به گزارش ایکنا، ایران با تمدنی کهن همواره تاریخی پر فراز و نشیب داشته است. قرن چهاردهم یکی از قرون پر مخاطره برای مردم ایران بوده است؛ از قحطیها و بیماریها تا توطئههای داخلی و خارجی و باز شدن استعمار و استثمار شرقی و غربی به کشور.
در سلسه گزارشهای ایکنا به اهم رویدادهای یک قرن اخیر خواهیم پرداخت.
در فروردين 1301 در جلسه اى كه علماى قم و آيت الله حائرى يزدى، در آن شركت داشتند، گفتگو در مورد تأسيس حوزه علمیه ای در قم شكلى جدى به خود گرفت. پس از استخاره، سر انجام با حمايت علما، كسبه و مردم، حوزه علميه قم توسط حضرت آيت الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى تأسيس شد.
وضع نابسامان کشور باعث شد تا احمد شاه تصمیم به ترک ایران و سفر به اروپا بگیرد. مشیرالدوله، رئیسالوزرای وقت تلاش می کرد تا شاه را منصرف کند اما نتیجه ای حاصل نشد. مشیرالدوله با مشورت مدرس به شاه پیشنهاد کرد پیش از سفر به اروپا، قوامالسلطنه را به جای او به رئیسالوزرایی تعیین کند؛ چرا که معتقد بودند تنها کسی که میتواند مقابل رضاخان بایستد، قوامالسلطنه است. رضا خان که در آن دوره سردار سپه بود، تلاش می کرد جایگاه رئیس الوزرایی را تصاحب کند. با سفر احمدشاه و عزل مشیرالدوله، تنها رقیب رضاخان قوام السلطنه بود که او نیز به اتهام دست داشتن در توطئه ترور سردار سپاه دستگیر و تبعید شد.
سوم آبان ماه رضاخان پس از مدتها تلاش سرانجام توانست موافقت احمدشاه قاجار را برای احراز پست رئیسالوزرایی جلب کند.
همزمان با سفر احمد شاه به اروپا و دریافت حکم رئیس الوزرایی توسط رضاخان میرپنج، ژنرال مصطفی کمال پاشا معروف به آتاترک حکومت عثمانی را به جمهوری تبدیل کرد و نام کشور عثمانی را به ترکیه تغییر داد. همین مسئله باعث شد تا رضاخان نیز به فکر جمهوریخواهی باشد.
در آن دوره مجلس پنجم به ریاست موتمن الملک آغاز به کار کرده بود که عمدتا طرفدار دولت بودند. با این حال با مطرح شدن ایده ی جمهوریت، درگیری لفظی سختی میان طرفداران و مخالفان این طرح به سرکردگی سیدحسن مدرس شکل گرفت و نهایتا جلسه آن روز مجلس نیمه تمام ماند.
فردای آن روز جمعیت بسیاری از مردم که بخشی از آن را نظامیان و کارمندان ادارات تشکیل می دادند در دفاع از نهضت جمهوریخواهی به بهارستان آمدند. مخالفان نیز در مسجد شاه تهران جمع شدند و عریضهای خطاب به سردار سپه با موضوع مخالفت با جمهوریت امضا کردند. صف آرایی موافقان و مخالفان به دیگر شهرها نیز کشیده شد.
علی رغم جدل های فراوان در شهرهای مختلف و نیز مجلس، نهایتا این طرح راهی مجلس شد و از سوی موتمنالملک، رئیس موقت مجلس قرائت شد؛ در این طرح سه بندی آمده است:
ماده اول- تبدیل رژیم مشروطیت به جمهوریت.
ماده دوم- اختیار دادن به وکلاء دوره پنجم که در مواد قانون اساسی موافق مصالح مملکت و رژیم تجدیدنظر نمایند.
ماده سوم- پس از معلوم شدن نتیجه آراء عمومی تغییر رژیم به وسیله مجلس شورای ملی اعلام شود».
این طرح در 2 فروردین 1303 در مجلس بررسی شد. اما در این روز حدود 5 هزار نفر از مخالفان ایده ی جمهوریت مقابل مجلس تجمع کردند. در این میان جمع زیادی از روحانیون و اصناف نیز حضور داشتند و علیه جمهوری و سردار سپه شعار می دادند. ماموران با حضور در جمع تظاهرکنندگان، آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند و در تیراندازی به سوی جمعیت گروهی کشته و مجروح شدند. این اقدام مورد اعتراض مجلس قرار گرفت. برخورد نظامی و کشتار مردم آتش اعتراضات را برافروخت. نهایتا با مخالفت و توصیه علما و بازرگانان و نیز تداوم اعتراض ها در شهرهای بزرگ کشور، رضاخان طی اعلامیهای نهضت جمهوری را رسماً متوقف کرد.
در يازدهم فروردين 1304 مجلس شوراى ملى، قانونى تصويب کرد كه به موجب آن سال رسمى كشور، هجرى شمسى، و اول سال، روز اول بهار، و مبدأ تقويم، هجرت رسول اكرم(ص) مى باشد. بر اين اساس تمام ادارات و مؤسسات دولتى، اقتصادى و مردم موظف شدند به جاى ماه هاى حمل، تور، جوزا، سرطان، اسد، سُبُله، ميزان، عقرب، قوس، جدى، دَلو و حوت، ماههاى جديد را به شرح: فروردين، ارديبهشت، خرداد، تير، مرداد، شهريور، مهر آبان، آذر، دى، بهمن و اسفند به كار ببرند. شش ماه اول، سى روز و ماه آخر 29 روز در سال هاى كبيسه 30 روز شد.
آبان 1304 گروهی از نمایندگان مجلس پنجم، ماده واحدهای را به مجلس تقدیم کردند و طی آن خواستار انتقال قدرت از قاجار به پهلوی شدند. این طرح نیز مانند ایده ی جمهوریت موافقان و مخالفانی داشت که در راس مخالفان می توان سیدحسن مدرس را مشاهده کرد.
ماده واحده انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی در حالی تصویب شد که رضاشاه پیش از آن تلاش می کرد اقشار مختلف سیاسی و اجتماعی را به سوی خود جلب کند. او با چند سفر زیارتی و دیدار با علمای قم، تلاش کرد خود را فردی مذهبی و مقید به دین نشان دهد. رضاشاه زمینه انتقال سلطنت را با اقداماتی چون تهدید نمایندگان، تطمیع برخی از گروهها، اقدامات نمایشی در ایجاد آرامش در کشور و مهمتر از همه تقلب در انتخابات مجلس پنجم فراهم کرد و در نهایت این طرح با هشتاد رأی موافق در برابر پنج رأی مخالف به تصویب رسید.
همچنین قانون خدمت نظام اجباری مشتمل بر ۳۲ ماده، در ۱۶ خرداد ۱۳۰۴ به تصویب مجلس شورای ملی رسید. به موجب ماده اول آن، کلیه اتباع ذکور ایران، اعم از نفوس شهری و روستایی و ایلات و افراد ساکن خارج از کشور، از ابتدای سن ۲۱ سالگی موظف به خدمت سربازی بودند و مدت خدمت نیز دو سال بود.
در ۲۴ آذر ۱۳۰۴ خورشیدی، رضا پهلوی در مجلس موسسان حاضر شد و با ادای سوگند به قرآن رسما بهعنوان سردودمان پهلوی وظایف پادشاهی را به عهده گرفت و برای اولین بار در سال ۱۳۰۴ بر تخت نشست.
صبح روز 7 آبان 1305 در حالی که سید حسن مدرس راهی مسجد سپهسالار بود از سوی چند تروریست مورد حمله قرار گرفت، اما مدرس با زیرکی خاصی رو به دیوار کرد و عبا را با دو دست به طرف سر خود بلند کرد و زانوان خود را خم کرد به طوری که بدنش در پایین عبا قرار گرفت. مدرس مجروح و به بیمارستان منتقل شد و جان سالم به در برد.
سال 1297 در دولت صمصام السلطنه لایحه ای به تصویب رسید که به موجب آن حق کاپیتولاسیون روسها در ایران لغو شد. پس از لغو قرارداد کاپیتولاسیون بین ایران و روسیه، قرارداد کاپیتولاسیون تعدادی از کشورهای دیگر نیز لغو شد. اما کشورهای غربی همچنان به این امتیاز پایبند بودند. سرانجام مجلس شورای ملی در سال 1306 الغاء کاپیتولاسیون را اعلام کرد و به همه دولی که از این حق استفاده می کردند یک سال وقت داد که در قراردادهای خود تجدیدنظر و این امتیاز را لغو کنند.
رضاخان در ۱۶ مهر ۱۳۰۷ مدرس را دستگیر و به دامغان و مشهد و سپس به خواف تبعید کرد. مدرس ۷ سال در خواف توسط مأموران زیر نظر بود.
از ابتدای وزارت رضاخان یکی از اقوامی که مورد ظلم و ستم قرار گرفتند، قوم قشقایی بود. در سال ۱۳۰۸ ایل قشقایی از ظلم صاحب منصبان نظامی رضاشاه در فارس به تنگ آمده، دست به قیام میزنند. در این سال حسین آباد پشتکوه توسط عشایر لر به محاصره درمی آید و عده ای از قوای دولتی کشته می شوند. در پی این اقدام، عده کثیری از عشایر به شرق و مرکز کشور تبعید می شوند.
همچنین در این سال واحد پول ایران از تومان به ریال تغییر کرد.
بر اساس قرارداد دارسی که در سال 1280 میان ویلیام ناکس دارسی و مظفرالدین شاه امضا شد، ایران امتیاز اکتشاف و استخراج نفت را به شرکت انگلیسی دارسی واگذار کرد. شرکت نفت دارسی، پس از هفت سال، در منطقه مسجد سلیمان به نفت رسید.
براساس این قرارداد، امتیاز استخراج و بهرهبرداری از نفت در سراسر ایران به استثنای ایالات شمالی شامل گیلان، مازندران، گرگان، خراسان و آذربایجان برای مدت ۶۰ سال به دارسی واگذار گردید. همچنین بر اساس این قرارداد، دارسی متعهد گردید ظرف دو سال، شرکت یا شرکتهایی برای بهرهبرداری از این امتیازات تأسیس نماید و سالیانه مبلغ ۲۰ هزار لیره وجه نقد و معادل همین مبلغ از سهام شرکت و نیز ۱۶ درصد از منافع خالص خود را به دولت ایران بپردازد.
اما طرف انگلیسی به تعهدات خود به صورت کامل عمل نکرد و تنها سهچهارم مبلغ تعهد شده را به ایران پرداخت کرد. رضاشاه نیز در واکنش به این موضوع قرارداد را یکسویه لغو کرد و آن را آتش زد. دولت انگلستان با ارسال نامهای به این موضوع شکایت و تهدید کرد که به دیوان لاهه شکایت خواهد برد و داراییهای خارجی ایران را ضبط خواهد کرد؛ اما ایران با توجه به اینکه موضوع را خارج از دستور این دیوان میدانست به این تهدید توجهی نکرد. در نهایت موضوع به جامعه ملل کشیده شد و در آنجا وزیر خارجه چکسلواکی مأمور حل و فصل مناقشه شد و با پیشنهاد او دو کشور به گفتگو نشستند و قرارداد جدیدی را تنظیم کردند. مذاکرات در ۱۳۱۲ آغاز شد و به قرارداد ۱۹۳۳ انجامید.
دختر لُر نخستین فیلم ناطق بهزبان فارسی است. اردشیر ایرانی این فیلم را در سال ۱۳۱۲ خورشیدی، در استودیو امپریال فیلم در بمبئی ساخت. فیلمبرداری هفت ماه بهطول انجامید، و در ۳۰ آبان سال ۱۳۱۲ در سینماهای دیدهبان (مایاک سابق) و سپه در خیابان لالهزار بهروی پرده رفت.
طرح تأسیس دانشگاه تهران از سال ۱۳۰۷ توسط محمود حسابی به وزیر معارف وقت اعتمادالدوله قراگوزلو پیشنهاد شد اما این طرح تا رسیدن علی اصغر حکمت به سمت وزارت معارف دنبال نشد.
نهایتا در سال 1310 عبدالحسین تیمورتاش، وزیر دربار وقت، از طرف رضا شاه، عیسی صدیق را مأمور کرد تا به ایالات متحده آمریکا سفر کرده، پس از مطالعه در «تأسیسات علمی دنیای جدید»، طرحی برای تأسیس دانشگاه در کشور به دولت تقدیم کند.
سرانجام با پیگیری های انجام شده، طرح ایجاد دانشگاه تهران در ۲۲ اسفند ۱۳۱۲ به مجلس شورای ملی رفت و در هشتم خرداد ۱۳۱۳ به تصویب رسید و در ۱۵ بهمن همان سال کلنگ تأسیس دانشگاه تهران در زمینهای جلالیه تهران به زمین زده شد.
در ایران انتخاب نام خانوادگی از سالهای انقلاب مشروطه در میان قشر روشنفکر جامعه رواج یافته بود، اما با پایان یافتن جنگ جهانی اول و در سال ۱۳۰۴، واحد زیرمجموعه بلدیه به «اداره» ارتقا یافت و عنوان «احصائیه» برای آن انتخاب شد. پس از آن و در زمان سلطنت رضاشاه، در سال ۱۳۱۳ با تصویب قانون مدنی، استفاده از القاب گذشته منسوخ و انتخاب نام خانوادگی برای کلیه اتباع ایران اجباری شد.
قانون کشف حجاب در ۱۷ دی ۱۳۱۴ تصویب شد که به موجب آن، زنان و دختران ایرانی از استفاده از چادر، روبنده و روسری در مدارس، و دانشگاهها، مراکز اداری و دولتی منع شدند.
بخشنامه کشف حجاب جهت تصویب رضاشاه در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۱۴ از طرف رئیسالوزرا به دربار فرستاده شد تا در آغاز دیماه فرمان اجرای رسمی قانون کشف حجاب به تمام ولایات ایران ارسال گردد. رضاشاه در ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ طی جشن فارغالتحصیلی دختران بیحجاب در دانشسرای مقدماتی رسماً بر کشف حجاب تأکید کرد.
رضاخان که تلاش می کرد «مظاهر تمدن غرب» را برای پیشرفت جامعه ایران ترویج کند، علاوه بر کشف حجاب، تغییر کلاه مردم به کلاه شاپو را نیز تصویب کرد. با توجه به اجباری بودن این امر، ماموران دستور داشتند چادرها و روبنده ها را از سر دختران و زنان و همچنین کلاه های سنتی مردان را از سرها بردارند. با اجباری شدن این مسئله و مقاومت اقشار مذهبی، اعتراض های گسترده ای صورت گرفت. در پی تداوم اعتراض ها، تیرماه ۱۳۱۴ روحانیونِ مشهد با تجمع در منزل یونس اردبیلی تصمیم به فرستادن نمایندگانی برای مذاکره با رضاشاه گرفتند که سید حسین طباطبایی قمی انتخاب شد. قمی پس از ورود به تهران، به ری رفت و در باغ سراجالملک ساکن شد. حکومت محل اقامت او را تحت محاصره قرار داد و سپس وی را بازداشت کردند.
به دنبال انتشار خبر بازداشت قمی در مشهد، مردم در مسجد گوهرشاد گرد آمدند. محمدتقی بهلول معروف به شیخ بهلول در این تجمع مردم را به ایستادگی در برابر حکومت فراخواند.
گزارش بست نشینی مردم در حرم مطهر امام رضا(ع) به تهران رسید، رضاشاه دستور برخورد با معترضان را داد. پلیس مشهد خواستار پایان دادن به این تجمع شد اما معترضان توجهی به فرمان نیروهای نظامی نداشتند. پس از محاصره اطراف صحن و حرم علی بن موسی الرضا(ع) و مسجد گوهرشاد، به تحصنکنندگان تیراندازی شد و عده زیادی از زائران و تحصنکنندگان کشته شدند.
پس از واقعه مسجد گوهرشاد، محمدتقی بهلول به علت تحت تعقیب بودن به افغانستان گریخت. همچنین حکومت در همان سال سید حسین طباطبایی قمی را از ایران به عراق تبعید کرد.
عبدالكریم حائری یزدی، از مراجع تقلید شیعه، بنیانگذار و زعیم حوزه علمیه قم در سال ۱۳۱۵ درگذشت.
حائری سالهای طولانی در حوزه علمیه کربلا، سامرا و نجف تحصیل کرد. او در سال ۱۳۳۳ق/۱۲۹۳ش برای همیشه به ایران بازگشت و در ابتدا به اداره حوزه علمیه اراک مشغول شد. آیتالله حائری در سال ۱۳۴۰ق (۱۳۰۱ش) به دعوت عالمان قم، به آن شهر رفت و با شکل دادن به حوزه علمیه قم و بر عهده گرفتن ریاست آن، در قم ماندگار شد.
حائری در دوران ریاست حوزه قم بیش از هر چیز به برنامهریزی برای تثبیت و پیشرفت حوزه میاندیشید. تحول در روشهای آموزش در حوزه، تخصصی شدن ابواب فقه، توسعه دامنه معلومات دانشپژوهان حوزه، حتی آموزش زبانهای خارجی، و به طور خلاصه تربیت محقق و مجتهد، از برنامههای او بود.
حائری خود را در معرض مقام مرجعیت قرار نداد و پس از درگذشت سیدمحمدکاظم یزدی دعوت برای رفتن به عتبات و پذیرش مرجعیت شیعه را نپذیرفت و اقامت در ایران را وظیفه خود خواند. با این حال با افزایش شهرتش در قم، بسیاری از ایرانیان و برخی شیعیان سایر کشورها از مقلدان او شدند.
برخی از شاگردان او از جمله سید روح الله خمینی، محمد علی اراکی، گلپایگانی، شریعتمداری، سیدمحمدتقی خوانساری و سید احمد خوانساری در سالهای بعد به مقام مرجعیت رسیدند. حائری در امور اجتماعی فعال بود و از جمله کارهای عام المنفعه او تأسیس بیمارستان سهامیه قم و تشویق به ساختن بیمارستان فاطمی قم بود.
مدرس در شب ۱۰ آذر ۱۳۱۶ برابر با ۲۷ رمضان ۱۳۵۶ قمری به طرز مشکوکی درگذشت. طبق گزارشها با دستور مستقیم رضاشاه که از سوی رکنالدین مختاری اجرای آن به ریاست شهربانی خراسان محول شد، نهایتاً محمود مستوفیان، حبیبالله خلج و محمدکاظم جهانسوزی در شب ۱۰ آذر ۱۳۱۶ حسن مدرس را ابتدا مسموم و سپس خفه کردند.
قبر مدرس پس از شهریور ۱۳۲۰ و خروج رضا شاه از ایران، توسط اهالی محل مشخص گردید. آرامگاه وی در شهر کاشمر واقع است.
راه آهن سراسری ایران در سوم شهریور سال 1317 به بهره برداری رسید. طول راه آهن سرتاسری ایران در این سال 1392 کیلومتر بود که بندر امام خمینی ره (شاهپور سابق) را در جنوب از طریق اهواز، دزفول، اراک، قم، تهران، گرمسار، فیروزکوه، قائم شهر و بهشهر به بندر ترکمن در شمال متصل میکرد.
جنگ جهانی دوم با یورش آلمان به لهستان آغاز شد و در نتیجه فرانسه و بریتانیا به آلمان اعلام جنگ کردند.
حمله آلمان به شوروی باعث شد تا متفقین شهریورماه ۱۳۲۰ ایران را اشغال کنند. ایرانی که بیطرفی خود را از روز اول جنگ جهانی دوم اعلام کرده بود اما ارتش بریتانیا و شوروی از شمال و غرب و جنوب به ایران حمله کردند. دلیلش را کمک به جبهه روس از طریق ایران دانستهاند. اما بهانهشان حضور آلمانیها در ایران بود.
جنگ جهانی دوم به ایران رسیده بود و آبادان، آغاز جنگ بود. عملیات دریایی با ناوگان سلطنتی بریتانیا و نیروی دریایی استرالیا پیش رفت و عملیات زمینی با سربازان مستقر در عراق. از نخستین ساعات شروع جنگ، «غلامعلی بایَنُدر» فرمانده نیروی دریایی جنوب، ارتش را آماده مقاومت کرد. او دستورات لازم را به ستاد نیروی دریایی داد و خود برای سامان دادن دفاع به خرمشهر رفت.
در شمال ایران نیز جنگ آغاز شده بود. شوروی به خراسان، گرگان، گیلان و آذربایجان هجوم آورد و بمبافکنهایشان شهرهای بیدفاع را بمباران کرد.
جنگ برای ایران غافلگیرکننده بود. شهرهای بزرگ کشور زیر بمباران سنگین قرار گرفت و فرماندهان ردهبالای کشور هیچ ایدهای برای نحوه مقاومت نداشتند.
در تهران «رجبعلی منصور» استعفا میدهد و «محمدعلی فروغی» نخستوزیر میشود تا مذاکره با نیروهای متفقین را آغاز کند. دولت او دستور آتشبس و ترک مخاصمه میدهد. به این ترتیب مقاومت در اهواز پایان مییابد، لشکر کرمانشاه اسلحهها را زمین میگذارد و مقاومتهای پراکنده در سراسر ایران هم متوقف میشود. حالا با اعلام آتشبس، خیال متفقین راحت شده. نیروهای بریتانیایی از جنوب و غرب، و شورویها از شمال خاک ایران را طی میکنند و هشتم شهریورماه در قزوین به هم میرسند. حالا ایران جز تهران در اشغال آنهاست. متفقین به دولت فروغی اعلام میکنند به تمامیت ارضی ایران احترام میگذارند و خواستار خروج فوری نیروهای آلمان، ایتالیا، رومانی و مجارستان هستند و میخواهند از مسیر جنوب به شمال، اسلحه و آذوقه به شوروی برسانند. مذاکرات بین متفقین و دولت فروغی برای ادامه سلطنت پهلوی و چگونگی اداره کشور ادامه دارد.
دوم شهریور ۱۳۲۰ نیروهای ارتش انگلستان و اتحاد جماهیر شوروی خاک ایران را اشغال کردند. بخش شمالی در قلمرو روسها بود. بخش جنوبی که منطقه نفتی ایران را نیز شامل میشد زیر قدرت نیروهای انگلیس درآمد. تنها منطقه میانی ایران یعنی تهران و اطراف آن برای ایران باقیماند. ۲۳ شهریور ۱۳۲۰ سفیرهای انگلیس و روس به رضا شاه اولتیماتوم دادند که تا ۲۶ شهریور باید استعفا دهد و اگر استعفا ندهد، تهران اشغال خواهد شد، سلطنت از بین خواهد رفت و یک دولت اشغالی از روس و انگلیس به وجود خواهد آمد.
صبح زود روز ۲۵ شهریور ۱۳۲۰، رضا شاه از سلطنت به نفع ولیعهد بیست و یک سالهاش محمدرضا پهلوی کناره گرفت. ساعت نه و سی دقیقه، مجلس شورای ملی استعفای رضاشاه را پذیرفت. برای جلوگیری از دستگیر شدن ولیعهد محمدرضا به وسیله نیروهای روس و انگلیس، ولیعهد محمدرضا پهلوی را با لباس شخصی در یک اتومبیل پنهان کردند و از در خدمه مجلس به داخل مجلس آوردند. ساعت 16:45 بعد از ظهر، ولیعهد محمدرضا پهلوی در برابر مجلس شورا و نمایندگان به قرآن سوگند خورد و پادشاه ایران شد.
با اینکه رضا شاه استعفا داد در ۲۶ شهریور ۱۳۲۰ ارتش روسیه و انگلیس تهران را اشغال کردند و حکومت را به کنترل خویش درآوردند. در ۵ آبان سفیران روس و انگلیس به آگاهی محمدرضا پهلوی رساندند که قدرت در دست ماست.
پس از سه ماه در ۶ بهمن ۱۳۲۰ مجلس شورا قانون قرارداد سه قوا در ایران را تصویب کرد. این قانون به امضای نخست وزیر محمدعلی فروغی و سفیران اتحاد جماهیر شوروی و انگلیس برای تایید نهایی رسید. این قرارداد تمامیت ارضی ایران را تضمین کرد و هم چنین که نیروهای روس و انگلیس در پایان جنگ جهانی دوم ایران را تخلیه خواهند کرد.
انتهای پیام