نهاد رسمی دین، تمرد جامعه از دینداری فقیهانه را احساس کرده است
کد خبر: 4137257
تاریخ انتشار : ۲۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۷:۳۰
علی اشرف فتحی در گفت‌وگو با ایکنا:

نهاد رسمی دین، تمرد جامعه از دینداری فقیهانه را احساس کرده است

پژوهشگر حوزه علمیه قم ضمن اشاره به چالش‌های پیش روی دینداری فقیهانه در جامعه ایران، به برخی مواضع مرجعیت که نشان‌دهنده توجه آنها به رویگردانی بخشی از جامعه از این سبک دینداری است، اشاره کرد.

بسیاری از کارشناسان معتقدند مسیر گفت‌وگو و ابراز اعتراض و انتقاد از مسیر رسمی، بهترین راه برای جلب مشارکت مردم و حل مشکلات اجتماعی است. علی‌رغم تاکید چندباره مقام معظم رهبری نسبت به برگزاری کرسی‌های نقد و آزاداندیشی در کشور، شاهد کم‌کاری نهادهای مسئول در این زمینه هستیم تا جایی که ایشان در سخنانی گلایه خود را نسبت به این مسئله چنین ابراز داشتند: «تشکیل میزگردها و کرسی‌های آزاداندیشی در دانشگاه‌ها که بنده مکرّر این را تکرار کرده‌ام و تأکید کرده‌ام و توصیه کرده‌ام خیلی پیشرفتی نداشته؛ چه کسی باید این را بکند». نتیجه کم‌کاری در این زمینه را می‌توان در اتفاقات تلخی که در سال گذشته در دانشگاه‌ها به وقوع پیوست مشاهده کرد.

به همین دلیل، خبرگزاری ایکنا در راستای ایفای وظیفه جهاد تبیینی خود، اقدام به گفت‌وگو با کارشناسان و صاحب نظران موافق و مخالف پیرامون یکی از مهمترین رخدادهای اخیر کشور یعنی اعتراضات و اتفاقات سال گذشته کرده است تا از ابعاد و زوایای گوناگون، به این مسئله پرداخته شود و در نهایت بتوان تحلیلی کامل از این وقایع ارائه کرد.


درباره این موضوع بیشتر بخوانید؛


 

در ادامه این سلسله گفت‌وگوها با علی اشرف فتحی گفت‌وگو کردیم. وی دانش‌آموخته حوزه علمیه و کارشناس ارشد تاریخ اسلام است. فتحی علاوه بر تدریس در حوزه قم، در حوزه روزنامه‌نگاری مشغول به فعالیت است و یادداشت‌ها و مقالات بسیاری در تحلیل مسائل حوزه به رشته تحریر درآورده است. گفتنی است وی سابقه عضویت در گروه مطالعاتی جامعه‌شناسی تشیع و دایرةالمعارف قرآن کریم را هم در کارنامه دارد.

 

در ادامه بخش اول این گفت‌وگو را که بازتاب‌دهنده دیدگاه‌های این پژوهشگر حوزوی است، می‌خوانید؛

ایکنا ـ در جریان اتفاقاتی که چند سال گذشته در کشور رخداد و برخی اعتراضات و ناآرامی‌ها روی داد، یکی از مسائلی که کمتر به آن توجه شد تاثیرات این اتفاقات بر آینده دینداری در ایران بود. برخی به استناد اینکه سویه‌های دینی در شعارها و اعتراضات به چشم می‌خورد اینطور استدلال می‌کنند که این امر نشان می‌دهد هنوز دین در متن جامعه زنده است و پویایی خود را حفظ کرده است، در مقابل برخی نیز اینطور تحلیل می‌کنند که این اعتراضات می‌تواند ضربات جدی به آینده دینداری در ایران تحمیل کند. می‌خواستم بپرسم نظر شما در این‌باره چیست؟

در اینکه این اعتراضات نسبتی با امر دینی در جامعه دارد تردیدی نیست و طبعا وقتی بحث امر دینی پیش می‌آید از دو منظر می‌توانیم به آن نگاه کنیم یکی از جهت نفس دینداری در جامعه و دیگری، بحث نهاد دین. یکی از نکاتی که در مورد قضایای اخیر می‌توان به آن اشاره کرد این است که این قضیه و قضایای مشابه یک نوع چالشی برای نهاد دین است. در این نمی‌شود تردید کرد و قابل توجه است و ممکن است روند افزایشی هم داشته باشد. این نوع قضایا نوعی نارضایتی از علمکرد برخی متولیان دین و فعالان مربوط به نهاد دین است.

یک نکته دیگری هم شما اشاره کردید و من هم دیدم برخی اساتید جامعه‌شناسی دارند روی آن کار می‌کنند این است که این افراد بر این باورند که نمی‌شود ادعا کرد این اعتراضات شورشی علیه اصل دین است. استدلال این گروه این است که کماکان نشانه‌های دینی در شعارها وجود دارد که نشان می‌دهد خداباوری و باور به عدالت الهی کماکان در این اعتراضات تجلی داشته است. همچنین می‌شود گفت نماد واضحی که علیه اصل دین و خداباوری باشد در شعارها وجود نداشت. مشاهدات خود ما هم نشان می‌دهد که نمی‌شود این اعتراضات را شورشی علیه خداباوری و دینداری و اخلاقیات دینی به شمار آورد لذا باید منظرها را مشخص کرد، رویکردها را مشخص کرد که روشن شود از چه منظری به ماجرا نگاه می‌کنیم. در این صورت بهتر می‌توان نظر داد که نسبت این اعتراضات با اصل دین و نهاد دین چیست.

ایکنا ـ به نظر می‌رسد در داخل ایران چند مدل دینداری داریم که شما هم حتما پیرامون آن توضیح خواهید داد. می‌خواستم بپرسم شما دینداری در ایران را به چند بخش تقسیم‌بندی می‌کنید و در بین این بخش‌ها کدام یک از مدل‌های دینداری در این اعتراضات با چالش بیشتری مواجه شد و کدام مدل با چالش کمتری مواجه شد و امکان بقای آن در آینده بیشتر است؟

دینداری یعنی سبک زندگی دینی، نسبت به هر جامعه‌ای و هر دینی تفاوت‌هایی دارد. در جامعه ما هم با توجه به مذهب شیعه دوازده امامی، تقسیم‌بندی دینداری متفاوت می‌شود. تقسیم‌بندی‌های زیادی در این زمینه مطرح شده است مثل دین معیشت‌اندیش، دین مصلحت‌اندیش، دین عامه و ... . در بحثی که ما داریم چون چالش عمدتا ناظر به نهاد دین شکل گرفته است شاید تقسیم دینداری به فقیهانه و غیر فقیهانه دقیق‌تر باشد. به نظر می‌رسد از گذشته چنین بوده افرادی که عامه جامعه را تشکیل می‌دهند دینشان فقیهانه نیست یعنی اینطور نیست همه چیز خود را با آرای یک فقیه تنظیم کنند. عده زیادی از افراد در جامعه هستند که اطلاعی ندارند مراجع چه کسانی هستند، رساله چیست یا آگاهی‌شان خیلی محدود است. پس این مسئله چیز مستحدثه و جدیدی نیست ولی گونه خاصی از این آسیب که در این قضایا خیلی بروز پیدا کرده است عصیان و تمرد علیه دین فقیهانه است که بروز جدی‌تر داشت و شعارهایی که علیه روحانیت یا برخی باورها و فتاوای روحانیون سر داده شد در قضایای اخیر خیلی پررنگ شد.

بنابراین به نظرم اگر دینداری را به فقیهانه و غیر فقیهانه تقسیم‌بندی کنیم، چه بسا بتوانیم بگوییم در این قضایا دینداری فقیهانه در معرض چالش بیشتری قرار گرفته. البته نه اینکه این چالش قبلا نبوده است، چون عرض کردم این چالش از گذشته وجود داشته ولی در این قضایا به نوعی دست‌مایه، نماد و سمبل شد که شاید پیش از این سابقه نداشته است. بله، در گذشته هم در برخی آثار روشنفکران، دینداری فقیهانه به چالش کشیده شده بود و از دوره مشروطه تا امروز مواردی سراغ داریم ولی اینکه این انتقادات دست‌مایه و سمبل اعتراض خیابانی قرار بگیرد در گذشته کمتر سابقه داشته و در قضایای اخیر برجسته شد و به نوعی تمرد از مرجعیت و نهاد دین بیشتر به چشم آمد. این چالش چالش جدیدی نیست ولی طبعا به نقطه جدیدی رسیده است. کمابیش می‌شود گفت خیلی از فعالان نهاد دین هم این مسئله را درک کردند. شما مشاهده کردید در میان سخنان مراجعی که در این چند ماهه موضع‌گیری کردند، یکی از نکاتی که به آن اشاره کردند همین بود.

به عنوان مثال آیت‎‌الله فیاض در سال 95 در دیدار با آقای لاریجانی، رئیس وقت قوه قضائیه این نکته را گفتند که در حجاب اجبار جوابگو نیست و این روش را به کار نگیرید. به نظر می‌رسد این چالش توسط خود نهاد دین حس شده است. باید دید که مراجع فعلی یا مراجعی که بعدا مطرح می‌شوند چطور با این مسئله مواجه خواهند شد.

به هر حال این یک نوع مواجهه است که شکل گرفته و باید دید در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. آیا این مدل اعتراض ادامه پیدا خواهد کرد یا خیر. طبعا باید دید وضعیت اقتصادی به چه شکل خواهد شد و آیا باز هم ممکن است وضعیت اقتصادی منجر به این‌گونه اعتراضات شود و زمینه‌سازی بیشتری در این راستا داشته باشد. اینها در آینده معلوم می‌شود و الان نمی‌شود به طور قاطع نظر داد. به نظر می‌رسد با تداوم این وضعیت موضع نهاد دین هم متفاوت خواهد شد. هرچند در جریان این اعتراضات حمایت صریحی از معترضان توسط نهاد دین و مرجعیت شاهد نبودیم ولی حداقل برخی موضع‌گیری‌های محدود و محتاطانه نشان می‌دهد که آقایان چالش را حس کردند و سعی می‌کنند به نحو عاقلانه‌تری با این چالش مواجه شوند. این می‌تواند در پیش‌بینی آینده دینداری نکته مهمی به شمار آید.

ایکنا ـ شما به نقش نهاد دین و مرجعیت اشاره کردید، به نظر می‌رسد حوزه‌های علمیه و مراجع تقلید به نوعی در مقابل چالش استقلال حوزه بر سر یک دوراهی قرار دارند. به نظر شما در این دو گانه تصمیم حوزه چه خواهد بود؟ طبیعتا بقای حوزه در گرو این تصمیم و رویکردی است که در سال‌های آینده اتخاذ می‌کند. پیش‌بینی شما از آینده حوزه چیست؟

به نظرم یکی از پیش‌فرض‌هایی که این سوال را تداعی می‌کند این است که ما همیشه حوزه کاملا مردمی و مستقل از حکومت‌ها داشتیم و وضعیت فعلی، وضعیت جدیدی است که در چند دهه اخیر به وجود آمده است. به نظرم این پیش‌فرض جای بحث دارد که آیا واقعا همیشه همین بوده است؟ یعنی نهاد دین در ایران در دوره شیعی که پنج قرن اخیر را تشکیل می‌دهد همیشه همینگونه بوده است. ما نمونه‌های خیلی واضح و پررنگی داریم که در دوره صفوی، در دوره قاجار و حتی در دوره پهلوی روحانیون به وضوح با حکومت همکاری داشتند. مضاف بر اینکه حوزه‌ها استقلال مالی کامل هم نداشتند و حکومت‌ها به آنها کمک می‌کردند و مسجد و مدرسه می‌ساختند. پس این اصلا دقیق نیست که بگوییم همیشه استقلال کامل وجود داشته است و در این چند دهه این وابستگی به وجود آمده است.

اگر این نگاه را دقیق کنیم و بخواهیم سوال را دقیق‌تر بپرسیم به نظر بنده نمی‌شود توقع داشت که استقلال کامل از هر نظر بین نهاد دین و نهاد سیاست در ایران به وجود بیاید. عرض کردم تجربه نشان داده است که در قرون متمادی بین حوزه و حکومت بده بستان وجود داشته و وابستگی متقابل برقرار بوده است. حتی در نهاد آموزش عالی هم این وضعیت را داریم و وابستگی کامل برقرار است. لذا به نظر نمی‌رسد که به این زودی‌ها شاهد استقلال کامل نهاد آموزشی چه حوزوی و چه دانشگاهی در ایران باشیم.

پس اگر واقع‌بینانه به قضیه نگاه کنیم نباید چنین توقعی ایجاد شود اما نکته‌ای که هست این است که این وسط وقتی اعتراضی شکل می‌گیرد، وقتی توقعی از طرف مردم ابراز می‌شود نهاد دین چطور باید نسبتش با قدرت سیاسی را تنظیم کند؟ اینجا باز باید نکته‌ای را مد نظر داشته باشیم و آن اینکه نهاد دین متولی مشخصی در ایران ندارد یعنی شیعه در زمینه قدرت مرجعیت دینی، تکثرگرا است و بر اساس متونی که داریم نمی‌توانیم بپذیریم متولی خاصی انتخاب شود و ما آن را مسئول بدانیم. بله، ممکن است برای یک دوره ده ساله مرجعی ظهور کند که یک مرجعیت عامه و فراگیرتری داشته باشد مثل مرجعیت آقای سیستانی در عراق یا مرجعیت آقای بروجردی در ایران البته هر دو بزرگوار مرجعیت عامه به این معنا که کل شیعه از آنها تقلید کنند نداشتند حتی در عراق آقای سیستانی این وضعیت را ندارد که همه مطلقا از ایشان تقلید کنند اما نکته این است که اینها قدرت بیشتری داشتند. این وضعیت گاهی پیش می‌آید ولی همیشه اینگونه نیست و تکثر وجود دارد و وقتی تکثر وجود دارد تعدد منابع قدرت و منابع تصمیم‌گیری پیش می‌آید و نمی‌توانیم دقیق مشخص کنیم و مسئولیتی را بر عهده شخصی بگذاریم و بگوییم تو باید در مواجهه مردم و حکومت این جانب را بگیری.

پس این تکثر مانع می‌شود که ما بخواهیم تعیین تکلیف کنیم ولی از جهتی چون روحانیت متولی امر دینی در جامعه است و با بخش‌های مختلف جامعه سر کار دارد نمی‌تواند خودش را به صورت کامل از مردم و جامعه جدا کند. هرچقدر هم با نهاد قدرت سیاسی پیوند خورده باشد باز نمی‌تواند به طور کامل خودش را از جامعه منفک کند به ویژه اینکه وضعیت زندگی درصد بالایی از طلاب نشان می‌دهد اینها بخشی از مردم هستند. ممکن است در موضع‌گیری‌ها محتاط باشند و حمایت قاطع از معترضان یا نهاد قدرت نکنند ولی به هر حال بخشی از مردم هستند. این موجب می‌شود عملا این انفکاک شکل نگیرد که حوزه خودش را به طور کامل از مردم جدا کند.

پس ما کماکان شاهد تکثر و تعدد تصمیم‌ها، موضع‌ها و اظهار نظرها از سوی روحانیون خواهیم بودیم هرچند ممکن است در برهه‌ای به دلایلی به یک سمت گرایش بیشتری پیدا کنند ولی به نظر می‌رسد با توجه به وضعیت معیشتی و اقتصادی جامعه و طبقه‌ای که طلاب به آن تعلق دارند این چالش خیلی منجر به مقاومت شدید روحانیت علیه مردم نشود. ما در وقایع اخیر هم دیدیم طلابی که در فضای مجازی فعال بودند و از دولت حمایت می‌کردند از وضعیت اقتصادی انتقاد کردند و سعی کردند بگویند با مردم هستند و مردم را درک می‌کنند. در مراجع این مسئله خیلی واضح‌تر بود و مراجعی که معمولا به عنوان کسانی که در تظاهرات و راهپیمایی شرکت می‌کنند شناخته می‌شوند مدام تاکید کردند وضع اقتصادی مردم خوب نیست و سعی کردند بیشتر جانب مردم را بگیرند ولو جایگاهشان به عنوان افرادی شناخته شده است که طرف حکومت هستند. پس این تکثر و مضاف بر آن طبقه اقتصادی خود روحانیت در این زمینه خیلی تعیین‌کننده خواهد بود و همین باعث می‌شود حوزه چندان در چالش با توده مردم قرار نگیرند.

انتهای پیام
captcha