حجتالاسلام والمسلمین امین رصاف، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم، در گفتوگو با ایكنا از فارس، با اشاره به اهمیت معرفت به خدا به بیان خاطرهای از مرحوم ملاصدرای شیرازی در این رابطه پرداخت و گفت: نقل میكنند كه روزی ملاصدرا همراه دو داماد خود یعنی فیض كاشانی و عبدالرزاق لاهیجی در كاشان از كوچهای عبور میكردند.
وی افزود: در این كوچه دختری گلیمی را بر روی پشت بام آورده و میتكاند و پسری كه عاشق آن دختر بوده است از پایین به او نگاه میكند و میگوید میدانم نیامدی قالی را بتكانی آمدهای خودت را نشان دهی. نقل میكنند ملاصدرا با شنیدن این جمله بسیار گریه كرد و حالش متحول شد و علت این حال او را جویا شدند و پاسخ داد از حرف این پسر عاشق به این معنا متصل شدم كه خداوند متعال كه این عالم را خلق كرده آمده است كه خودش را نشان دهد اما كسی دنبال دیدن خدا نیست.
رصاف با تأكید بر اینكه گرانبهاترین گوهر معرفت به خدا است، گفت: حقیقت مطلب این است که انسان بتواند به شناخت برسد. این عالم به وجود آمده است كه ما خدا را بشناسیم انسان منتهی هدف و آرزوی خود را باید بگذارد این شناخت و این معرفت با دل آلوده امكانپذیر نیست.
عضو جامعه اساتید حوزه علمیه فارس در بخش دیگری از سخنان خود به جایگاه ملاصدرا اشاره كرد و گفت: صدرالمتألهین شیرازی از جمله فیلسوفانی است كه در جریان فكری فلسفی در جهان سخن نو و تازه دارد. ملاصدرا عنایت خاصی به قرآن مجید و روایات دارد و از آنها برای حل مسائل فلسفی استفاده كرده است.
وی با بیان اینكه ملاصدرا زندگی بسیار پررمز و رازی دارد، گفت: او در یك خانواده اعیان و اشراف متولد شد اما به شدت اهل مطالعه بود و زندگی علمی خود را از شیراز كه مهد علم و ادب بود. در رابطه با او مینویسند از هوش و ذكاوت عجیب و پشتكار بسیار بالا برخوردار بود و شب تا صبح زیر نور شمع درس میخواند. در علوم مختلف، فلسفه، ادبیات فارسی، فقه و اصول فقه و منطق اینها به شدت پشتكار داشت و مطالعه میكرد بنابراین ملاصدرا بخش نوجوانی و جوانی زندگی خود را در شیراز سپری كرد چون شیراز در آن زمان وارث فیلسوفان بزرگی بود و بعد از آن ملاصدرا مشغول به تدریس و تعلیم میشود و سپس از شیراز به سمت اصفهان حركت میكند.
مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم با بیان اینكه پشتكار ایشان طوری بود كه علمیت ایشان در یك مدت كوتاهی زبانزد میشود، گفت: ایشان چون در مجلسهای مختلف از اساتید مختلف میخواسته بهره ببرد، نوعاً تشنه بوده است كه مطلب جدیدی به دست آورد. بسیاری از اساتید او را اغنا نمیكردند و در درسها كه حاضر میشد زبان تند و تیزی داشت و از این لحاظ كه مطلب را به راحتی نمیپذیرفت تا اینكه شاگردی شیخ بها تا حدی میتواند او را اغنا كند و این شیخ بها است كه او را میشناسد و پیشبینی میكند كه بدخواهان و حسودانی در آینده او را متهم به صوفیگری كرده و تكفیر كنند، بالاخره این حسودان و انسانهایی كه حرف او را نمیفهمیدند، اتهامات زیادی به ایشان میزنند تا اینكه مادرش فوت میكند و این مرگ مادر برای او سخت میشود و دوباره به شیراز بازمیگردد.
رصاف یادآور شد: شیراز هنوز برای اهل علم یك محیط آرام و دلنشینی بوده است و حاكم شیراز محیطی را فراهم میكند تا ملاصدرا بتواند تدریس كند و بالاخره اهل علم گرد او جمع میشود و از او بهره میبرند و فقط فلسفه تدریس نمیكرده، حدیث و قرآن را تدریس میكرده و در تفسیر حرفهای تازهای داشته است.
مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم اضافه كرد: شرح اصول كافی را ملاصدرا در همان زمان مینویسد كه یكی از كتابهای معتبر حدیثی شیعه است و در همان شیراز هم ازدواج میكند و نخستین فرزندش در شیراز به دنیا میآید اما این تهمتها و تكفیرها كه خصوصاً در آن زمان نسبت به كسانی كه اهل فلسفه بودند، وجود داشت نسبت به ملاصدرا به اوج میرسد، به طوری كه نمیتواند دیگر در شیراز بماند و راهی قم میشود، در قم هم خود را معرفی نمیكند و خانواده خود را به سمت روستایی در كهك میبرد و در آنجا هم كار میكرده، هم درس میداده، هم رساله مینوشته و در همانجا دو فرزند دیگرش به دنیا میآیند و زندگیش ادامه پیدا میكند و شاگردانی مثل فیض كاشانی و عبدالرزاق لاهیجی را تربیت میكند.
وی با بیان اینكه ملاصدرا كتاب بیهمتای اسفار اربعه را همانجا مینویسد، گفت: این كتاب تا به امروز از كتابهای بسیاری برجسته است، 4 جلد دارد و بر اساس مراحل چهارگانه سیر و سلوك تنظیم شده است. در این كتاب اصول، فلسفه و حكمت متعالیه كاملاً وجود دارد و بعد از نوشتن این كتابی كه ملاصدرا یك نامهای از حاكم شیراز به دستش میرسد و او را به شیراز دعوت میكند و از اینجاست كه ملاصدرا دوباره هوای شیراز به سرش میزند با اینكه پیر بوده است اما به امید اینكه بتواند رونق علمی را به شیراز برگرداند، بر میگردد.
رصاف ادامه داد: ملاصدرا در شیراز شروع به فلسفه و حكمت به تدریس میكند با اینكه آن زمان حساسیت فوقالعاده بوده است اما در وقفنامه آن، مدرسه خان نسبت به تدریس فلسفه و حكمت تأكید شده است با اینكه آن زمان این درس ممنوع بوده است و این معلوم است شرایطی ایجاد میكنند برای اینكه ایشان آنجا بتوانند به این فعالیت علمی بپردازد.
مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم گفت: ملاصدرا هم با جسارت بیشتر، هم در تفسیر قرآن، هم حدیث و هم عرفان و دیگر آن هم حسادتها و بدخواهی بدخواهان و آزارهایشان دیگر به جایی نمیرسد، چون كار از كار گذشته بوده است و اینقدر ایشان آوازه پیدا كرده بود كه این حرفها اثر نمیكرده است.
وی با بیان اینكه ملاصدرا جزو فلاسفهای است كه واقعاً یك جریان فكری را در جهان اسلام به راه انداخته است، گفت: مكتب فلسفی ملاصدرا با قرآن كریم و روایات عجین است و این مكتب یك مكتبی است كه انسانساز است و هنوز كه هنوز آن طور كه باید و شاید این فلیسوف بزرگ و این حكیم بزرگ شناخته شده نیست.
رصاف با تصریح اینكه ملاصدرا به شدت متعبد و اصول اعتقادات شیعه به شدت حساس بوده و این اصول را تبیین میكرده است، گفت: ملاصدرا با آن تعبدی كه داشته چندین بار پای پیاده به حج میرود كه آخرین بار در سن 70 سالگی با شوق عجیبی قصد این سفر میكرده است دار فانی را وداع میكند.
انتهای پیام