به گزارش ایکنا، نشست «تعاملات بینامذهبی از دریچه امر اجتماعی، زیست جمعی مذاهب و اقوام در ایران اسلامی» پیش از ظهر امروز 18 مهرماه با حضور آیتالله احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری و استاد حوزه و دانشگاه و صلاحالدین قادری، استاد دانشگاه خوارزمی در دانشگاه مذاهب اسلامی برگزار شد.
در ادامه گزیده سخنان احمد مبلغی را میخوانید؛
برای بررسی تعاملات بینامذهبی از دریچه امر اجتماعی زوایای مختلفی وجود دارد و اگر بحث وحدت و همبستگی را از زاویه اجتماعی نگاه کنیم سرانجام به یک نظریه کلان میرسیم که میتواند به مثابه یک زیرساخت برای حرکت بیدرنگ، بیوقفه و توانمند در جهت وحدتی که قرآن برای جامعه اسلامی میخواهد عمل کند. اگر این زاویههای اجتماعی فعال شوند زمینه استنطاق قرآن در ارتباط با وحدت اجتماعی را فراهم میآوریم. منهای داشتن این زاویهها استفاده اساسی از قرآن برای دستیابی به نظریه مقدور نیست. ضمن اینکه اگر شما به زاویهها و مسائل اجتماعی و اندیشههای اجتماعی مجهز و مسلح شدید میفهمید که چه مسیری، چه واقعیتهایی و چه نیازهایی در کار است؛ یعنی ما از این طریق بسیار سریعتر، دقیقتر و قرآنیتر میتوانیم حرکت کنیم لذا گشودن این مبحث خیلی پربرکت است.
بحثی که امروز بنده میخواهم عرضه کنم عنوانش نظریه خیر عام و وحدت اجتماعی اقوام و مذاهب است. اساسا خیر عام یک اصطلاح مطرح در جامعهشناسی است و بسیاری از فلاسفه خصوصا علامه طباطبایی با عبارات و بیانات و ادبیات مختلف، خیر عام را روح جامعه و موجب شکلگیری و قوام جامعه و عامل همبستگی و وابستگی متقابل اجتماعی معرفی کردند. خیر عام با مقولههای بسیار مهم اجتماعی از جمله وحدت، عدالت و پیشرفت اجتماعی رابطه تنگاتنگ و گسستناپذیر دارد.
عبارتی از علامه طباطبایی در ابتدای بحثم ارائه کنم؛ علامه میفرمایند کسی که تفکر اجتماعی دارد در مقابل چشمهایش چیزی نیست جز اینکه انسان یا فرد یک جزء غیر منفک و مرتبط به جامعه است و مستقل از جامعه نیست و منافع فرد جزئی از منافع جامعه است. ایشان یک پیوند بارزی میان خیر جامعه و خیر فرد برقرار میکند. هر وصف و حال و قاعده و وضعیتی که در جامعه باشد برای فرد در جامعه نیز مطرح است. این یک مقدمه بود برای اینکه نشان دهم خیر عام نزد فلاسفه اسلامی هم مطرح شده است و جا دارد بر این مسئله تمرکز کنیم.
بحث من پیرامون نظریهای متخذ از قرآن درباره خیر عام و ارتباط آن با وحدت اجتماعی است. میخواهم ببینم در قرآن بحث خیر عام و ارتباط آن با وحدت بیان شده است یا نه. آنچه در ابتدا به عنوان مفاد نظریه ارائه میکنم یک مدعا است. به نظر میآید از نگاه قرآن خیر عام عمیقترین و جامعترین مصلحت اجتماعی است که از سه لایه اجتماعی تشکیل شده است: لایه زندگی مشترک، لایهای که شرایط و مکانیزمهای مشترک حرکت را درون چارچوب زندگی مشترک ایجاد میکند، لایه سوم قرار دادن حرکت و سازوکارهای فوق در جهت تعمیق و توسعه خیر مشترک است. طبق این نگاه که از قرآن اخذ شده است خیر عام عمیقترین و فراگیرترین مصلحت اجتماعی است که سه لایه دارد. یک لایه ایجاد زندگی مشترک است. لایه دوم این است که یک شرایط و مکانیزمهای مشترک فراهم کنیم تا درون زندگی مشترک فعال شوند، بعد این مکانیزمها لایه سوم که هدف از تلاش و ارائه این مکانیزمها است نشان میدهد و آن اینکه خیر مشترک را تعمیم و توسعه بدهیم. این مدعای ما است که تحت عنوان نظریه قرآنی خیر عام و وحدت اقوام و مذاهب از آن نام میبریم.
حال توضیحاتی درباره این سه لایه عرض میکنم. لایه اول زیست مشترک است. اساسا مسلمانان باید زیست مشترک داشته باشند. کسانی که در پله اول ماندند خیلی از پروژه قرآن دور هستند. اساسا تعایش منطق قرآن است. امام باقر(ع) در روایتی میفرمایند صلاح مردم در تعایش است. بعد حضرت یک رکن اساسی تعایش را تغافل میداند، تغافل یعنی به یکدیگر گیر ندهید.
دوم لزوم اتخاذ سازوکارهای فعال و پویا است. نبود سازوکار حرکت به صورت مشترک باعث میشود زیست مشترک، یا پایدار نماند یا به صورت ضعیف و غیر کارآمد شکل بگیرد و هیچ کدامش مطلوب قرآن نیست. حتی گاهی زیست مشترک بدون سازوکارهای حرکت مشترک به ظهور شرایط اجماع بر اختلاف منتهی میشود. این سازوکارها یک بحث اجتماعی عمیق است و همه آنها باید شناسایی شوند تا ما آگاه شویم میخواهیم قرآنی شویم یا بر اساس خودپنداری حرکت کنیم.
قرآن دو کلیدواژه اساسی دارد که بسیاری از این سازوکارها ذیل این دو کلیدواژه قرار میگیرد. ما میتوانیم ذیل این دو عنوان سازوکارهای مهم اجتماعی را فعال کنیم؛ یکی از آنها تعارف است و یکی تسابق است. جالب است قرآن تعارف و تسابق را در سیاق وضعیت تعددی و تنوع اجتماعی ذکر کرده است. جایی که بحث تعارف است بحث شعب و قبائلی است که تنوع و تعدد دارند: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا». نسخهای که قرآن میپیچد نسخه تنازع نیست که برای بقا با هم بجنگید بلکه بحث تعارف است و تعارف ملزوماتی نیاز دارد، در فضای تنازع که نمیشود تعارف پیدا کرد.
عنوان دیگر عنوان تسابق است. تسابق در قرآن تحت عنوان استباق مطرح شده است: «لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ». این تسابق هم در سیاق تنوع و تعدد آمده است منتهی در آیه قبلی تنوع و تعدد قومی و جغرافیایی مورد نظر بود ولی اینجا تنوع و تعدد دینی و فکری مطرح است. آیه میفرماید نکند منهاجهای مختلف روی در روی هم بایستند و همدیگر را خنثی کنند و نیروی هم را به هدر بدهند. اگر ما استباق الخیرات را در نظر بگیریم معنایش این است که شما بیایید در جهت خیرات با هم مسابقه بدهید، نه در جهت نزاع با هم؛ یعنی به سمت خیر مشترک بروید.
آخرین سخنم این است؛ در جامعه اسلامی نه شیعه باید احساس اقلیت کند و نه اهل سنت. این حرف قرآن است. در روایات اهل بیت(ع) هم موارد متعددی در این رابطه داریم. بله، در فضای اندیشه هر کس خودش را برحق میبیند ولی در فضای اجتماعی باید اصل بر تعارف و تسابق باشد.
انتهای پیام