اسکار یکی از مطرحترین و مشهورترین جوایز سینمایی است که با هدف انتخاب بهترینهای سینمای امریکا و در کنار آن بهترین فیلم غیرامریکایی سال به وجود آمد و در ابتدای راه انتخابهایی داشت که حضور همه فیلمسازان جهان در آن را مهم کرد.
جدا از بحثهای ایدئولوژیک و سیاسی و ... که در همه جوایز هنری جهان وجود دارد و به عنوان بخشی از دیدگاه یا سلیقه و علاقه داوران آن جایزه، در تعیین نامزدها و برندگان بی تأثیر نیست، مدریت اسکار در سالهای گذشته نشان داد که دچار سیاسیکاری شدید و افت نگاه تخصصی شده و امسال داوران این رویداد، با انتخاب یک فیلم به ظاهر امریکایی اما با عوامل و فرهنگ کرهای درآمیخته با فرهنگ امریکایی، تیر خلاص را به عمو اسکار طلایی زدند و هویت عامهپسندانه خود را با اهدای چندین جایزه به فیلمی با ساختاری ضعیف و داستانی کسلکننده و معیوب نمایان کردند.
متأسفانه امروزه اغلب جوایز و جشنوارههای هنری جهان دچار انحراف یا فراموشی اهداف اولیه شدهاند و ماهیت مستقل یا تمرکز بر هدف غایی خود را از دست دادهاند. این اتفاق حتی برای جوایز و جشنوارههای فرهنگی و هنری کشور ما هم افتاده و برگزاری آن رویداد – به هر دلیلی – هدف اصلی شده درحالیکه فلان جایزه یا بهمان جشنواره برای توجه و حمایت از موضوعی خاص هدفگذاری شده تا در بلندمدت به این هدف برسد.
اسکار هم دچار همین موضوع شده و میبینیم که وقتی فیلمی چون انگل – که البته منکر برخی نقاط قوت آن نیستم – جای جوایز منطقی برای اولین بار در تاریخ اسکار جایزه بهترین فیلم را که همیشه متعلق به یک فیلم امریکایی بوده میگیرد تا نوعی دهانکجی به ترامپ باشد، به طور دقیق متوجه انحراف از معیار این جایزه میشویم.
جان کلام؛ اسکار امسال نشان داد عامهپسندی و زرقوبرق طلبی موجد بر جهان امروز سیطره دارد و متأسفانه هر روز خالیتر از معنا و حجیمتر از پوچی میشود. در این میان، سینمای تبلیغ شده به عنوان یک رسانه که تلفیقی از سرگرمی و داستان و آموزش است دارد معکوس عمل میکند و دنبال جذابیت صرف و سطحی متأثر از عامهپسندی است.
عباس کریمی عباسی
انتهای پیام