چهره واقعی شهید بهشتی پس از هفتم تیر شناخته شد/ برنامه منافقین برای ترور در سال 54 + صوت
کد خبر: 4150746
تاریخ انتشار : ۰۷ تير ۱۴۰۲ - ۰۵:۵۹
جواد منصوری در گفت‌وگوی تفصیلی با ایکنا:

چهره واقعی شهید بهشتی پس از هفتم تیر شناخته شد/ برنامه منافقین برای ترور در سال 54 + صوت

عضو دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی با بیان اینکه فاجعه 7 تیر 1360 به آشنایی عمیق ملت ایران با شهید بهشتی منجر شد، گفت: تا قبل از هفتم تیر عده معدودی به ویژگی‌های برجسته شهید بهشتی آشنایی داشتند اما وقتی حضرت امام(ره) در پیام خود دو جمله معروف مظلومیت ایشان مهمتر از شهادت‌شان بود و شهید بهشتی خود یک ملت بود، را فرمودند، توجه مردم به طور فوق‌العاده‌ای نسبت به شناخت ابعاد شخصیتی ایشان جلب شد.

جواد منصوری

امروز سالروز فاجعه هفتم تیر و انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به دست گروهک تروریستی منافقین و شهادت آیت‌الله دکتر بهشتی و 72 تن از یارانش است.

جواد منصوری، عضو حزب جمهوری اسلامی و اولین فرمانده سپاه پاسداران، در گفت‌وگو با ایکنا، به تشریح ویژگی‌های شخصیتی و منش مدیریتی و اخلاقی شهید بهشتی پرداخته و از تلاش سازمان مجاهدین خلق برای ترور این شهید قبل از انقلاب و صحبت‌های خود با شهید بهشتی درباره ماهیت واقعی این سازمان تروریستی سخن گفته است. 

ایکنا ـ شهید بهشتی تا قبل از هفتم تیر مورد تهمت‌های زیادی از سوی مخالفان خود قرار داشت و بخشی از مردم نیز این دروغ‌ها را باور کرده بودند اما چه شد که پس از فاجعه هفتم تیر این وضعیت تغییر پیدا کرد؟ 

هفتم تیر 1360 در واقع به نوعی به آشنایی عمیق مردم ایران با یک شخصیت بسیار تأثیرگذار در جریان انقلاب اسلامی تبدیل شد. شاید تا قبل از هفتم تیر عده معدودی به ویژگی‌های برجسته شهید بهشتی آشنایی داشتند اما وقتی حضرت امام(ره) در پیام خود دو جمله مهم در خصوص این شهید به کار بردند و فرمودند مظلومیت ایشان مهمتر از شهادت‌شان بود و اینکه شهید بهشتی خود یک ملت بود، باعث شد توجه مردم به طور فوق‌العاده‌ای نسبت به شناخت ابعاد شخصیتی ایشان جلب شود.

ایکنا ـ چرا سازمان مجاهدین خلق شهید بهشتی را ترور شخصیتی و در نهایت فیزیکی کرد؟          

دشمنان شاید زودتر از خیلی از دوستان ایشان را شناخته بودند و لذا از همان ابتدای پیروزی انقلاب شروع به جوسازی، غوغاسالاری، شایعه‌سازی و دروغ‌پراکنی علیه شهید بهشتی کردند. 

نکته‌ای که شاید کمتر مطرح شده این است که سازمان مجاهدین خلق در سال 1354 تصمیم به ترور شهید بهشتی گرفت. به عبارت دیگر آنها حتی قبل از انقلاب به این جمع‌بندی رسیده بودند ایشان یکی از مهمترین شخصیت‌هایی است که در آینده می‌تواند سد راه این سازمان شده و مانع رسیدن آنها به قدرت شود، که البته موفق به انجام این کار نمی‌شوند اما این را در برنامه‌های خود داشتند.

ایکنا ـ با توجه به اینکه جنابعالی سال‌های طولانی را در زندان‌های  دوران ستمشاهی حضور داشتید و با اعضای مجاهدین و تفکرات آنها آشنایی داشتید، گفت‌وگویی با شهید بهشتی درباره این سازمان داشتید؟

بله، من در این رابطه با ایشان صحبت داشتم و به ایشان گفتم که از سال 50 با مطالعه جزوات آنها نظریات‌شان را رد کردم و زمانی هم که از گروه حزب‌الله، دستگیر و محاکمه شدم، مصطفی جوان خوشدل، از دوستان قدیمی من، خیلی اصرار کرد به سازمان مجاهدین بپیوندم ولی برای من محرز بود که این جریان، جریان ناسالمی است.

ایشان در پاسخ گفتند شرایط عوض شده و آنها نمی‌توانند حرف‌های قبلی خود را بزنند و به رفتار خود ادامه بدهند و از سوی دیگر جو جامعه برای منزوی کردن این گروه و افشای ماهیت و چهره واقعی آنها مساعد نیست و بهتر است که شتاب به خرج ندهیم. 

به  یادم دارم که پس از اصرار من بر لزوم مقابله با منافقین، به شهید بهشتی گفتم اگر به من بگویند که مسعود رجوی پرورشگاه یا مهد کودکی را با سیصد بچه به آتش کشیده باور می‌کنم برای اینکه او به هیچ چیز جز رسیدن به قدرت فکر نمی‌کند، لذا ما باید از طرف این جریان بسیار احساس خطر کنیم و گول ظاهر و سخنان‌شان را نخوریم. این شهید بزرگوار هم وقتی تندی من را در مخالفت با مجاهدین خلق دید، گفت شما چون در زندان با مجاهدین اصطکاک داشتید، از یکدیگر ناراحت بودید، که من هم پاسخ دادم برای من خطرناک بودن اینها کاملاً محرز شده، به ویژه اینکه از روی قرائن و شواهدی احساس می‌کنم مجاهدین خلق با سازمان‌های جاسوسی خارجی هم ارتباط دارند و ممکن است مجری اهداف آنها در داخل کشور باشند.   

ایکنا ـ گویا جنابعالی به دعوت خود شهید بهشتی به عضویت حزب جمهوری اسلامی در آمدید؟  

شهید بهشتی به واسطه حضور من در فضای مبارزه و زندان و شناختی که از من داشتند، از من به عنوان یکی از سی نفر اعضای شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی دعوت کردند که من هم پذیرفتم و به عضویت شورای مرکزی درآمدم.     

ایکنا ـ درباره نقش شهید بهشتی پس از انقلاب به ویژه تلاش ایشان برای ساختارسازی و نهادسازی و تثبیت پایه‌های جمهوری اسلامی ایران بفرمایید؟ 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شهید بهشتی علاوه بر دبیری شورای انقلاب، نقش بسیار مهمی را در مجلس خبرگان قانون اساسی ایفا کرد و همگان به خوبی واقف هستند که ریاست ایشان بر این مجلس به خوبی توانست مسیر تدوین قانون اساسی در آن فضای انقلابی به پیش ببرد. همچنین ایشان با توجه به اعتقاد به مسئله تحزب و تربیت نیرو برای نظام سیاسی جدید و نوپا، نقش مؤثری را در تأسیس حزب جمهوری اسلامی داشتند و دبیرکلی حزب را برعهده گرفتند و از این منظر در جمع کردن نیروهای انقلاب، هماهنگی نیروها و آگاه‌سازی نیروها و نهاهای انقلابی بسیار تأثیرگذار بودند و قدرت مدیریتی خود را به خوبی نشان دادند.

بعد از اینکه مجموعه نیروها و گروه‌های ضد انقلاب در خردادماه 1360 و به ویژه پس از عزل بنی‌صدر تقریبا از اینکه در نظام جمهوری اسلامی به موقعیت و جایگاهی دست پیدا کنند، ناامید شدند، راهبرد خود را تغییر دادند و تصمیم به «قطع رئوس نظام» گرفتند و این دقیقا عین عبارتی است که در جلسه خود بیان کردند. در واقع آنها به این نتیجه رسیدند باید سران نظام را از بین برد تا نظام فروبپاشد. لذا در این راستا انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی را طراحی و برنامه‌ریزی کرده و در هفتم تیر آن فاجعه بزرگ را رقم زدند.  

ایکنا ـ چرا با وجود این انفجار و به شهادت رساندن شهید بهشتی این هدف ضد انقلاب و منافقین محقق نشد؟

نکته‌ای که مجموعه معارضین، ضد انقلاب و دشمنان تا به حال نفهمیده‌اند و در خصوص آن هم کاری نمی‌توانند انجام دهند، مسئله حضور مردم در صحنه، آمادگی برای دفاع از انقلاب، قدرشناسی از خدمتگزاران واقعی انقلاب و افتخار دانستن شهادت بوده است. اینها مؤلفه‌های بسیار مهمی است که بسیاری از طراحی‌ها و معادلات دشمنان را به هم زده است زیرا دشمنان در معادلات خود به این مؤلفه‌های غیر مادی و معنوی توجهی ندارند و اساسا به نقش این مؤلفه‌ها آشنا نیستند و لذا در معالات و محاسبات مادی خود، چنین مؤلفه‌هایی را دخیل نمی‌کنند. اخیرا هم رهبر انقلاب در خصوص شهدا جمله ارزشمندی فرمودند که شهدا مسیر تاریخ کشور را عوض می‌کنند. در حقیقت شهدا تاریخ‌ساز هستند.

دشمنان و ضد انقلاب با همین محاسبات فکر کردند که کار نظام پس از هفتم تیر تمام شد و می‌توانند به راحتی به قدرت برسند اما روز 9 تیر وقتی آن جمعیت عظیم مردم در راهپیمایی و تشییع شهدای هفتم تیر، شعار «بهشتی، بهشتی راهت ادامه دارد» و «مرگ بر منافق» سر دادند، ورق برگشت و تمام محاسبات ضد انقلاب را به هم ریخت.

در واقع می‌توان گفت علیرغم اینکه شهید بهشتی از جمله شخصیت‌هایی است که شاید در هر 50 یا  100 سال، یکی نظیر ایشان بیاید اما بقا و تداوم انقلاب در درجه اول به ایمان، حضور و وحدت مردم بستگی دارد و شهادت شخصیت‌هایی مانند شهید بهشتی از این منظر به تقویت انقلاب انجامید. شاید عده‌ای قبول نداشته باشند اما به جرئت می‌گویم شهادت شهید بهشتی بیش از حیات ایشان در بقا و تثبیت نظام تأثیرگذار بود.                       

ایکنا ـ شهید بهشتی در عین اینکه یک روحانی و آگاه به علوم دینی بود اما آشنا به تحولات جهانی و به روز بودند و همین امر افق دیدشان را بالاتر از سایر شخصیت‌های سیاسی در ابتدای انقلاب قرار داده بود. درباره این ویژگی بفرمایید؟

شهید بهشتی از ابتدای جوانی تلفیق و ترکیبی بین حوزه و دانشگاه را تجربه و خود در این راستا عمل می‌کنند. به نحوی که خودشان زبان انگلیسی را فرامی‌گیرند و دبیرستانی را براساس نظام آموزشی جدید تأسیس می‌کنند و از طرف دیگر در حوزه نیز تحصیل کرده و تا سطح اجتهاد پیش می‌روند. به عبارت دیگر شهید بهشتی یک شخصیت تک‌بعدی حوزوی یا دانشگاهی نبود و به همین دلیل می‌توانند از دستاوردهای دانشگاه در حوزه و از دستاوردهای حوزه در دانشگاه و از تلفیق این دو در جامعه استفاده کنند.

ایشان بهترین رابطه را هم با تحصیل‌کردگان دانشگاهی و هم با علمای حوزه داشتند و مقبول دانشگاهیان و حوزویان بودند و از این جهت از معدود شخصیت‌های دارای این ویژگی بودند. به همین دلیل هم بود که مجاهدین خلق از همان روز اول دشمنی و دروغ پراکنی علیه ایشان را شروع کردند به نحوی که در مراسم تشییع پیکر مرحوم آیت‌الله طالقانی در شهریور 1358، عده‌ای در این مراسم شعار «بهشتی بهشتی طالقانی را تو کشتی» سر می‌دهند که هدف دشمنان را کاملاً معلوم می‌کند و این پیام را می‌دهد اگر جمهوری اسلامی به شخصیت‌هایی همچون آیت‌الله بهشتی متکی باشد ماندنی است و ما نمی‌توانیم کاری انجام دهیم ولذا باید ایشان را حذف کنیم که این کار را هم انجام دادند اما خداوند برکتی به خون این شهید و یارانش داد که شاید حیاتش به این اندازه نداشت.

ایکنا ـ یکی از ویژگی‌های بارز شهید بهشتی مخالفت با تندروی و رادیکالیسم در دوران مبارزه و پس از پیروزی انقلاب و توجه به رعایت اصول دینی و اخلاقی در رفتار سیاسی بود. ایشان چگونه موفق به پیوند میان اخلاق و سیاست و عمل سیاسی شد؟

بالاخره شخصیتی که یک عمر با قرآن و منابع اسلامی سر و کار داشته و شاگرد بزرگان دینی بوده به طور طبیعی به جانب افراط و تفریط گرایش پیدا نمی‌کند. نکته دوم اینکه ایشان تجربیات دهه 20، 30، 40 و 50 تاریخ کشور را در ذهن خود داشت و دیده بود که افراط و تفریط‌ها چه ضرباتی بر کشور وارد کرده بود و لذا تلاش می‌کردند حرکت انقلابی مردم در سطح کلان و رفتار و عمل سیاسی خودشان در سطح خرد دچار این آفت نشود. همچنین شهید بهشتی دارای بیان بسیار رسا و زییابی بود که همین بیان به جاذبه و قدرت نفوذ فوق‌العاده ایشان کمک زیادی کرده بود که در کمتر شخصیتی دیده می‌شد.

ایکنا ـ در پایان چه خاطره‌ای از آن روز دارید؟ چگونه خبر فاجعه هفتم تیر را شنیدید؟

من معمولا در جلسات دفتر مرکزی حزب شرکت می‌کردم اما در آن شب یک مأموریت خارج از کشور داشتم اما تا به منزل رسیدم از این اتفاق مطلع شدم که برای من بسیار عجیب و ناراحت‌کننده بود اما تمام تلاش ما بعد از این اتفاق آن بود که راه شهید بهشتی و سایر شهدا و انقلاب اسلامی را ادامه دهیم.

گفت‌وگو از مهدی مخبری                           
      

انتهای پیام
captcha