کد خبر: 4294937
تاریخ انتشار : ۲۸ تير ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۴
پرواز تا ملکوت/ ۱۶

ورود امام حسین(ع) به کربلا و اصرار عبیدالله به آغاز مقابله + صوت

امام حسین(ع) پس از دریافت الهامی از شهادت خود و یارانش، در دوم محرم سال ۶۱ هجری به سرزمین کربلا رسید؛ در حالی که با شدت گرفتن فشار عبیدالله بن زیاد و اصرار او بر جنگ، حضرت با تأکید بر حقانیت راه خود و وفاداری اصحاب، آماده مقابله با حکومت ستمگر شد.

ورود امام حسین (ع) به کربلابه گزارش ایکنا از مازندران، در ایام ماه محرم، سلسله مباحث «پرواز تا ملکوت» با موضوع «بررسی قصه کربلا» از سوی محمدهادی یدالله‌پور، دانشیار مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت دانشگاه علوم پزشکی بابل در قالب پادپخش (پادکست) با همکاری ایکنا منتشر شد. 

در متن ذیل خلاصه‌ای از مبحث شانزدهم «پرواز تا ملکوت» به بررسی وقایع حرکت امام حسین(ع) از قصر بنی مقاتل تا ورود به کربلا و موضع‌گیری ایشان در برابر تهدیدها و اخبار شهادت می‌پردازد که در ادامه با هم می‌خوانیم و می‌شنویم.

در اواخر شب اول محرم، امام حسین(ع) دستور حرکت از قصر بنی مقاتل دادند. پس از کمی خواب، وقتی بیدار شدند، فرمودند: «انا لله و انا الیه راجعون»، و علت را به حضرت علی‌اکبر(ع) توضیح دادند که در خواب خبر مرگ‌شان را شنیده‌اند. حضرت علی‌اکبر(ع) در ادامه فرمودند: «اگر بر حقیم، از مرگ نباید بترسیم» و امام دعا کردند خدا پاداش فرزندی او را بدهد.

صبح، امام حسین(ع) پس از اقامه نماز با یاران حرکت کردند. حر تلاش داشت ایشان را به کوفه ببرد، اما امام(ع) امتناع کردند تا به نینوا رسیدند. در آنجا سواری نامه‌ای از عبیدالله آورد که دستور داده بود امام(ع) را نگاه دارند و راه را بر او ببندند تا فقط در زمین بی‌پناه بدون آب فرود آید. امام(ع) پیشنهاد فرود در نینوا یا قاظریات یا شفیع دادند، اما حر نپذیرفت، چون فرستاده عبیدالله مراقب بود. زهیر پیشنهاد مقابله داد، اما امام(ع) فرمودند شروع‌کننده جنگ نخواهند بود. قریه‌ای نزدیک با نام «عُقر» پیشنهاد شد که امام(ع) از آن پناه خواستند و راه را ادامه دادند تا به کربلا رسیدند.

امام حسین(ع) روز دوم محرم سال ۶۱ هجری وارد کربلا شدند و پس از پرسش نام این زمین و شنیدن کربلا، گریستند و فرمودند: «اینجا زمین کرب و بلاست» و خاک آن را بو کردند. همچنین تأکید کردند این همان جایی است که جدم رسول خدا خبر داده محل شهادت ماست. حر به عبیدالله نامه داد و او را آگاه کرد. امام اهل بیت خود را گرد آورد، گریست و دعا کرد: «خدایا، ما عترت پیامبر تو هستیم؛ ما را از شهر بیرون کردند و بنی‌امیه ستم کردند.»

امام(ع) به اصحاب خود فرمودند: «مردم بندگان دنیایند و دینداران واقعی کم‌اند.» برای بزرگان کوفه نیز نامه‌ای نوشتند که بر مقابله با ستمگران تأکید داشتند. بسیاری از یاران امام(ع) با عشق به جهاد و شهادت در رکاب ایشان ایستادند. عبیدالله نامه‌ای با تهدید به امام(ع) فرستاد و ایشان نامه را جواب ندادند و فرمودند: «رستگار نیست کسی که خشنودی مخلوق را به خشم خدا ترجیح دهد.» عمر سعد از جنگ با امام (ع)عذر آورد، اما عبیدالله اصرار کرد و دستور جنگ داد.

انتهای پیام
captcha