هویت اصلی حوزه، مرجعیت در پاسخگویی به سوالات بی‌پاسخ است
کد خبر: 4187093
تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۴۰۲ - ۱۵:۵۲
حجت‌الاسلام رستم‌نژاد بیان کرد:

هویت اصلی حوزه، مرجعیت در پاسخگویی به سوالات بی‌پاسخ است

معاون آموزش حوزه علمیه ضمن اشاره به اهمیت پژوهش در حوزه تصریح کرد: هویت اصلی حوزه مرجعیت در پاسخگویی به سوالاتی است که مستحدث است و تا به حال کسی به آن پاسخ نداده است.

به گزارش ایکنا، نشست «قرآن و کاربست واژگانی پژوهش در حوزه» با سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین مهدی رستم‌نژاد؛ معاون آموزش حوزه‌های علمیه امروز 19 آذر در معاونت پژوهش حوزه‌ برگزار شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

وقتی شما می‌خواهید برای یک رشته علمی یا برای یک نهاد علمی مثل حوزه و دانشگاه تعریفی داشته باشید باید از اصطلاحات و عبارات و واژه‌های کلیدی استفاده کنید و از طریق آن پی می‌برید هویت این واحد بر اساس چیست. وقتی شما نامگذاری‌های مربوط به حوزه‌ها را نگاه می‌کنید می‌بینید واژه طلبه، مرجع، فقه، اجتهاد، فقیه، مستنبط، استنباط به عنوان کلیدواژه مورد استفاده قرار می‌گیرد. این واژگان یا مربوط به اصل نهاد حوزه است یا خروجی‌ها یا شاخه‌های علمی یا رشته علمی که در حوزه وجود دارد.

فهم دین و تبلیغ؛ دو فلسفه وجودی حوزه

وقتی شما به این واژه‌ها نگاه می‌کنید متوجه می‌شوید که این نهاد هویتش چیست. بگذارید از یک آیه قرآن استفاده کنم. اگر بخواهیم یکی از ریشه‌ای‌ترین آیات قرآن را در فلسفه وجودی حوزه توضیح دهیم باید آیه نفر را مورد نظر قرار دهیم. آیه نفر می‌گوید حوزه بنا شد به دو دلیل: یکی اینکه تفقه در دین صورت بگیرد یعنی فهم عمیق دین اتفاق بیفتد و دلیل دوم اینکه ناظر به مقام تبلیغ است. پس اولا خودت باید به مرحله تفقه در دین برسی، دو اینکه باید خروجی داشته باشی؛ این پیام این آیه است.

در حدیثی امام فرمود من دارم از میان شما می‌روم ولی در حوادث واقعه‌ای که پیش می‌آید به راویان حدیث رجوع کنید یعنی به همان متفقهان دین که دین‌شناس هستند مراجعه کنید. چرا در این حدیث بر حوادث واقعه دست گذاشته شد برای اینکه مرجع پاسخگویی به سوالات بی‌پاسخ در طول زمان راویان احادیث هستند. حوزه هست برای همین، اصلا هویت اصلی حوزه مرجعیت در پاسخگویی به سوالاتی است که مستحدث است، جدید است و تا حال کسی به آن پاسخ نداده است. این یعنی پژوهش. این حدیث دقیقا دارد پژوهش را تعریف می‌کند. هویت حوزه از منظر قرآن و حدیث پژوهش است.

نیازمندی آموزش به پژوهش

خود کلمه طلبه یعنی پژوهشگر، استنباط یعنی رسیدن به آب در عمق زمین، فقه هم یعنی رسیدن به فهم عمیق دین است. چقدر بزرگان ما واژگان قشنگی انتخاب کردند. اصطلاحات و اسامی که انتخاب کردند با هویت پژوهش بوده و این بسیار مهم و قابل توجه است.

نکته دوم این است که آیا در علوم حوزوی و رشته‌های مختلفی که داریم، اول علم هستند یا اول پژوهش است که بستر آموزش را ایجاد می‌کند؟ آموزش یعنی انتقال دانش از نسلی به نسل دیگر. باید یک چیزی باشد که استاد بتواند آن را به نسل بعدی منتقل کند. از اینجا این نکته استفاده می‌شود که پس قبل از اینکه این یادگیری اتفاق بیفتد باید چیزی به عنوان دستاورد و محصول باشد. آن چیز خروجی چه است؟ خروجی پژوهش، نه آموزش.

حوزه هم همینطور است. تا خروجی پژوهش در اختیار آموزش قرار نگیرد آموزش نمی‌تواند رشته جدید تاسیس کند. این یعنی نیاز آموزش به پژوهش. همه‌جا همینطور است که اول باید منابعی باشد که این منابع محصول پژوهش است تا یک رشته آموزشی ایجاد شود. این یعنی تقدم پژوهش در رشته‌های جدید بر آموزش. البته آن خروجی خودش محصول یک آموزش‌های قبلی است که ما آن را انکار نمی‌کنیم.

چطور آموزش و پژوهش در حوزه همدیگر را کامل می‌کنند؟ رشته‌ای به نام سبک زندگی در حوزه تاسیس شد. وقتی این رشته تاسیس شد در روز اول یک چیز ساده و بسیط بود ولی الآن دارد شاخه شاخه می‌شود یعنی وقتی آموزش آمد خودبه‌خود شاخه‌بندی‌های جدید اتفاق می‌افتد. پس اینها دارند در یک حرکت تقدم و تاخری به همدیگر کمک می‌کنند. این بنای حوزه‌های ما است و ما داریم این را تجربه می‌کنیم. همین رشته تفسیر حدود سه دهه در حوزه بوده ولی الآن نزدیک به چهل رشته و گرایش شده است چون سه دهه دارد تولید استاد و منبع و پایان‌نامه می‌کند. آن خروجی‌های پژوهشی می‌آید رشته‌های جدیدی ایجاد می‌کند. پس سرنوشت آموزش و پژوهش در حوزه‌ها به هم گره خورده است.

سنت‌های خودمان را فراموش کردیم

نکته سوم؛ ما در حوزه استاد داریم. استاد چه کاره است؟ تعریف برخی از استاد در حد معلم آموزش و پرورش است ولی حقیقتا این نیست و استاد حوزه تعریفش این نبوده است. استاد در حوزه کیست؟ کسی است که بتواند قدرت اندیشیدن و به خروجی رسیدن را به متعلمش آموزش بدهد. به عبارت دیگر گفتیم حوزه مرجع پاسخگویی به سوالات بدون پاسخ است. استاد کسی است که بتواند مهارت پژوهیدن را به شاگردش منتقل کند. اینکه من معلومات دیگران را عینا به شما نقل کنم فایده ندارد و یک نرم افزار هم می‌تواند این کار را انجام دهد. کاری که نرم افزار نمی‌تواند انجام دهد این است که من بتوانم کاری کنم شاگرد به سوالات بدون پاسخ، جواب بدهد.

همه اینها دلالت می‌کند بنای حوزه را بر اساس تعامل آموزش و پژوهش گذاشته‌اند. البته ما گاهی سنت‌های خودمان را فراموش کردیم. اگر ضعف داریم به خاطر این است که برخی سنت‌ها را کنار گذاشتیم. پیش‌مطالعه یعنی تحقیق، مباحثه یعنی تحقیق، تقریرنویسی یعنی تحقیق، حاشیه زدن یعنی تحقیق. اصلا بسیاری از کتاب‌های ما پر از قلت و ان‌قلت است، این اشکال و پاسخ یعنی تمرین پژوهش.

در قرآن مطالب زیادی در این رابطه وارد شده است. قرآن یک نکته لطیفی دارد و آن اینکه پژوهش باید منتج به نتیجه مفید باشد نه اینکه صرفا نتیجه‌ای بگیرم. حتما باید نتیجه مفید فایده برای دنیا و آخرت انسان باشد لذا قرآن درباره پژوهش پیرامون عدد اصحاب کهف می‌فرماید این تحقیق چه فایده‌ای دارد. قرآن به ما یاد می‌دهد باید اگر بحثی را شروع کردید فایده و خروجی داشته باشد. پس باید حواسمان باشد تحقیقاتمان کم‌فایده و بی‌فایده نباشد.

قرآنی که می‌فرماید بروید از اهل ذکر سوال کنید، قرآنی که می‌فرماید روی زمین گردش کنید و آثار گذشتگان را ببینید و تحقیق میدانی را تجویز می‌کند، همین قرآن می‌گوید چرا از چیزهای بی‌فایده سوال می‌کنید. این نکته بسیار مهم است که درباره چه می‌خواهیم تحقیق کنیم. ای بسا کتاب‌هایی نوشته می‌شود و فایده‌ای جز برای خود نویسنده ندارد.

انتهای پیام
captcha