سوره حمد با جمله «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» هفت آیه محسوب میشود. نام دیگر آن «سَبع مثانی» است. سبع، از این جهت که هفت آیه دارد و مَثانی(دوتایی) به دلیل اینکه در هر نماز دو بار خوانده میشود، و یا به خاطر اینکه این سوره دو بار نازل شده است؛ یک بار در مکه مکرمه و یک بار در مدینه منوره.
در این سوره، تا جمله «مالِکِ يَوْمِ الدِّينِ»، بحث در توحید نظری است و از جمله «إِيَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاکَ نَسْتَعينُ» تا آخر سوره، بیانگر توحید عملی است.
بنا به روایت شیعه و سنی، پیامبر اکرم(ص) فرمود:« هر کار معتبری که با بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ شروع نشود ناقص است و به آخر نمیرسد».
-الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ. جنس حمد یا آن حمد مخصوص از آنِ خدای رب العالمین است. حمد در لغت به معنای ستایش و توصیف کمال است. فرق آن با مدح این است که مدح برای توصیف کمال اختیاری و غیر اختیاری است، مانند علم و مهربانی و خلاقیت و زیبایی منظره طبیعت و یا چهره؛ ولی حمد تنها برای کمال اختیاری است و چون خدا دارای کمالات اختیاری جمال و جلال و غیره است، حمد به او اختصاص دارد. «ربّ» یعنی مالک و صاحب اختیاری که مملوک خود را تربیت میکند و او را از قوه به فعل میرساند. خداوند به همه استعدادهای بالقوه موجودات آگاه است. از این رو تنها کسی است که رب تمام عالمهاست. ربوبیت خدا دو جهت دارد: ربوبیت از موضع جباریت و ربوبیت از موضع رحیمیت. جبار از ریشه جبر به معنای زورمدار است. خدا در امر خلق و اداره عالم، جبار است. بدین معنی در طبیعت هیچ موجودی نمیتواند از حدودی که خدا برای او معین کرده، تجاوز کند! در ربوبیت عالَم طبیعت، اگر پدیدهای کوچکترین خطایی بکند، پیکرهاش متلاشی خواهد شد و در این وادی از عفو و گذشت خبری نیست. ولی خداوند در مورد ربوبیت انسان با رحیمیت برخورد میکند. در موضوع خطای موجودات طبیعی، جبر و کیفر نقدی حاکم است. اما در مورد خطای انسانها، مهلت توبه و عفو مطرح است و تربیت و ربوبیت با آرامش پیش میرود. بنابراین تکرار رحمان و رحیم پس از طرح رب العالمین، نوع ربوبیت خاص مربوط به انسانها را از نوع ربوبیت کل نظام عالم جدا میکند.
-مالِکِ يَوْمِ الدِّينِ. یعنی مالک روز جزاست. خدا به دلیل رب العالمین بودنش، هم مالک دنیاست هم مالک آخرت، ولی با اکتفا به بیان مالکیت یوم الدین، اهمیت قیامت و اداره آن را گوشزد میکند؛ زیرا رسیدگی به اعمال بندگان چنان حساس است که غیر از خدا ساخته نیست.
درباره جمع آمدن کلمات «نَعْبُدُ، نَسْتَعينُ، اهْدِنَا» گفته شده است: 1. نمازگزار، عمل خود را ناچیز و حقیر میداند و آن را در جمع عمل صالحان عرضه میدارد تا پذیرفته گردد. 2. نمازگزار با گفتن «نَعْبُدُ» اخوت دینی خود را با تمام مسلمانان جهان اعلام میدارد. 3. اصولا تشریع نماز به جماعت بوده و به همین جهت جملههای آن جمع آمده است. 4. انسان متشکل از قوای ظاهری مثل گوش و چشم و دست و پا و همینطور قوای باطنی مثل قلب و دل است. از این رو این مجموعه فعال که در واحد انسانی گرد آمده است، در نماز به صیغه جمع اظهار میدارد: خدایا، من و اعضایم عبد توئیم. لذا انسان به صورت جمع به نمایندگی و تعهد از جانب اعضای فعال خود میگوید:«إِيَّاکَ نَعْبُدُ». نَسْتَعينُ یعنی حتی در امر عبادت که فعل خود عبد است از خدا یاری میخواهد.
-اهْدِنَا الصِّراطَ ... «صراط» به معنی طریق است و در اصل، به معنی بلعیدن آمده و مناسب آن با مفهوم طریق آن است که صراط، طریقی است که رونده خود را چنان در کام خود فرو میبرد که امکان هر نوع انحراف و خروج را منتفی میسازد. جمله اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ درخواست کمال هدایت برای خود و مردم و خواستار ایجاد جو نورانی مذهبی در جامعه است؛ زیرا اگر در جامعه جوّ دین حاکم شد حفظ دین برای خود و خانواده ممکن و ایمان و عمل صالح در چنین جامعهای آسان و مطلوب خواهد شد.
-صِراطَ الَّذينَ ... نعمت داده شدگان چه کسانی هستند؟ پاسخ این سوال در قرآن آمده است؛ آنجا که فرمود:«هر که از خدا و رسول اطاعت کند، با نعمت داده شدگان همراه شود که عبارتند از انبیاء، صدیقین و شهدا و صالحان، و چه خوب رفیقانی هستند(نساء/ 69). این اشخاص، مقربین هستند و ترتیب مقامشان چنین است: انبیا، مؤسسان دین هستند. صدیقین، حافظان و مروجان دین. شهدا، شاهدان اعمال و مرزداران دین، و صالحین، محصول دین هستند.
-غَيْرِ الْمَغْضُوبِ: با توجه به آیات قرآنی، مغضوب و ضال اهل آتشند. اما با توجه به درجهبندی گناهان فرقهایی با هم دارند. در استعمال قرآن، منافق و مشرک و یهود در زمره مغضوبین هستند، مانند آیه: وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ (فتح/ 6) و آیه: ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ... بر آنها مهر ذلت و مسکنت زده شد و به غضبی از خدا گرفتار شدند (بقره/ 61)... و ضالین شامل ظالمان، کافران و اهل معصیت است.
منبع: بهرامپور، ابوالفضل(1391): تفسیر یک جلدی مبین، انتشارات آوای قرآن، ص 1.
انتهای پیام