سینمای ایران فراز و فرودهای زیادی را پشت سر گذاشته است. سینما پس از سقوط پهلوی و در همان اوایل شکلگیری جمهوری اسلامی مخاطبان خود را داشت و فروش بالای فیلمهایی چون «برزخیها» مؤید این ادعاست. پس از آن هم با شروع جنگ و با وجود هشت سال نبرد نابرابر فیلمهای دفاع مقدس درخشیدند و از «عقابها» گرفته تا «از کرخه تا راین» مردم را به سینماها کشاندند. پس از آن تبعات جنگ سینمای اجتماعی و ناقد ایران را به وجود آورد و نیاز به بینالمللی شدن سینمای ایران با بارقههای آثار فیلمسازانی چون کیارستمی و فرهادی میرفت که این موضوع را تقویت کند که مسائل مختلف سیاسی داخلی و خارجی آن را تحت تأثیر قرار داد تا به تولیدات امسال رسیدیم.
حقیقت این است که سینمای مستقل ایران فقط در فواصلی کوتاه توانسته مردم را به سالنها جذب کند و با مشاهده فیلمهای سال آینده که در جشنواره فیلم فجر امسال دیده شدند سال آینده نیز با سالنهای خالی زیادی روبرو خواهیم شد. غیر از سه چهار فیلم که آنها هم به دلیل سابقه کارگردان یا به مدد سیمرغهای روی پوسترشان در حد معمول خواهند فروخت فیلمی برای ارائه نداریم و این اتفاق چند سالی است که افتاده و هر سال بدتر از پارسال میشود. همه این مشکلات هم برای این است که سینمای ایران چون صنایع دیگر ما وابسته به نفت است و هنوز تبدیل به صنعت نشده است. این که دولت باید موارد فرهنگی هنری و از جمله سینما را حمایت کند کاری پسندیده و لازم است منتها شیوه و شکل این حمایت به طریق کنونی جواب نداده و نخواهد داد.
متأسفانه نگاههای سیاسی و جناحی و گاه غیرمنطقی به تولیدات سینمایی در کشور باعث شده که جذب حداکثری به حداقل رسیده و عکس شعاری که همه مسئولان در این زمینه میدهند سینما نیز متعلق به تعدادی خاص باشد و همه امکانات در اختیار آنان قرار گیرد. در انتها هم دو فیلم خوب تولید شده و بیست فیلم شعاری که هزینهها را اسراف کردهاند باقی میماند و مسئولان هم خوشحالند از اینکه فیلم فجرشان پربار و پر از جایزه بوده است.
جشنواره فیلم فجر امسال زنگ خطری برای سال آینده سینمای ایران است و اگر فکری برای این رویه نشود جشنواره سال بعد بدتر از جشنواره امسال خواهد بود. البته این موضوع ربطی به نبود برخی چهرهها یا فیلمها به هر دلیل ندارد چرا که بضاعت سینمای ایران بدون در نظر گرفتن راههای نوین جذب مخاطب همین است و خواهد بود.
عباس کریمی عباسی
انتهای پیام