به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، حجتالاسلام سیدهادی وکیلی، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم و پژوهشگر تاریخ اندیشه، شامگاه21 مردادماه در دومین نشست از سلسله نشستهای عاشوراپژوهی با موضوع بررسی رویکرد کلامی- فلسفی عاشورا که به همت انجمن علمی قرآن و حدیث دانشگاه تهران و با همکاری انجمنهای قرآن و حدیث دانشگاههای فردوسی، علوم معارف و قرآن کریم واحد کرمانشاه و انجمن کلام و فلسفه دانشگاه تهران برگزار شد، اظهار کرد: در خصوص ماهیت قیام امام حسین(ع) دیدگاههای مختلفی وجود دارد که یکی از این دیدگاهها، قیام آن حضرت را تنها یک وظیفه الهی میداند و ما حق چون و چرا، بررسی، تحلیل و پرسش نسبت به این حرکت بزرگ نداریم که معمولا برخی از افرادی که گرایشات حدیثی دارند، بیشتر به این دیدگاه نزدیکتر هستند.
وی ادامه داد: از طرفی نیز برخی از افراد این حرکت را یک حرکت کاملا سیاسی، انسانی و خارج از مباحث امامی بررسی میکنند. اگر به برخی از کتابها که پیش از انقلاب در جامعه پررنگ بودند، توجه کنیم، متوجه خواهیم شد که این کتابها سعی کردهاند یک نگاه سیاسی و انسانی به این مسئله داشته باشند و به نوعی نگاهشان اینگونه است که امام حسین(ع) برای ضایع کردن حکومت یزید قیام میکند اما شکست میخورد.
این مدرس دانشگاه اضافه کرد: اما این در حالی است که با وجود چنین نگاههایی، طبیعی است که بسیاری از عقاید شیعی مانند علم غیب امام، توانمندیها و معجزات امام و وظایف امامت ایشان تحتالشعاع قرار میگیرد.
وکیلی اظهار کرد: از طرفی نیز طیف دیگری هم وجود دارند که حرکت امام حسین(ع) را یک اصلاح اجتماعی تلقی میکنند، برخی نیز این حرکت را یک حرکت عدالتخواهانه میدانند، برخیها نیز بر این باور هستند که این حرکت در جهت امر به معروف و نهی از منکر و احیای سنتهاست.
وی بیان کرد: در واقع قیام امام حسین(ع) یک حرکت یک سویه و یک جانبه نیست، بلکه ابعاد مختلفی از جمله بعد سیاسی، انسانی، فرهنگی و فرهنگی را داراست، اما مهمترین محوری که عاشورا حول محور آن شکل گرفت، شخصیت امام حسین(ع) به عنوان امام است، بدین منظور که اطاعت از امام و آن ویژگی راهبر دینی و دنیایی بودنی که در تعریف امام است، در اینجا ظهور پیدا میکند.
این پژوهشگر تاریخ اندیشه عنوان کرد: بدین جهت گفته میشود که حرکت امام حسین(ع) یک حرکت سیاسی بوده که معاویه در صدد بود تا حکومت را به سلطنت تبدیل کند و همواره تلاش میکرد تا امامت و رهبری جامعه اسلامی را نابود کند و کنار بگذارد و به نوعی آن را به انحراف بکشاند و بر همین اساس نیز یزید در جریان امویان به این دلیل وارد جنگ شد تا فرهنگ امامت، توحید، معاد و اعتقاد به صفات الهی مانند عدالت را منحرف کند.
وکیلی با بیان اینکه مسئله اصلی در قیام امام حسین(ع) احیای عقاید و تفکرات دینی و نه ظواهر دینی است، خاطرنشان کرد: با توجه به اینکه امامان وظیفه ابلاغ و تبیین وحی را بر عهده دارند و از مرجعیت دینی، سیاسی و علمی برخوردار هستند، اما این در حالی است که امویان مدعی بودند که امام حسین(ع) از دین خارج شده و مسیر امام حسین(ع) مسیر دین نیست و به نوعی درصدد بودند تا انحراف در تبیین دین را به مردم ارائه دهند و آنچه را برای مردم بگویند که دقیقا نقطه مقابل آنچه را که اهلبیت(ع) و امام حسین(ع) تبیلغ میکردند، باشد.
وی عنوان کرد: از اینرو اساسیترین نقطه قیام امام حسین(ع) با این نوع تفکر است که دین آن چیزی است که از خانه اهلبیت(ع) خارج شده باشد نه آن چیزی که افرادی چون معاویه و امویان میگفتند و درصدد بودند که دینی را که خالی از امامت و نبوت است را به مردم بقبولاند و این دقیقا همان مسئلهای است که امام حسین(ع) با آن مبارزه و قیام کردند و همواره این مسئله دقیقا مضمون همان آیهای است که در بحث امامت مطرح میشود.
مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: بنابراین امام حسین(ع) به این دلیل با یزید مقابله کردند که همواره او درصدد بود که نام خدا، پیغمبر(ص) و قرآن را منحرف و نگاه فلسفی که در اسلام وجود دارد را از درون خالی کند و به همین جهت بود که امام حسین(ع) عقاید و تفکرات اسلام و در خطر میدیدند و تصمیم گرفتند که با یزید به مقابله برخیزند.
انتهای پیام