به گزارش ایکنا از اصفهان، چهاردهمین نشست از سلسلهنشستهای «شیوه ما مردمان؛ بررسی ارتباط متقابل فرهنگ عامه و گسترههای اجتماعی» با موضوع «سیر تاریخی سوگواری و مرثیهخوانی در ایران»، روز گذشته، 9 شهریورماه در موزه عصارخانه شاهی اصفهان برگزار شد.
هوشنگ جاوید، پژوهشگر فرهنگ عامه و موسیقی اقوام ایرانی در این نشست اظهار کرد: با توجه به اینکه بسیاری میخواهند به جامعه القا کنند سوگواری و مرثیهسرایی در قدیمالایام وجود نداشته است، در این نشست به این موضوع میپردازیم و سیر تاریخی سوگواری و مرثیهخوانی را بررسی میکنیم.
وی افزود: پیکرک مرد آوازخوان مربوط به 2500 پیش از میلاد و از اکتشافات پروفسور برانشتام است. این پیکرک نشان میدهد که یک آوازخوان بومی یا قاری زمانی که میخواهد شروع به خواندن کند، دستش را پشت گوشش میگذارد و دلیل این کار این است که وقتی دست را بر پشت گوش میگذارند، صدای خودشان را بهتر میشنوند و فقط این حرکت 4500 سال قدمت دارد. امروزه بهصورت الکترونیک در صحنه اجرای گروههای موسیقی این اتفاق میافتد و اولین کاری که هنگام ورود به صحنه انجام میدهند، بررسی بلندگوهای برگشت است تا صدا را بهتر بشنوند و درواقع، این نوعی فن محسوب میشود. فردی که دستش را پشت گوشش میگذارد و شروع به خواندن میکند، توجهش به تکنیک است؛ یعنی ارائه هنر با وجدانی کامل؛ نمیخواسته دروغ بگوید، خراب کند یا اجرای بدی تحویل دهد، بلکه میخواسته به درستترین شکل اجرا کند و لازمه این کار، شنیدن صدای خودش بوده است.
این پژوهشگر فرهنگ عامه ادامه داد: در سال 1379 بر اساس تحقیقات میدانی، جدولی آماده و 187 آیین را در ایران پیدا کردم. بر اساس تنوع قومی و فرهنگی در هر استان و با توجه به اینکه در هر استان سه شیوه متفاوت اجرایی وجود دارد، نزدیک به 7000 آیین داریم. در این آیینها هنرهای حرکت، آواز، ادوات موسیقی، آرایهها، نقاشی، نوآوری و... دست به دست هم میدهند تا به نوعی بیان هنری شگفتانگیز برسیم، برای روایت واقعهای بزرگ که آن را بسیار ساده میپنداریم. متأسفانه امروزه بسیاری از افراد که با این آیینها آشنا نیستند، نگاه خوبی ندارند و حتی جنبههای هنری این آیینها را نمیبینند که نیاکان ما باورهایشان را چقدر زیبا جلوه دادهاند.
وی بیان کرد: تاریخ سوگواری به چند دسته تقسیم میشود؛ پیش از ساسانیان، دوره ساسانیان و پس از اسلام. در گذشته، ادبیات سوگواری نیز داشتهایم که به دو نوع مکتوب و شفاهی تقسیم میشود. ادبیات مکتوب اقسامی مانند تعزیهنامهنویسی، مرثیهنامهنویسی و مرثیهسرایی، نوحهنویسی و نوحهسرایی، روضهنویسی و روضهسرایی، داستاننویسی، واقعهنگاری، متون ادبی و زبانحالنویسی را دربر میگیرد. ادبیات شفاهی و نیز هنرها، معماری، آیینها، خوراک و لباس، وقف و نذر برای سوگواری نیز اقسامی دارند که در گذشته وجود داشته و به زیباترین شکل انجام میشده است.
جاوید اضافه کرد: علاوه بر اینها، مورد دیگری نیز وجود دارد که من نام آن را نورفتارهای آیینی گذاشتهام؛ امروزه سوگواری اینترنتی داریم که در فضای مجازی انجام میشود، همچنین پیامهای سوگواری، سوگواری در رسانههای گروهی، فیلمهای سینمایی، ادارات، نهادها، وزارتخانهها و ارگانهای نظامی نیز داریم که سابقه سوگواری در ارگانهای نظامی مربوط به دوره قاجار و سابقه سوگواری در نهادها و وزارتخانهها مربوط به بعد از انقلاب است. حتی سوگترانه نیز اکنون به ضرورت تولید میشود و در قدیم وجود نداشته است. همچنین در تلفنهای همراه و رسانهها، پیامهای متنی از فرهنگ عاشورا و سخنان امامحسین(ع) و نیز آگهیهای بازرگانی، دعوت و پیامهای ویژه را داریم که تمام این موارد نورفتارهای آیینیاند.
وی درباره سوگ و مرثیه در تاریخ ایران گفت: نخستین بار کیومرث در مرگ فرزندش سیامک به دست دیو سیاه سوگواری کرد و جالب اینجاست که در شاهنامه نیز حتی شکل آیینی که در آن روز پدید آمد، شرح داده شده است؛ بازوکنان، خاک بر سر ریختن و نیلی پوشیدن که پوشیدن لباس نیلی تا دوره صفویه در ایران وجود داشت. اتفاق بعدی، سوگواری فریدون در زمان کشته شدن فرزندش است که در این اتفاق، شیوه سوگواری تغییر کرد و آنچه اضافه شد، ویله کردن است. اولین مرثیهخوانی گروهی معترضانه بهصورت کینخواهانه را سرداران و بزرگان ایران در اعتراض به کشته شدن نوذر انجام دادند که به شکل بازوکنان، خاک بر سر ریزان و حنجرهدران به سمت حاکم بلخ رفتند و تقاضای گرفتن انتقام کردند. در زمان کشته شدن سهراب، اسفندیار و سیاوش، آیینهای نو در سوگواری پهلوانان و امیران نامدار ایرانی پدید آمد که یکی از آنها اسب آوردن بود. امروزه نیز در دستههای عزاداری، اسبی را به شکل زخمی درمیآورند و سوگواری میکنند. در بین بختیاریها نیز آیینی به نام کتل وجود داشت که بر اساس آن وقتی فردی بزرگ یا سرداری رشید در جنگ کشته میشد، تمام وسایلش را بر پشت اسب میگذاشتند، شروع به شیون میکردند و تمام آن وسایل را میبخشیدند. این آیین در زمان مرگ سیاوش، اسفندیار و سهراب نیز انجام شده است.
این پژوهشگر موسیقی اقوام ایرانی ادامه داد: برای نخستین بار، سوگواری گروهی زنان همراه مرثیهخوانی معترضانه در زمان کشته شدن سیاوش اتفاق افتاد؛ همسر سیاوش در قصر شروع به شیون کرد، زنان دربار نیز او را همراهی کردند، صورت خراشیدند و همسر سیاوش گیسوانش را برید که این شیوه هنوز در بین بختیاریها و کردهای ایران در مناطق زاگرسنشین وجود دارد. بهدلیل اینکه در سوگ، زن سرپرست خودش را از دست میداد، گیسوانش را میبرید و به این معنا بود که دیگر برای کسی دلبری نمیکند و نشان از پایداری در عشق دارد. دگرگونی و نوآیینی سوگواری در چارچوبی گیرا و پدید آمدن نخستین مرثیهخوانی و مرثیهسرایی فردی مردان بر کشتهشدگان، نوحهگری زال در زمان کشته شدن رستم بود. چون نام رستم در منظومه پهلوی «درخت آسوریک» و کتاب گمشده «سکیسران» آمده و در تواریخ اسلامی نیز به آن کتاب اشاره شده، تردیدی باقی نگذاشته که او از پهلوانان زمان اشکانی و پارتیان است. این ابهام تاریخی که پژوهشگران آن را روشنتر کردهاند، ما را در یافتن ریشههای مرثیهخوانی در آیینهای سوگواری ایران بیشتر یاری میکند؛ چراکه اسناد یافتشده به ما میگویند در دوره پارتیان نه تنها مرثیهخوانی در ایران چارچوب خود را یافته بود، بلکه مرثیهنامهنویسی نیز آغاز شده بود و یا به احتمال از پیشتر وجود داشته و در آن دوره مکتوب شده است.
وی بیان کرد: از دوره اول ساسانیان، 7 سرود مانوی به دست آمده که مرثیهای بر روان درگذشتگان پنداشته شده است. مدارکی نیز وجود دارد که ایرانیان در دوره ساسانیان گونهای مرثیهنامه مینوشتند که همراه ادوات موسیقایی به اجرا درمیآمده است؛ مثل شبیهنامهها که باارزشترین مدرک، کتاب «یادگار زریران» به شمار میرود. مرثیه در بین اعراب به دو دوره جاهلیت و اسلامی تقسیم میشود و بهطور کلی در دوران اسلامی، مرثیهسرایی و مرثیهخوانی را باید به دو دوره مشخص تقسیم کنیم؛ از صدر اسلام تا شهادت امام حسن(ع) و از شهادت امام حسین(ع) یا عامالحزن به بعد که این دو دوره بسیار مهماند.
جاوید یادآور شد: مرثیهخوانی صفیه برای حمزه سیدالشهدا، مرثیهخوانی کعب بن مالک برای حمزه سیدالشهدا، مرثیهخوانی گروهی از صحابه و دیگران در سوگ رسول خدا(ص)، مرثیهخوانی حضرت فاطمه(س) بر مزار پیامبر(ص) بنا به نقل ابن عبدویه، مرثیهخوانی حضرت علی(ع) در سوگ شهادت حضرت فاطمه(س) و مرثیهخوانی زنان بنیهاشم به مدت یک ماه برای امام حسین(ع) به روایت حاکم نیشابوری و به مدت یک هفته به روایت ابنعساکر، نمونههای برجسته مرثیهسرایی در صدر اسلام هستند.
وی درباره مرثیهخوانی بر شهادت امام حسین(ع) گفت: نخستین کسی که پیش از واقعه کربلا برای سیدالشهدا مرثیهسرایی کرده، خداوند متعال است و آدم ابوالبشر، ابراهیم خلیل و خاتمالانبیا(ص) را از مصائبی که بر آن حضرت پیش خواهد آمد، آگاه کرده و آنان بر این مصیبت گریستهاند. حضرت عیسی(ع) نیز هنگام عبور از کربلا به مصیبت امام حسین(ع) آگاه بوده، به آن اشاره کرده و همراه با حواریون خود بر مصائب آن حضرت گریسته است. پیامبر خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) نیز بارها به حوادث خونبار کربلا اشاره کرده و همراه حضرت زهرا(س) بر جریان شهادت فرزند خود اشک ریختهاند. نقل است که پیامبر خدا(ص) شیشهای را که در آن خاکی قرار داشت، به همسر خویش، امسلمه داده و فرموده بود: «هرگاه این خاک به خون تازه تبدیل شود، حسین(ع) کشته شده است.» روز عاشورای سال 61 هجری قمری، آن خاک به خون تازه تبدیل شد، امسلمه با دیدن آن فریاد کشید و نخستین مرثیه را بر امام حسین(ع) سرود.
این پژوهشگر فرهنگ عامه افزود: موجودات فرازمینی مانند جن و فرشتگان نیز در مرثیه خواندن بر سیدالشهدا(ع) شرکت داشتهاند. محمد بن سعد با سند خود از امسلمه نقل کرده است که گفت: «شنیدم جن بر حسین(ع) نوحهخوانی میکند.» ابنقولویه با سند خود از عبدالله بن هلال نقل میکند: «از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: آسمان بر حسین بن علی(ع) و یحیی بن زکریا گریست و بر کسی جز آن دو گریه نکرده است.» طبری نیز با سند خود از عمرو بن عکرمه نقل میکند: «صبح فردای روزی که امام حسین(ع) شهید شد، یکی از غلامان میگفت: دیشب منادی را شنیدم که چنین میخواند: ای آنان که از روی نادانی حسین(ع) را کشتید، بشارتتان باد بر عذاب و عقوبت الهی.» پس از واقعه عاشورا، اعضای خانواده امام حسین(ع) نخستین مرثیهخوانان این واقعه شناخته شدهاند. پس از ایشان، نخستین فردی که مرثیه خواند، سلیمان بن قته بود. در سالهای بعد از واقعه عاشورا نیز افرادی برای امام حسین(ع) مرثیه سرودهاند.
وی درباره سوگ و مرثیه پس از اسلام در ایران گفت: سوگواری رسمی و مذهبی در ایران بر شهادت امام رضا(ع) در خراسان، نخستین نشان از این آیین در ایران اسلامی دارد. در قرن سوم هجری نیز پایهی مرثیه برای سرزمین را میتوان دید؛ چراکه شاعری به نام عباس بن ترخان، نخستین مرثیه را به زبان پارسی دری برای نابودی شهر سمرقند سرود. در پایان همین قرن، محمد بن وصیف سیستانی مرثیهای میسراید. در آغاز قرن چهارم، رودکی با سرودن مرثیهای برای محمد بن محمد مرادی بخارایی که از سخنوران دوره سامانی بود، نخستین مرثیه را برای مشاهیر سرود و سپس با سرودن مرثیهای برای بلعمی، وزیر بزرگ دربار سامانی، نخستین مرثیه دربار را پایهگذاری کرد. در دهه میانی قرن چهارم با نخستین مرثیه دینی و مذهبی مواجه میشویم که به نام مرثیه عاشورایی شناخته میشود.
جاوید اضافه کرد: نخستین مرثیه عاشورایی پارسی را کسایی مروزی سرود. در دوران حکومت خوارزمشاهیان و سلجوقیان، امیر معزی به سرودن مرثیه عاشورایی پرداخت و همزمان با او، حکیم سنایی به مرثیهسرایی عاشورایی روآورد. در قرن ششم نیز نخست، قوامی رازی به مرثیه عاشورایی پرداخت که قسمتی از آن به این شکل است: «روز دهم ماه محرم به کربلا/ ظلمی صریح رفت بر اولاد مصطفی». پس از او نیز جمالالدین عبدالرزاق اصفهانی در قصیده معروفش با عنوان «لغز باسم آب»، شرح واقعه کربلا را بازگو کرد و بهکارگیری قصیده را برای مرثیهگویی بنیاد گذاشت که یکی از ابیات آن چنین است: «مطلوب جستوجوی سکندر به شرق و غرب/ مقصود آرزوی شهیدان کربلا».
وی اظهار کرد: شکوفایی مرثیهنامهنویسی مذهبی در ایران بهصورت نثر زمانی اتفاق افتاد که روانشاد ملاحسن واعظ کاشفی در پایان دوره تیموری، کتاب «روضةالشهدا» را نوشت. جریان مرثیهنامهنویسی مذهبی در ایران پس از این کتاب شکل نوین پیدا کرد و تا دوره قاجار گسترش و ادامه یافت. بر اساس کتاب «روضةالشهدا»، فردی به نام حسین ندایی یزدی نیشابوری در سال 928 هجری، کتاب شعر منظومی به نام «مشهدالشهدا» پدید آورد. در نیمه قرن دهم، بر اساس همین کتاب، مرثیهنامههای منظومی از جمله «سعادتنامه» پدید آمد. در همین دوره، فصولی بغدادی، شاعر ترکزبان «حدیقةالسعدا» را منظوم کرد. «شهدانامه»، کتاب دیگریست که همزمان پدید آمد و در ادبیات ترکی منظوم، به اندازهای تأثیرگذار بود که به زبانها و گویشهای دیگر ترکی نیز ترجمه شد. علیعسگر خویی مشهدی ترجمهای به زبان آذربایجانی از آن عرضه کرد. ترجمه ترکی آسیای میانه را فردی به نام صابر انجام داد که هنوز در تاشکند رایج است. ترجمه ترکمنی را نیز بابا روشن نامی انجام داد که دو نسخه از آن در کتابخانه اهل سنت حنفی در استان گلستان موجود است.
این پژوهشگر موسیقی اقوام ایرانی درباره گسترش و رشد مرثیهنامهنویسی گفت: اتفاق دیگری که «شهدانامه» رقم زد، این بود که توجه هندیها را بیشتر از پیش به «روضةالشهدا» جلب کرد، آنان نیز دست به کار شدند و کتابی به نام «گنج شهیدان» که مرثیهنامهای به زبان اردوست، پدید آوردند. پس از آن شهدانامهای با ترجمه دکنی نیز نوشته شد. «روضةالشهدا» در میان کردها نیز نفوذ کرد. سیدیعقوب ماهیدشتی که نسب از سلسله سادات سامرا داشت، به تقلید از محتشم کاشانی، دوازده بندی کردی سرود که به زبان پارسی و آغاز آن چنین است: «باز این چه شورش است که عالم پر آذر است/ جن چون بشر، بشر چو ملک خاک بر سر است».
وی یادآور شد: آخرین فردی که در بین کردهای ایران اثری منظوم بر اساس «روضةالشهدا» نگاشت، روانشاد استاد عبدالله زیور بود که کتابی به نام «داستان سوزناک کربلا» به زبان پارسی در 65 سال پیش سرود و هماکنون در مناطق مرزی غرب کشور و شمال عراق کاربرد دارد؛ اما مشهورترین مرثیهنامه ترکی، کتابی هشت جلدی به نام «دخیل» است که پایه اصلی و بنیان آوازهای مذهبی، نوحهخوانیها، مرثیهخوانیها و شبیهخوانیها در روستاها و شهرهای گوناگون ایران بهویژه آذربایجان، خراسان، همدان، زنجان، اردبیل، بخشی از گیلان و گلستان محسوب میشود.
جاوید درباره مرثیهنامههای منظوم و تأثیر آنها بر سوگواریها گفت: آنچه برای ما اهمیت دارد، ادبیات منظوم مرثیهسرایی است که به ایجاد شیوههای مرثیه خواندن در ایران منجر شد. دیوان شعاعی، اثر دیگریست که مرثیهسرایان ترک سرودهاند و سراینده آن، تقی شعاعی مشهور به خلیل شعاعی است.
وی درباره دگرگونی از مرثیه به نوحه بیان کرد: نوحه جزو اشعار غیررسمی و گونهای از مرثیه است که شعرهای آن از وزن برخوردارند؛ اما از حیث قافیه متنوعتر از قالبهای شعر دیرین در ادبیات پارسی است، تساوی مصرعها در آن رعایت نمیشود و بیشتر به شعر نیمایی شباهت پیدا میکند. نخستین نوحهها به سبب برخورداری از شعر شکسته (ادبیات کوچه و بازار) در دوره قاجار شکل گرفت. ابتدا میتوان در دیوان صاحب بیدگلی شاهد نخستین نوحهها بود. سپس میرزا ابوالحسن یغمای جندقی بهطور جدی بخشی از دیوان خود را به نوحه اختصاص داد و سپس ملارضا محزونالذاکرین رشتی در محرقالفؤاد خود به چنین روشی روی آورد؛ سپس صامت بروجردی در کلیات خود رهرو بعدی این روش بود. در دوره مشروطیت، شخصی به نام میرزاحسین بابامشکین که هم به موسیقی وارد بود و هم به شعر تسلط داشت و یار نزدیک عارف قزوینی بود، نوحهای در هفت دستگاه ایرانی را درباره ماجرای زندگانی امام حسین(ع) از ابتدا تا اربعین و بازگشت اسرا به مدینه ساخت.
این پژوهشگر فرهنگ عامه درباره مرثیهسرایی کردی در ایران نیز تأکید کرد: روند مرثیهسرایی در اقوام کرد ایرانی از اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم هجری آغاز شد. نخستین کسی که به مرثیهسرایی در میان زاگرسنشینان پرداخت، ملاپریشان بود. مراثی او بر اساس گویش گورانی است؛ اما خود به گویش لکی صحبت میکرد. مراثی ملاپریشان از شاهکارهای مرثیهسرایی درباره وقایع کربلا به شمار میرود. شیوهای که او در سرودن مرثیه پیش گرفت، موجب شد که تعدادی از واژگان در شیوههای اجرایی و لحن مرثیههای عامیانه کردها و لرهای زاگرسنشین جایگاه محکمتری بیابد.
فاطمه کاظمینی
انتهای پیام