برپایی تکیه به عنوان مکانی رسمی برای برگزاری مجالس آئینی و عزا براساس تفکر شیعی از دوران صفویه و پس از به رسمیت شناخته شدن مذهب شیعه متداول شد. معمولاً برنامهای که در این مکانها جریان مییافت ذکر مصیبت خاندان آلالله به ویژه واقعه ناگوار دشت کربلا و شهادت جگرسوز حضرت سیدالشهداء(ع) و یاران فداکار ایشان بود که براساس اسناد معتبر و مقاتل بازگو میشد که مهمترین آنها روضه الشهدا، ملاواعظ کاشفی بود چنان که از آن زمان به بعد هر نوع برگزاری ذکر مصیبت در مورد حضرت سیدالشهداء(ع) و سایر ائمه معصومین(ع) به روضهخوانی موسوم میشود.
آرام آرام برنامههای دیگر آئینی در این تکایا، معمول میشود که از جمله مهمترین آنها آئین نمایشی شبیهخوانی براساس یک سنت دیرین نمایشی ایرانی است، سنتی نمایشی که از دیربار مرسوم بوده است و ایرانیان به واسطه آن به نقل روایات تراژیک شاهنامه فردوسی همچون گذر سیاوش از آتش(سووشون)، هماوردی رستم و سهراب و کشته شدن پسر توسط پدر و نظایر آن میپرداختند و حال این قالب نمایشی تبدیل به ابزاری برای نقل روایات دینی و تاریخ مذهب شده بود به ویژه مقاتل عاشورا و اینکه نام این هنر نمایشی به واسطه فضای حاکم بر آن به مجالس تعزیه مبدل میشود.
نسخی از سوی نسخهنویسان با الهام از وقایع نقل شده از بسیاری از اسناد مشهور تاریخی مقاتل به نام در قالبی منظوم و منثور برای شبیهخوانان تعزیه به رشته تحریر درمیآید که شکل منظوم آن که نسخهخوانی در قالب دستگاههای موسیقی اصیل ایرانی است برای اولیاخوانان تنظیم میشود و شکل منثور آن که خارج از دستگاه موسیقی است ویژه اشقیاخوانان نوشته میشود که با صدایی خشن و نازیبا توسط آنها اجرا میشود که آن را اشتلمخوانی میگویند.
شبیهخوانی و یا تعزیه تأثیر شگرفی در حفظ و صیانت از هنر ناب ایرانی و اسلامی داشته است، جدای از موسیقی ایرانی که از رهگذر همراهی با نسخهخوانی تعزیه تاکنون توانسته است به حیات خود با وجود هجمههای موسیقی غربی ادامه دهد، ساختار و معماری تکیه به عنوان محلی برای اجرای مجالس شبیهخوانی نیز بر اصالت معماری ایرانی صحه گذاشته است.
با رونق اجرای مجالس تعزیه در دوران قاجار که شروع آن از زمان فتحعلیشاه بوده است و در دوره ناصری به اوج خود میرسد، ازدحامی را از سوی مردم علاقهمند برای تماشای مجالس تعزیه شاهد هستیم تا جاییکه علاوه بر اضافه شدن امکاناتی همچون سکوی اجرای تعزیه و مکانی برای نشستن تماشاچیان، برعظمت بنای تکایا نیز تدابیری شکل میگیرد.
هر گاه صحبت از تکیه و معماری منحصر به فرد آن میشود به لحاظ اوج شکوه و جلال، در لحظه ذهن همه به تکیه دولت که در دوره ناصری در نزدیکی شمسالعماره بنا شده بود متبادر میشود، بنایی که دیگر هیچ اثری از آن جز چند اثر نقاشی که نمونه بارز آن نقاشی کمالالملک است به جای نمانده، بنایی با گنجایش 20 هزار تماشاچی که در دوره پهلوی اول به دلایلی از جمله متروکه ماندن و یا مخالفت رضاشاه با اقامه عزای سیدالشهدا(ع) تعطیل و سپس تخریب شد.
از دوران طلایی که تعزیه در میان توده مردم رواج داشت جز چند تکیه و البته فعالانی که به شکل موروثی به این کار اشتغال دارند چیز زیادی باقی نمانده است و این هنر به جز مواردی مناسبتی در طول سال به فراموشی سپرده میشود و هیچ ترتیب و عزمی برای احیا و رسیدن آن به اوج شکوفایی خود وجود ندارد؛ روزگاری در اوج شکوفایی تعزیه تنها در تهران ما شاهد برپایی 50 تکیه بودهایم، تکایایی همچون نیاوران، نوروزخان و... که شاید در حال حاضر تبدیل به فضایی موزهای برای بازدید مردم شدهاند.
اما در میان اقوام ایرانی جدای از پراکندگی خوبی که پرداختن به هنر تعزیه و شبیهخوانی داشته است در برخی از شهرستانها شاهد پویایی بیشتر این هنر و فعالیت هنرمندان آن هستیم که همان گونه که گفته شد فارغ از امور روزانه و کسب و پیشهای که دارند به این هنر به شکلی خودجوش و موروثی میپردازند، فروانی پرداختن به این هنر در میان اقوام فلات مرکزی ایران بیشتر از سایر نقاط بوده است و خاستگاه تعزیه در استانهای مرکزی ایران همچون اصفهان (گلپایگان)، سمنان(شاهرود)، مرکزی(اراک و تفرش) و... بوده است.
در ادامه قصد داریم به معرفی دو تکیه تاریخی در استان مرکزی که در شهرستان تفرش قرار دارند بپردازیم، به امید اینکه معدود فعالیتهای آئینی که در قالب اجرای تعزیه در آنها صورت میگیرد با توجه و اهتمام مسئولان رونق بیشتری پیدا کرده و با حمایتی که از آنها به عمل میآید شاهد احیای درخور این هنر ایرانی و اسلامی در فضایی بااصالت همچون تکیه باشیم:
دو تکیهای که قصد معرفی آن را در این یادداشت داریم، هر دو در شهرستان تفرش قرار دارند یکی تکیه «زاغرم» و دیگری تکیه «ششناو» که در محلهای موسوم به فم در شهرستان تفرش واقع شدهاند و به ترتیب عنوان سومی و چهارمی تکایای ایرانی را از نظر قدمت و اهمیت به خود اختصاص دادهاند.
دو تکیه «نوروزخان» و «دولت» هر دو در تهران که از آنها تنها بقایا و یادگارهایی باقی مانده است در این فهرست از نظر اهمیت در رتبه اول و دوم قرار دارند، اما نکته جالب توجه اینکه تکیه «زاغرم» و«ششناو» هر دو برجای مانده از دوره ناصری از معدود اماکنی هستند که فعالیت تعزیهخوانی در آنها به شکلی منظم و متناسب با مناسبتهای دینی و مذهبی در حال پیگیری است.
البته این میان تکیه «زاغرم» که در خیابانی منتهی به میدان باغ ملی شهرستان تفرش قرار دارد مدتی است به همت سازمان میراث فرهنگی در دست تعمیر، بازسازی و مقاومسازی قرار دارد و فعلاً از چرخه تولید و اجرای مجالس تعزیه خارج است با این وجود باید گفت فضای داخلی این تکیه و شبستان درون آن با اتاقهای جانبی که محل تعویض لباس و ورود و خروج شبیهخوانان است و اصطلاحاً به آنها گوشواره گفته میشود، براساس حدس و تخمین گنجایش بیش از یک هزار تماشاگر را در یک نوبت اجرای تعزیه داراست.
اما تکیه ششناو در جوار مسجد جامع ششناو در مرکز شهر تفرش قرار دارد، مسجدی که قدمت آن بسیار طولانی است و به دوره سلجوقیان باز میگردد و اینکه چرا به این مسجد و تکیهای که در جوار آن در دوره ناصری ساخته شده است ششناو گفته میشود به جهت آن است که چشمهای که در آن جاری است در محلی دارای 6 انشعاب میشود که هر یک از این منشعبات، آب چشمه را به یکی از مسیرهای در نظر گرفته شده برای آبیاری باغات تفرش هدایت میکند.
از جمله شاخصههای بارز تکیه ششناو، درخت چنار کهنسالی در جوار آن است که عمر آن را بیش از هزار و 170 سال تخمین زدهاند و همچنین حمامی قدیمی با همان ساختار سنتی شامل بینه، خزینه و تالاری برای رفع خستگی، مشت و مال و البته انجام حجامت که اکنون به همت میراث فرهنگی تبدیل به زورخانهای برای انجام ورزش باستانی شده است.
تکیه ششناو با حجرههایی در دو طبقه که محل قرارگیری تماشاگران به گرد یک سکوی اجرای تعزیه است با سقفی تماماً چوبی که بر روی ستون و الوارهای چوبی استوار است، مدتهای مدیدی است که محل اجرای مجالس تعزیه توسط گروههای نامآشنای شبیهخوان که بسیاری از آنها شهرت جهانی دارند است.