولین ویژگی زن تراز در جریان پیروزی انقلاب اسلامی بحث بلوغ زنان است. طی انقلاب اسلامی زنان دارای یک بلوغ سیاسی، اجتماعی و مذهبی شدند که خواستگاه این بلوغ طبقه اجتماعی و یا تحصیلات آنها نبود. یکی از کارهای ویژهای که امام راحل در جامعه آن زمان انجام دادند این بود که این بلوغ را ایجاد کردند.
در سایه این بلوغ یک زن خانهدار به حدی بالغ شد و رشد کرد که در پرتو آن یک کنشگر مهم انقلاب شد. اگر یک زن نخبه و تحصیلکرده یا معلم و کارمند بود باز هم رشد کرد یعنی این بلوغ برای همه ایجاد شد؛ یعنی جامعه زنان دچار بلوغ شدند و این بلوغ جز در مرتبه رهبری امام اتفاق نمیافتاد.
ما میدانیم که بعد از انقلاب اسلامی نگاه امام، نگاه الگوی سوم بود. الگوی سوم یک نگاه جدید به مقوله زنان است؛ نگاهی که پستوی تحجر برای زنان را قبول ندارد، چون از حوزه زمان شاه، زن انقلابی بیرون نیامد بلکه از تفکر انقلابی، زن انقلابی بیرون آمد و این را باید در ذهنمان داشته باشیم. پس امام نگاه متحجرانه به زنان نداشت ولی از طرفی نگاه متجددانه که غرب همه عُرضه زن را در نابود شدن خانواده و در عَرضه بیمهابای آن به جامعه میداند را هم قبول نداشت لذا الگوی سوم یک الگوی زن کارآمد و مؤثر بود که هم تحکیم خانواده یعنی همان بحث مادری و خانوادگی آن پررنگ است و هم در جامعه به عنوان یک کنشگر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی میتواند یک جایگاه خوب و مناسبی را برای خود کسب کند.
یکی از شاخصهای مهم زنان در نگاه انقلاب اسلامی این است که نگاه مکتب انقلاب نگاه سهمیه بندی، سهمیهای و جنسیتی نیست. تفکر غربیها در مقوله زنان این است که تعداد آقایان و خانمهایی که در جامعه فعال هستند باید برابر باشد؛ اما تفکر انقلابی جنسیتی و سهمخواهی نیست بلکه نگاه آرمانی است و میگوید حضور زنان مؤثر برای تحقق آرمانهای انقلاب لازم است و نیازی نیست این مسئله را کمّی کنیم؛ ممکن است در مقاطعی لازم باشد همه ظرفیت حضور برای خانمها ایجاد شود.
در تاریخ و مکتب اهل بیت (ع) مقاطعی داریم که پرچم تلاش و حماسه به دست زنان افتاده است مثلاً هیچ کس به جای زنان نمیتوانست رسالت عاشورا را به ثمر برساند. چون مکتب شیعه، مکتب آرمان خواهی است و نگاه امام هم از مکتب شیعه تأثیر گرفته. نگاه جنسیتی به زنان نگاه تنزلی است یعنی شما سقفی از آقایان را مطرح میکنید تا خانمها تلاش کنند و به آن برسند.
آرمان انقلابی یک نگاه بلند، حداکثری و نگاهی است که در برخی رسالتهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ظرفیت فعالیت و حضور فقط در اختیار جامعه زنان است و ما در تاریخ هم این را داریم. ما رسالتهایی در تاریخ انقلاب داشتیم که به دست زنان رمزگذاری شده است. برای مثال بسیاری از حرکتهای نرم فرهنگی ما و بسیاری از جاهایی که توانستیم تحولات فرهنگی ایجاد کنیم به واسطه جامعه زنان و ظرفیتهایی بوده که در این جامعه وجود دارد.
بعد از پیروزی انقلاب ما با مواجهه دو فرهنگ روبهرو هستیم. یکی فرهنگ انقلاب و دیگری فرهنگ غرب که این دو مقابل هم قرار میگیرند. در ویژگیهای فرهنگ انقلاب، هویت زن، هویت انسانی است و این هویت انسانی چه به عنوان یک فعال در جامعه، چه به عنوان کسی که میخواهد وارد جامعه شود و چه به عنوان مادر خانواده پررنگ است. البته هویت جنسی زن با حدود و چهارچوبهای خود فقط در عرصه خانواده است. در فرهنگ انقلاب اسلامی کلید واژه خانواده به عنوان یک محور مطرح است و ما در این فرهنگ تراز زن «به ماهو زن» را نمیبینیم بلکه زن را در کنار نقشهایی در حوزه خانواده میبینیم. این زن اگر زن توانمندی شود، وارد مجلس شود، مدیر یا وزیر شود و به هر نقطهای که برسد افتخار آمیزترین مسئله برای او این است که مادر باشد.
فرهنگ زن تراز انقلاب اسلامی فرهنگ شهادت، مقاومت و ایثار است و همه این امور در فرهنگ انقلاب برای زنان یک جایگاه خاص ایجاد کرده است. حال در مقابل این فرهنگ، فرهنگ غرب قرار دارد که دو کانال دارد: یا لذت است یعنی یک زن زیبای فریبا که همه عُرضه خود را در عَرضه خودش ببیند و یا اینکه اگر میخواهد فریبنده نباشد باید در سیستم برابری پابهپای مردان، کارگر نظام سرمایهداری شود و مثل یک مرد عمل کند. لذا آنجا خانواده ذبح میشود و در قسمت اول عفاف، خودباوری و هویت زنانه ذبح میشود.
فرهنگ انقلاب دو شاخص دارد؛ فرهنگ دینی و فرهنگ استکبار ستیزی. در فرهنگ استکبارستیزی زن تراز انقلاب اسلامی در دنیا الگو بوده است. همین امروز در بحث غزه و در بحث فرهنگی که اکنون در دنیا در مقابل صهیونیسم قد علم کرده نیز میبینید که دیگر حتی حصارهای رسانهای نمیتواند مانع رساندن صدای حق شود و در این مقوله زنان مؤثر هستند.
در غزه زنی که خانواده و فرزندان خود را از دست داده است مثل یک شیرزن میآید و به عنوان یک انسان مقاوم میایستد. این فرهنگ مقاومت و استکبارستیزی از فرهنگ انقلاب اسلامی ریشه گرفته است و قدرت و گستره نشر آن توسط زنان صورت میگیرد و امروز این قدرت را دارد که در جامعه زنان دنیا این فرهنگ را از طریق خانواده نشر دهد.
امروز فرهنگ شهادت، از سوی زنان بین خانوادهها نشر پیدا کرده است و احیاگر فرهنگ مقاومت در منطقه زنان هستند. اگر امروز بخواهیم در جهان بینالملل دنیای بیدار داشته باشیم باید زنان بیدار داشته باشیم چون علی رغم کنوانسیونها و قواعد و قوانین بینالمللی، فرهنگ بینالملل بیشترین ظلم را به زنان کرده است. لذا محوریت نهضت احیا باز هم با زنان است و این قدرت زنان است که میتواند نظام استکباری و تک قطبی را کنار بزند و فرهنگ اصیل معنوی را در جهان جاری و ساری کند.
زن تراز انقلاب اسلامی، زنی قابل تکثیر است چون ما اسلام را محدود به جغرافیای منطقه نمیدانیم لذا زن تراز انقلاب اسلامی قدرت تکثیر را در جهان دارد و یکی از نکات کانونی تحولات معنوی و تحولاتی که در دنیا اتفاق میافتد و امپراطور رسانه هم نمیتواند جلوی آن را بگیرد، قطعاً زن مسلمان و هویت زن مسلمان است.
انتهای پیام