به گزارش ایکنا، حسین شیخ رضایی، استادیار مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، یکشنبه، دوم مرداد در نشست علمی «اختلاف نظر و نسبیگرایی» گفت: دستهای از اختلاف نظرها بین دو نفر رخ میدهد که همتای معرفتی هستند و بر سر موضوعی اختلاف دارند که واقعیت دارد. مثلاً دو فردی که به اندازه کافی از جنگ ایران و عراق خبر دارند و کارشناس جنگ هستند بر سر اینکه در عملیات کربلای 5 چه اتفاقی افتاد اختلاف نظر دارند یا دو کارشناس فوتبال بر سر فلان بازیکن نظرات مختلفی دارند. اولا هر دو همتای معرفتی هستند یعنی به یک اندازه به اطلاعات آن حوزه دسترسی دارند و نیز آن مسئله هم صدق و کذب میپذیرد.
شیخ رضایی بیان کرد: دسته دیگری از اختلاف نظرها در ترجیح خوشمزگی یا طعم فلان غذاست و اینکه مثلا فلان غذا با طبع فلان فرد سازگارتر است یا نیست؛ در اینجا بر خلاف مورد اول، که یک طرف دچار خطا در کشف و شهود واقعیت است، چنین چیزی وجود ندراد و من میتوانم بگویم قورمهسبزی خوشمزه است و شما بگویید خوشمزه نیست و هیچ کدام هم خطا نکردهایم. اینجا اختلاف نظر عاری از خطا داریم و گفته شده است که وجود اختلاف نظر در حوزه چشایی از نسبیگرایی در این حوزه حمایت میکند و اگر در جایی نسبیگرایی درست باشد، همین حوزه چشایی است.
وی توضیح داد: یعنی هر دو نفر نقیض هم حرف میزنند، ولی میتوانند درست بگویند، زیرا فلان غذا در نسبت با چارچوب استانداردهای چشایی فلان فرد خوشمزه است و در چارچوب استاندارد غذایی فرد دیگر خوشمزه نیست. حال آیا اختلاف نظر عاری از خطا بهترین مدل است یا خیر و اگر بپذیریم که این مدل بهترین مدل است، باعث لازم شدن نسبیگرایی خواهد شد یا خیر؟
استادیار مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور گفت: البته در برخی موارد ممکن است نظر یک نفر در مورد خوشمزگی یک غذا صدق و کذببردار نباشد، یعنی وقتی فردی غذایی را خوشمزه میداند، به دنبال این نیست که این گزاره صادق است یا خیر، بلکه به دنبال بیان عواطف است که در اینجا گفته شده که وقتی فرد بگوید چیزی خوشمزه است، شهود آن فرد باعث شده که چیزی را درباره یک موضوع بیان کند که صدق و کذبپذیر است.
وی اظهار کرد: بنابراین اگر چند گزینه یعنی اینکه واقعگرا باشیم یا بین کذب و خطا تمایز قائل شویم، یا بافتگرا باشیم و معانی مختلف را مدنظر قرار دهیم یا بیانگرا باشیم و بگوییم این مسئله صدق و کذب نمیپذیرد و صرفا بیان عواطف است با مشکل مواجه شوند، نسبیگرا میگوید که پیشنهاد من بهترین گزینه است، چون میتوانم بگویم هم اختلاف نظر وجود دارد و جملات صدق و کذب دارند و هم عاری از خطاست. به این شکل که کذب و صدق را مطلق تعریف نمیکند.
شیخ رضایی در ادامه بیان کرد: دسته دیگری از اختلافنظرها بنیادی یا مبنایی است و بهترین مثال اختلاف نظر بین فرد دیندار و کسی است که به جهانبینی دینی باور ندارد و مثلا به علم معتقد است. کسانی که در خوشمزگی یک غذا اختلاف نظر داشتند، میتوانند در مبانی مشترک باشند و فقط در مزه اختلاف نظر دارند، ولی اختلاف نظر بین دیندار و بی دین، مبنایی است. فرد دیندار معتقد است که عالم را خدا آفریده است، ولی فرد بی دین معتقد است که عالم بر اثر انفجار بزرگ پدید آمده است؛ اولی معتقد است که خدا متون مقدس و انبیاء را برای هدایت بشر فرستاده، ولی گروه دوم این باور را ندارند؛ فرد دیندار ملاک صدق و کذب و درستی و نادرستی یک معرفت را مراجعه به متون مقدس میداند، ولی دومی تجربه بشری را.
وی با ارائه مثالی گفت: مثال محاکمه گالیله است، چون بلارمین معتقد بود که یکسری احکام وجود دارند که فقط کتاب مقدس مرجع تعیین درستی یا نادرستی این احکام است، ولی گالیله این اعتقاد را نداشت یا اختلاف نظر بین تئیستها و آتئیستها. از ویژگیهای این نوع اختلاف نظر آن است که نمیتوان بیرون از این دو بود و نظر داد، بلکه ما یا باید در درون گروه اول باشیم و در مورد هستی قضاوت کنیم یا در گروه بی دینها باشیم و معیار مشترکی وجود ندارد. اینها اختلاف نظرهای عمیق و معمولا غیرقابل حل هستند.
شیخ رضایی با اشاره به وجوه اختلاف نظر غیرمبنایی و مقایسه آن با اختلاف مبنایی، افزود: اختلاف نظرهای غیربنیادی از اصولی منتج نمیشوند و فقط خودشان هستند ولی اینجا از یکسری قواعد استنتاج میشود، مثلا این قاعده کلی وجود دارد که حقیقت باید از متون مقدس به دست آید و یا برعکس آنچه مربوط به شناخت جهان طبیعت است باید از تجربه کشف شود.
وی بیان کرد: ویژگی اختلاف نظر مبنایی آوردن شواهدی برای اثبات هر کدام از گزارههای طرفینی است، مثلا گالیله شاهد میآورد که من بر اساس تلسکوپ و تجربه و آزمون میتوانم خسوف و کسوف و برخی تغییرات آسمانی را پیشبینی کنم و اگر درست درآمد، نظر او تامین میشود و فرد مقابل او مثلا بلارمین هم میتواند بگوید فلان آیه و حدیث هم نظر مرا تایید میکند. ویژگی دیگر اختلاف نظرهای مبنایی این است که کلیگرایانه هستند و ارزشها و اصول معرفتشناختی و... در آنها وجود دارند و یک شبکه در هم تنیده هستند.
شیخ رضایی ادامه داد: اگر کسی به صورت کلی شکاک باشد و بگوید من اصلا نمیتوانم بدانم جهانبینی دینی درست است یا علمی، باز راه حل خوبی نیست، زیرا کل معرفتداشتن زیر سؤال خواهد رفت. شاید گزینه بهتر در برابر اختلاف نظر مبنایی، نسبیگرایی باشد که میگوید حرف گالیله در چارچوب فکری خودش درست و حرف بلارمین هم در چارچوب خودش درست است و همیشه باید بگوییم صدق در چه چارچوبی مورد بحث است؛ یعنی اگر صدق را در چارچوب علمی بپذیریم حرف گالیله درست و اگر در چارچوب دینی بپذیریم حرف بلارمین درست خواهد بود.
وی با بیان اینکه تمام اختلافنظرها بین جهانبینیهای مختلف مبنایی است، گفت: یعنی از قواعدی ناشی میشوند، شواهد بر آنها اثر دارد، اصلاحپذیر و کلگرایانه هستند. این صورتبندی استاندارد کسانی است که میگویند ما دو نوع اختلاف نظر داریم و هر دو سبب میشود تا نسبیگرایی را قبول کنیم؛ یکی نسبیگرایی در صدق و دیگری نسبیگرایی در معرفت که مثال گالیله و بلارمین را بیان کردیم.
شیخ رضایی تصریح کرد: البته نویسندگان مقالهای که ما در مورد آن بحث میکنیم میگویند که این تصویری بسیار کاریکاتوری از اختلاف نظر است و هیچکدام از این تلقیها درباره اختلاف نظرهای واقعی چه در زمینه چشایی و چه اختلاف نظر علمی و دینی درست نیست؛ نکته اصلی نویسندگان این است که وقتی شما در جهان واقع اختلاف نظری با کسی دارید این اختلاف نظر یک فرایند و دعوت به مصالحه و مذاکره است؛ یک حالت نیست که بگویید من این را و طرف مقابل هم فلان چیز را دارد؛ مثلا اگر من بگویم از قورمهسبزی خوشم میآید و دیگری بگوید بدش میآید، مقدمهای برای باز شدن باب گفتوگو و پرسیدن از چرایی آن است.
وی با بیان اینکه در اختلاف نظر همیشه تلاش طرفین برای رفع اختلاف و کم کردن آن وجود دارد ولو به نتیجه نرسد، افزود: چارچوب سنتی اختلاف نظر عاری از خطا، تصویری که به ما میدهد این است که طرفین این اختلاف در دو جهان متفاوت زندگی میکنند و حرفهایشان برای هم غیر قابل مقایسه و سنجش است، در حالی که نویسندگان این مقاله معتقدند که اختلاف نظر همیشه همراه با گفتوگوست. بنابراین باید به دنبال مدلهایی باشیم که این را به رسمیت بشناسند و بسنجیم که آیا نسبیگرایی مدل خوبی برای این کار است یا خیر؟
شیخ با اشاره به اینکه یکی از کتابهای معروف در حوزه رویکردهای اجتماعی به علم «لویاتان و پمپ هوا» است، افزود: ماجرا این است؛ دستگاهی ساخته شده که محفظه شیشهای دارد و میتواند هوا را از این محفظه بیرون آورده و خلأ ایجاد کند و بین هابز و فردی که سازنده این دستگاه است این بحث وجود دارد که وقتی ما هوا را از درون محفظه بیرون بکشیم، درون آن خلأ وجود دارد یا خیر؟ زیرا هابز معتقد است وقتی هوا بیرون کشیده شد، باز درون محفظه پر است و چیزی مانند اتر در درون آن است؛ چرا هابز چنین اعتقادی دارد، زیرا میگوید اگر بپذیرم که جایی در عالم مادی وجود دارد که در آن خلأ یا چیز غیرمادی هست، یعنی پذیرفتهام در هستی هم چیزی غیرمادی به نام روح وجود دارد و این دست بالا دادن به کلیسا در برابر دولت است و کلیسا ادعا خواهد کرد که من متولی بخش غیرمادی عالم هستم.
وی تاکید کرد: از خطاهای رایج این است که برخی فکر میکنند نسبیگرایی یعنی هرج و مرج و هر کسی حرف خودش را درست میداند و امکانی برای گفتوگو وجود ندارد؛ نه تنها در ایران بلکه در کشورهای دیگر هم این تصور غلط از نسبیگرایی وجود دارد و آن را معادل نبودن معیار میدانند. نسبیگراهای جدی امور اجتماعی و کلان را به عنوان چارچوب نسبی میدانند که در شرایط خاص تثبیت میشود.
شیخ رضایی تصریح کرد: کسی مانند مارتین که خیلی در نسبیگرایی کار کرده است میگوید نسبیگرایی در حوزه دین سه مؤلفه دارد؛ اول اختلاف نظر مثلا در درستی یا نادرستی سقط جنین؛ دوم داشتن چارچوب کلان برای صدق و کذب و سوم ما نمیتوانیم بیرون از این گزینهها بایستیم و قضاوت کنیم؛ مثلا بگوییم اخلاق سکولار بهتر است یا اخلاق دینی. البته همه اینها از منظر نسبیگرا، به یک اندازه خوب نیستند و فرد همواره جزء یکی از این چارچوبها مثلا چارچوب سنتی یا اخلاق سکولار یا اخلاق دینی است.
انتهای پیام