علیاکبر عباسی، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، با بیان اینکه امام رضا(ع) و به طور کلی، شیعه امامیه حکومت خلفا را قبول نداشته و عباسیان را غاصب حق خلافت میدانستند، اظهار کرد: امام رضا(ع) به طرق مختلف اعلام کردند که راضی به پذیرش ولایتعهدی نیستند و نوع وداع ایشان با پیامبر(ص) در حرم آن حضرت در مدینه و اینکه خانوادهشان را همراه خود به مرو نبردند، حاکی از نارضایتی امام از پذیریش ولایتعهدی و وادار ساختن ایشان به پذیرش این مقام بود.
وی افزود: زمانی که امام رضا(ع) به حضور مأمون رسیدند و مأمون اصرار داشت تا خلافت را به ایشان واگذار کند، امام(ع) فرمودند اگر این منصب حق من نیست، نباید آن را به من بدهی و اگر خلافت از آنِ من است، چرا از ابتدا آن را تصاحب کردی. زمانی هم که بحث ولایتعهدی ایشان مطرح شد، بعد از اصرارهای فراوان، شرطی برای پذیرش ولایتعهدی گذاشتند که حاکی از صوری بودن این مقام بود، یعنی امام اعلام کردند که عزل و نصبی انجام نمیدهند و فرمانی صادر نمیکنند. ضمن اینکه امام رضا(ع) از فرصت ولایتعهدی برای توسعه تشیع و تبلیغ اندیشههای شیعه امامیه استفاده کردند.
مأمون خلیفهای دانش دوست بود
عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان بیان کرد: مأمون خلیفهای زیرک و بحث ولایتعهدی امام رضا(ع) نیز یک ترفند بود و وی قصد نداشت قدرت را به امام(ع) واگذار کند. در واقع کسی که برادر خود را کشته، سه جنگ خونین به راه انداخته بود و هزاران نفر در راه تثبیت خلافتش کشته شده بودند، به راحتی قدرت را واگذار نمیکرد؛ ولی از طرف دیگر، مأمون به خلیفه دانش دوست معروف بود و بیشترین جریان ترجمه کتب به زبان عربی و حمایت از دانشمندان در زمان خلافت وی اتفاق افتاد. بنابراین هدف از جلسات مناظره میان امام رضا(ع) و علمای ادیان دیگر، بیشتر از اینکه زیر سوال بردن مقام علمی امام باشد، ناشی از دانش دوستی مأمون بود که البته با قدرتطلبیاش در تضاد نبود.
عباسی اضافه کرد: درست است که پیشنهاد ولایتعهدی از جانب مأمون خیرخواهانه نبود و هدف از آن، قدرتطلبی، بدنام ساختن امام رضا(ع) و زیر سوال بردن اندیشه شیعی بود، ولی از طرف دیگر، مأمون نکات مثبتی نیز داشت و فردی دانش دوست به شمار میرفت و توسعه ترجمه، حمایت از دانشمندان، تأسیس مراکز علمی و برگزاری جلسات مناظره میان دانشمندان ادیان مختلف، از ویژگیهای دوران خلافت وی به حساب میآید. خردگرایی مأمون و حمایت وی از جریانهای اهل تعقل مثل معتزله عیان بود و جلسات مناظره نیز کمک به توسعه مباحث علمی و فرهنگی محسوب میشد.
وی تصریح کرد: شاید بتوان گفت هیچ خلیفهای به اندازه مأمون دانش دوست نبود، ضمن اینکه وی تمایلاتی نیز نسبت به اهلبیت(ع) داشت، البته این موضوع قدرتطلبی مأمون، برنامههایش برای بدنام ساختن علویان، وارد کردن امام رضا(ع) به زرقوبرق حکومتی و به شهادت رساندن ایشان را نفی نمیکرد. در واقع تمایلاتی که مأمون به تشیع، اهلبیت(ع) و خردگرایی داشت، بسیار بیشتر از سایر خلفای عباسی بود، البته که هیچ چیز نمیتوانست مانع قدرتطلبیاش شود و بحث ولایتعهدی نیز در راستای تثبیت قدرت وی و زیر سوال بردن ایده تشیع راجع به خلافت و امامت بود.
عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان با بیان اینکه برخورد امام رضا(ع) با خلفای عباسی به شدت و حدت برخورد امام موسی کاظم(ع) نبود، گفت: امام موسی کاظم(ع) در دوران امامتشان چندین مناظره با شخص خلیفه داشتند، ولی این نوع مناظرههای تند به هر دلیلی در زمان امام رضا(ع) وجود نداشت. امام از درگیریهای میان امین و مأمون برای گسترش تشیع و ترویج اندیشههای خودشان بهرهمند شدند. امین مواجهه چندانی با امام رضا(ع) نداشت، چون تمام انرژی خود را صرف مبارزه با برادرش کرده بود. دوران امامت امام رضا(ع) در سال آخر خلافت هارونالرشید آغاز شد و برخلاف امام موسی کاظم(ع) که بخش زیادی از دوره امامت خود را در زندان به سر بردند، در دوره امام رضا(ع) آرامش حاکم بود و ایشان برخورد و مناظره خاصی با هارون نداشتند. بیشتر این خلفا بودند که با امام(ع) کار داشتند و این خلیفه بود که اصرار داشت امام را به مرو بیاورد و ایشان ولایتعهدی را بپذیرد.
وی افزود: مأمون از توسعه تشیع، خوشنامی علویان و بدنامی عباسیان به دلیل جنگ خود با برادرش نگران بود و مجموع همه این عوامل باعث شد به این فکر بیفتد که امام را وارد مسائل سیاسی و زرقوبرق حکومتی کند تا ایشان خوشنامی خودشان را از دست بدهند و مأمون به مردم نشان دهد که امام نیز طرفدار قدرت و آلوده تجمل و فساد است که البته امام رضا(ع) با برنامههایی این نقشه خلیفه را خنثی کرد.
انتهای پیام