عاشورا انحصار خوانش و قرائت را برنمی‌تابد
کد خبر: 3919640
تاریخ انتشار : ۰۸ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۴
عاشورا؛ حماسه‌ای انسانی /۶

عاشورا انحصار خوانش و قرائت را برنمی‌تابد

محمدرضا بهشتی، فلسفه‌پژوه، معتقد است که مواجهه عرفی با واقعه عاشورا ممكن است و می‌تواند دستاوردهای خوبی برای ما داشته باشد، اما ادعای انحصار واقعيت به اين سطح از بررسی، ما را از مواجهه با منظرهای ديگر به هيچ‌وجه بی‌نياز نمی‌سازد.

دکتر بهشتی

عاشورا از جمله وقایع مهم تاریخ اسلام است که در سال 61 هجری اتفاق افتاد. این واقعه از همان زمان تاکنون مورد بررسی و ارزیابی‌های متعددی قرار گرفته است و به تبع آن، خوانش و قرائت‌های مختلفی از آن ارائه شده و می‌شود. در بين تحليل‌هايی كه از واقعه عاشورا صورت می‌گيرد به رويكردهای عرفی نیز برخورد می‌كنيم که درصدد است از پدیده‌های عالم هستی، تفسیری عقلانی، برهانی و بر اساس اقتضائات عصر ارائه کند که چنین نگاهی به عرفی بودن جهان تأکید دارد. در مقابل چنین رویکردی، فهمی بر مبنای امر قدسی به عنوان نوعی نگاه پدیدارشناسانه به خدا و جهان هستی است که بر اساس رویکردی ماورایی، شهودی، تجربی و فراعقلی به دنبال تبیین و تفسیر وجود خدا و پدیده‌های تاریخی می‌پردازد. 

خبرنگار ایکنا اصفهان، در رابطه با رویکرد امر عرفی در واقعه عاشورا، گفت‌وگویی با محمدرضا بهشتی، فلسفه‌پژوه، عضو پیوسته فرهنگستان هنر و دانشیار گروه فلسفه دانشگاه تهران، داشته است که متن آن را در ادامه می‌خوانید: 


بیشتر بخوانید:


ایکنا ـ در بين تحليل‌هايی كه از واقعه عاشورا صورت می‌گيرد به رويكردهای عرفی از اين واقعه هم برخورد می‌كنيم. به نظر شما اساساً چنين رويكردهايی می‌توانند تناسبی با اين واقعه داشته باشند؟

واقعه عاشورا از آن جهت كه يک رويداد تاريخی است در بسته زمانی و مكانی و فرهنگی خاص خودش اتفاق افتاده است و تلاش برای بررسی و فهم اين بستر و سياق تاريخی، فارغ از ابعادی كه به باور و عقيده برمی‌گردند، تلاش نابجا و نامتناسبی نيست.

‌مواجه عرفی با رويدادهای دينی و كوشش برای شناخت عوامل پيدايش و شكل‌گيری اين رويدادها در چارچوب عرفی يقيناً برای ما دستاوردهای مهمی خواهد داشت و با افق گشايی‌های زيادی همراه خواهد بود. مثلاً شناخت جغرافيا و اقليم و جامعه شرايط زندگی فردی و اجتماعی و آداب و رسوم سرزمين عربستان و همچنين سرزمين‌های مجاور آن برای دريافت نه تنها تاريخی از نهضت پيامبر اسلام، بلكه حتی برای درک وجوهی از آموزه‌ها و مضامين آن نقشی مهم ايفا می‌كنند.

به‌عنوان نمونه مرحوم شهيد آيت‌الله بهشتی حدود 55 سال پيش درس‌گفتاری را در جمع دانشجويان مسلمان ايرانی در اروپا داشته‌اند كه ذيل عنوان محيط پيدايش اسلام منتشر شده است. در اين درس‌گفتار از نظر عرفی، سرزمين، اقليم و آب و هوا و شرايط زندگی و معيشتی و ساختار اجتماعی عربستان پيش و معاصر اين نهضت در عربستان و سرزمين‌هايی چون يمن، ايران ساسانی، امپراتوری روم شرقی، حبشه و مصر مورد بررسی قرار گرفته است. اين بررسی، امكان ديدن ابعاد قابل توجهی از نهضت پيامبر (ص) را فراهم كرده است كه بدون آن ميسر نبود. در جلسه پايانی اين درس‌گفتارها ايشان پرسش‌هايی را مطرح می‌كنند كه نشان می‌دهد دغدغه ايشان در مواجهه با پيدايش اسلام چه بوده و حاوی نكاتی بسيار جالب است و از جمله اين عوامل، به خصوصيات شخص پيامبر به عنوان رهبر اين نهضت، شرايط خاص سياسی و خلأ قدرت در سرزمين مجاور در مقايسه با قدرت‌های مستقر و نهادهای شكل يافته در ايران و روم و حتی يمن، توانايی نسبی پاسخ دادن قطعی به مسائل و گره گشايی‌های اين نهضت از جامعه آن روز عربستان، نقش آزادی‌بخشی اين نهضت و مباحثی از اين قبيل، سرنخ‌های پرسش و تحليل ايشان بوده است. به همين ترتيب، در خصوص نهضت عاشورا هم مطالعات اندكی را درباره عوامل، ويژگی‌ها و پيامدهای آن سراغ داريم كه به نحوی تاريخی ـ علمی و از ديدگاهی عرفی به آن پرداخته باشند.

به‌رغم انبوه نوشته‌هايی كه در خصوص واقعه عاشورا به‌ويژه طی دهه‌های اخير منتشر شده است و غالباً صبغه‌ای احساسی ـ عاطفی در بزرگداشت اين واقعه داشته‌اند، آثار مكتوبی كه با تحليل تاريخی ـ علمی به پيش زمينه‌ها، وقايع، بسترهای اجتماعی و سياسی و حتی تحولات در آموزه‌های دينی‌ای بپردازند كه به اين رويداد منجر شده‌اند و يا پيامدها و تأثيرات آن را مورد بررسی جدی و مستندی قرار دهند، بسيار اندک هستند، مثلاً تصويری كه از مردمان كوفه در آن ايام در اين واقعه ترسيم می‌شود، مورد قضاوت و داوری اخلاقی منفی قرار می‌گيرد كه چه بسا داوری نادرستی هم نباشد، اما كمتر به خود زحمت اين را داده‌ايم كه بپرسيم كه چرا با چنين رفتارهايی از جانب اين مردم روبه‌رو هستيم. مطالعه تاريخی ـ علمی با رويكرد عرفی درباره كوفه از سال تأسيس اين شهر تا سال 60 و 61 هجری و تركيب جمعيت آن و روابط گروه‌های مختلف اجتماعی در آن و تحولات اين روابط كمتر مورد توجه علمی قرار گرفته‌اند.

در منابع تاريخی جمله معروفی را از قول «فرزدق» درباره وضعيت مردم كوفه داريم كه در پاسخ به استفسار امام از احوال اين شهر گفته است مردمانی را ترک كردم كه دل‌هايشان با توست ولی شمشيرهايشان عليه توست. اگر اين نقل تاريخی درست باشد، پس با يک جامعه پيچيده‌ای روبه‌رو هستيم كه چه بسا از طريق يک روان‌شناسی اجتماعی تاريخی به‌ مدد منابعی كه در اختيار داريم و آنها را اعتبار سنجی كرده‌ايم، می‌توانيم با شرايط موجود در آن موقع بيشتر آشنا شويم. در اين صورت همچنان می‌توانيم بپرسيم كه روی آوردن امام و همراهانش به اين شهر با داشتن چنين شناختی از حال و هوای آن به چه دليلی می‌توانسته است صورت گرفته باشد.

ماجرای علت‌يابی در رويدادهای تاريخی به‌ ويژه اينگونه رويدادها، كار بسيار دشواری است. البته می‌توان تلاش كرد تا ميان اين رويداد و حوادث پيشتر روابطی علّی را جستجو كرد، اما تجربه مطالعات تاريخی نشان می‌دهد كه شايد نتوانيم به معنای دقيق كلمه رابطه‌ای علّی ميان رويدادها برقرار كنيم؛ آن هم رابطه‌ای علّی ضروری آن طور كه در علم يا فلسفه انتظار آن را داريم، اما دست كم شايد بتوانيم معلوم كنيم كه به تعبير طلبگی چه مقتضياتی بايد موجود و چه موانعی مفقود می‌بودند تا چنين واقعه‌ای پديد بيايد. بنابراين نفس پرداختن از دريچه اين رويكرد به اين واقعه و رويدادهای مهم تاريخی و فرهنگی عالم اسلامی همچنان بجاست.

ایکنا ـ بخش دوم سؤال باقی ماند. آيا اين رويكرد اساساً درخور مواجهه با رويدادی است كه وجه عقيدتی و ايمانی و به نحوی قدسی دارد؟

يقيناً واقعه عاشورا در چنين تحقيقی همه ابعادش روشن نخواهد شد. مشكل از اصل تحقيقاتی از اين دست نيست و نگرانی از در خور بودن اين تحقيقات به‌ واسطه نگرشی است كه امکان دارد با آن همراه شود و آن انحصار و ادعای انحصار در تحليل‌هايی است كه بر اساس چنين رويكردی صورت می‌گيرند. واقعه‌ عاشورا يک پديده چندلايه است كه چنين انحصاری را برنمی‌تابد. به عنوان نمونه می‌توان از زاويه‌ای كاملاً متفاوت، مثلاً از زاويه علم كلام و يا فقه يا حقوق به همين واقعه نگاه كرد و آن را مورد تحليل قرار داد و يا از منظر اخلاق و حتی فلسفه.

چند سال پيش در جلساتی در جمع دوستان علاقه‌مند به عرفان و سنت عرفانی به گفت‌وگو درباره ابعاد عرفانی اين واقعه پرداختيم. اوج آموزه‌های عرفان نظری امام حسين(ع) را می‌شود در لطايف دعای عرفه به ويژه ذيل اين دعا كه كمتر در محافل عمومی به آن می‌پردازند، در حالی ‌كه بر اساس چند تحقيق دست كم دليلی بر عدم اصالت انتساب آن به امام را نداريم، بازيابی كرد. حال اگر بازتاب اين مضامين عرفانی را در عرصه سلوک علمی امام و گفتار و كردارش در زندگی ـ كه عملاً فقط با ماه‌های اخير، بلكه 10 روز اخير، بلكه نيمروز پايانی‌اش، آن هم آميخته با حكايات و رواياتی وارسی نشده‌اند آشنا شده‌ايم ـ جستجو كنيم و يا به مقايسه مقام دعا در عرفه و استجابت در عاشورا بپردازيم، با لايه ديگری از اين واقعه روبه‌رو می‌شويم كه به لحاظ عرفانی بسيار با ارزش‌اند، اما ديگر با رويكرد عرفی نمی‌توان به آنها دست يافت. پس به‌طور خلاصه بايد در پاسخ به اين سؤال بگويم كه مواجهه عرفی با واقعه عاشورا ممكن است و می‌تواند دستاوردهای خوبی هم داشته باشد، اما ادعای انحصار واقعيت به اين سطح از بررسی ما را از مواجهه از منظرهای ديگر به هيچ‌وجه بی‌نياز نمی‌سازد.

ایکنا ـ با اين ترتيب شما واقعه عاشورا را واقعه‌ای چند لايه می‌دانيد كه مجال تفسيرها و فهم‌های گوناگون را می‌دهد كه ضرورتاً با هم در تزاحم هم نيستند.

بله. حتی بالاتر از اين، كوشش برای فهم و تفسير اين واقعه بر پايه پرسش‌ها و پيش‌فهم‌های گوناگونی كه برآمده از موقعيت‌های تاريخی و فرهنگی متفاوت‌اند می‌تواند نو به نو زاويه جديدی را بر روی اين رخداد بگشايد و دريافت‌های جديدی را بر ما عرضه بدارد. اين كوشش می‌توانند به‌ خوبی مكمل هم باشند و ضرورتاً يكديگر را طرد نمی‌كنند؛ بلكه چه‌بسا دستاورد يكی از آنها افقی تازه برای رويكرد ديگر بگشايد.

ایکنا ـ يعنی پيش‌فهم‌های فهمندگان در فهم و داوری درباره نقل تاريخی اين واقعه می‌تواند مؤثر باشد؟

اين مبحثی است كه نياز به فرصت بيشتری دارد و به فهم مسئله بر می‌گردد، چون آنچه ما با آن سر و كار داريم فهم‌های از اين واقعه است كه حالا می‌كوشيم بر اساس موقعيت خودمان آنها را بفهميم، اما فارغ از اين بحث مهم كه به نوبه خودش بايد مورد گفت‌وگو قرار بگيرد، نه تنها فهم، بلكه موقعيت و حتی حال و هوايی كه فهمنده در آن قرار دارد، در فهمی كه از جانب او صورت می‌گيرد، نقش ايفا می‌كند. به همين دليل، خود درک و فهم اين واقعه يا اجزای آن بر اساس تجربه‌های زيسته افراد و يا موقعيت‌های زمانی و تاريخی‌شان می‌تواند صورت‌های نو و متفاوتی به خود بگيرد. از اين جهت اين رويداد می‌تواند نو به نو مورد انديشه قرار بگيرد و با پيش آمدن موقعيت‌های متفاوت با پرسش‌ها و تحليل‌های متفاوتی روبه‌رو باشد كه هر كدام پرتو جديدی بر آن می‌افكنند.

ایکنا ـ آيا اين فهم‌ها بر خود فهمنده هم مؤثرند؟

بله. چون واقعيت فهم خودش يک رخداد است، آن هم رخداد فهم واقعه‌ای كه با عود و بازگشتش بايد دوباره اعاده شود. رخدادهايی كه همچون واقعه عاشورا حضوری زنده دارند، زنده بودنشان به‌ واسطه اين ضرورت اعاده آن‌هاست. چطور در خصوص نماز گفته می‌شود كه بايد «اقامه» شود، در اينجا نيز اين‌گونه وقايع كه شايد واقعه عاشورا را جزو سرآمدترين آنها باشد، تحقق‌های پی در پی شان «اعاده» آنهاست و اعاده حضور تمام عيار فهمنده رخداد يا كسی است كه اين رخداد با او رخ می‌دهد.

انتهای پیام
captcha