بررسی علم الهی در حکمت سینوی در دوفصلنامه «پژوهش‌های هستی‌شناختی»
کد خبر: 3883085
تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۰:۳۳

بررسی علم الهی در حکمت سینوی در دوفصلنامه «پژوهش‌های هستی‌شناختی»

شانزدهمین شماره دوفصلنامه علمی پژوهشی «پژوهش‌های هستی‌شناختی» شامل 12 مقاله منتشر شد.

به گزارش ایکنا؛ شانزدهمین شماره دوفصلنامه علمی پژوهشی «پژوهش‌های هستی‌شناختی» به صاحب‌امتیازی دانشگاه شهید رجایی منتشر شد.

عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «بررسی تطبیقی دیدگاه‌های هیوم، لوئیس، و مکی در باب علیت»، «تأملی بر علم الهی در حکمت سینوی»، «ویتگنشتاین، معجزه وجود، حیرت و مواجهه با زبان»، «تحلیل وجودشناختی اشیای انضمامی: نظریه هسته‌ای و ایده مقولاتی جوهر ارسطویی»، «از کوگیتو تا یقین (بررسی مقایسه‌ای یقین در حکمت صدرایی و فلسفه دکارتی با تأکید بر جنبه الاهیاتی)»، «تحلیل گرایش‌های عرفانی حکیم سبزواری پیرامون چگونگی پیدایش کثیر از واحد»، «دیدگاه متخصصان درباره معماری مدارس ایرانی- اسلامی مبتنی بر کاهش استرس استفاده‌کنندگان به‌ مثابه فلسفه جاودانگی آرامش»، «نقش قیاس فرضی در معناشناسی علم الهی از منظر ابن سینا»، «نحوه و حدود معرفت به موجودات بر مبنای اصالت وجود»، «فرآیند مابعدالطبیعی‌سازی همراهی الهی در نظریه «معیت قیومیه‌ صدرایی»»، «بازشناسی نسبت فرد و جامعه به مثابه مبنایی هستی‌شناسانه در آرای اجتماعی علامه طباطبایی»، «بررسی باورهای هستی‌شناختی دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی و کتاب‌های درسی هدیه‌های آسمان براساس مؤلفه‌های مبانی هستی‌شناسی در سند تحول بنیادین».

علم الهی در حکمت سینوی

در طلیعه مقاله «تأملی بر علم الهی در حکمت سینوی» می‌خوانیم: «مسأله علم الهی با زیرمجموعه مسائل مرتبط به آن، یکی از دشوارترین مسائل فلسفی است که شیخ­‌الرئیس نیز در آثار متعدد خود به تبیین و حل معضلات آن پرداخته است. دیدگاه ابن­ سینا به خصوص درباره مسأله علم الهی به جزئیات متغیر مورد نقد و ایرادت فراوان و حتی اتهام و تکفیر او از سوی اندیشمندانی همچون غزالی انجامیده است. این مقاله برآن است که با تأملی دوباره و براساس مبانی فلسفی ابن ­سینا به تبیین دقیق دیدگاه او بپردازد. مهم­ترین مبنای شیخ ­الرئیس تمایز متافیزیکی وجود و ماهیت است. در این مقاله ابتدا به طرح مبنای شیخ و تفاوت آن با دیدگاه معتزله پرداخته شده است، سپس با بررسی دیدگاه او درباب علم الهی در سه مرحله علم ذات به ذات، علم بماسوا و علم به جزئیات، نظریه نهایی شیخ با توجه به آثار متأخر او که مهم­ترین آن التعلیقات است ارائه شده است. براساس نظر نهایی از آنجا که خدواند مبداء هستی، فعلیت محض و کل الاشیاء است، علم او به خود و بماسوا و همینطور جزئیات علم حضوری است و فاعلیت او بالرضا است.»

گرایش‌های عرفانی حکیم سبزواری پیرامون چگونگی پیدایش کثیر از واحد

در طلیعه مقاله «تحلیل گرایش‌های عرفانی حکیم سبزواری پیرامون چگونگی پیدایش کثیر از واحد» آمده است: «این پژوهش درصدد بررسی دیدگاه عرفانی حکیم پیرامون چگونگی پیدایش مظاهر کثیر از واحد است. مراد عرفا از فیض اقدس، ظهور علمی اشیا بدون کثرت در علم الهی و از فیض مقدس، فیضی است که اعیان ثابته را که در علم الهی موجود هستند، در عین محقق می­‌سازد. پرسش اساسی این مقاله عبارت است از: حکیم سبزواری پیرامون چگونگی پیدایش کثیر از واحد چه تحلیل عرفانی ارائه می­‌دهد؟ دستاوردهای این جستار هم عبارتند از: حکیم بر این باور است که ذات، اسما و صفات بدون توجه به کثرات در مقام احدیت ظهور دارند، اما در مقام واحدیت این کثرات از یکدیگر متمایزند. او اسم را ذات  به علاوه صفت معرفی می­‌کند و عرفا بر این باورند که  اسمای الهی از طریق تعاون، تناکح و تقابل در پیدایش کثرت مؤثرند، علاوه بر این، ما می­‌توانیم از طریق ائمه اسما و فروع آن­ها، اصول اسما و افراد آن­ها و برحسب شهود سالک چگونگی پیدایش کثرت را براساس اسمای الهی تبیین کنیم. حکیم برای وجود منبسط ویژگی­‌های متعدد مثل نفسیت، وحدت حقه ظلیه، ظهور ذات غیب الغیوب ... ذکر می­‌کند».

معرفت به موجودات بر مبنای اصالت وجود

در چکیده مقاله «نحوه و حدود معرفت به موجودات بر مبنای اصالت وجود» می‌خوانیم: «بدون تردید، مبنای نخست حکمت متعالیه در بعد هستی شناسی، همان اصالت وجود است که بر اساس آن، چیزی جز وجودها و آثار وجودی آن‌ها، در دار هستی یافت نمی‌شود. ملاصدرا در جاهای مختلف آثارخویش، بیان می‌کند که معرفت حقیقی به وجودات تنها از طریق علم و کشفِ شهودی میسّر است. پرسشی که اینجا، خودنمایی می‌کند، این است که چگونه می‌توان بر اساس اصالت وجود، به وجودات، علم حضوری و حصولی پیدا کرد و چنین علمی تا چه حدّی می‌تواند ما را به شناخت حقیقی رهنمون شود؟ پاسخ اجمالی این است که علاوه بر علم حضوری با همه اقسامش، از طریق معقولات ثانیه فلسفی و مفاهیم ماهوی نیز می‌توان تا حدودی به موجوداتِ خارجی معرفت پیدا کرد و افزون بر ادراکات حضوری و حصولی عقلی، از طریق حواس نیز با موجوداتِ محسوس مواجه می‌شویم و از طریق همین مواجهه، به آن‌ها علم پیدا می‌کنیم. بنابراین اقسامی از علم حضوری و مفهومی (عقلی) و حسی به موجودات داریم؛ لکن باید دانست که هر معرفتی حدّ و چارچوب خاصّی دارد و دانستن این حدّها، خود، بخشی از حکمت است.»

انتهای پیام
captcha