نماز، لحظهای است که زمین مکث میکند و آسمان به گوش میایستد. در هیاهوی کار و دغدغههای روزانه، صدای اذان همچون نسیمی آسمانی در راهروهای ادارات میپیچد و جانهای خسته را فرامیخواند؛ فراخوانی به سکوتی که از جنس روشنایی است، به ایستادنی که انسان را دوباره در مدار بندگی قرار میدهد.
در این لحظههای ناب، مدیر و کارمند کنار یکدیگر میایستند؛ بیهیچ مقام و عنوانی، تنها بندهای در برابر معبود. همین همنفسی در راز و نیاز، است که روح اداره را به همدلی، صفا و اخلاق پیوند میزند.
اما گاهی دیده میشود که برخی مدیران سازمانها و دستگاههای دولتی، بیآنکه قصدی داشته باشند، از این فرصت نورانی فاصله میگیرند. هر بار که صف نماز بدون حضور آنان شکل میگیرد، ناگفته پیام تلخی به دل کارکنان مینشیند؛ انگار که عبادت در حاشیه کارها جا گرفته و این آوای آسمانی، آنچنان که باید، جدی گرفته نشده است.
این غفلت کوچک، گاه چنان بزرگ جلوه میکند که سایهای بر روحیه معنوی محیط کار میافکند.
در چنین لحظاتی، کلام زلال شهید رجایی، شهید جمهور عزیز ایران اسلامی همچون چراغی پیش چشم قرار میگیرد؛ آنجا که با سادگی یک مرد الهی گفت: «به نماز نگویید کار دارم، به کار بگویید وقت نماز است».
این سخن، نه فقط پندی اخلاقی، که نجوای یک روح عاشق خداست؛ ندایی که یادآور میشود برکت کار، وقتی در جان انسان مینشیند که دستانش از نور عبادت خیس باشد.
مدیری که با شنیدن اذان، همچون مسافری مشتاق به نمازخانه قدم برمیدارد، تنها نماز نمیخواند؛ بلکه روح اداره را روشن میکند. حضور او، دلیلی است برای آرامتر شدن فضا، برای مهربانتر شدن رفتارها، برای بالیدن انگیزهها. کارکنان در نگاه او، الگو و امید میبینند؛ و همین حضور، پیام میدهد که در این اداره، کار و عبادت دو راه جدا نیستند، بلکه دو بال یک پروازند.
اکنون که جامعه بیش از همیشه به آرامش، معنا و همدلی نیاز دارد، زمان آن رسیده است که مدیران، با دلهایی روشن و قدمهایی استوار به سرچشمه اصلی این معنا بازگردند.
صف نماز جماعت، تنها محل رکوع و سجود نیست؛ جایی است که روحها به هم گره میخورند، اخلاق زنده میشود و اداره، رنگی از آسمان به خود میگیرد.
باشد که این میراث روحافزا، همچون نَفَسِ همیشه جاری شهید رجایی در ادارات ما زنده و پایدار بماند.
انتهای پیام