به گزارش خبرنگار ایکنا؛ تولد ادبیات انقلاب اسلامی را به قبل از پیروزی انقلاب نسبت میدهند؛ هر چند انقلاب اسلامی را نباید در زمان و مکان خاصی محدود کرد؛ چرا که همواره در جریان است. اکنون چهار دهه از پیروزی انقلاب و به نوعی تولد ادبیات انقلاب میگذرد، در این زمینه آثار بسیاری هم در حوزه شعر و هم داستان خلق شده است.
در این نوشتار غالب بحث بر روی داستان انقلاب است. داستانهایی که طی چهار دهه، فراز و فرودهای بسیاری را به خود دیده و قلمهای بسیاری در تبیین ابعاد گوناگون آن چرخیده است. بد نیست نگاهی به پشت سر بیندازیم و ببنیم راه چهل سالهای که پیمودهایم چگونه بوده و چه کارهایی کردهایم. در چه حوزههای ضعف و قوت داریم و یا راه را به خطا رفتهایم. این بررسیها میتواند در ادامه راه کمک کند تا بتوانیم با تأمل و هدفمندی بیشتری گام برداریم.
در راستای بررسی ادبیات انقلاب با علیاکبر والایی، نویسنده رمان و داستان انقلاب که اخیراً نیز رمان انقلابی «خلوت مدیر» را به نگارش درآورده، گفتوگویی انجام شده، که در ادامه از نظر مخاطبان میگذرد؛
-تعریف شما از داستان انقلاب چیست؟
هر گونه روایت داستانی که در موضوع وقایع و پیدایش انقلاب 57 نگارش بیابد، داستان انقلاب محسوب میشود.
-مکتب ادبی انقلاب، سبک انقلاب اسلامی، ژانر یا شیوه نوشتن انقلاب اسلامی، کدام عنوان مناسبتری است؟
به نظرم مکتب ادبی انقلاب، عنوان مناسبتری است، به این دلیل که نوعی ادبیات متعهدی را مدنظر قرار میدهد که محصور به باورهاست و معطوف به بیان وقایع و حقایق مرتبط به انقلاب است. همچنین وجود طیفی از نویسندگانی که با نگارش آثاری با این مضمون به مرور، به جامعه ادبی معرفی شدهاند.
-آیا به نظر شما پس از چهار دهه از پیروزی انقلاب، مکتب ادبی انقلاب اسلامی شکل گرفته است؟
بله، شکل گرفته است؛ اما فرصتی برای دوام و قوام آن هنوز به دست نیامده است؛ به دلایل وجود قلت آثار شاخص و کسری ادبیات فاخر مرتبط با حوادث انقلاب، وجود تحلیلهای متناقض در موضوع ماهیت نگارش آثار مرتبط با موضوع انقلاب، وجود نقدهای غیراصولی و یکسونگر که ماهیت داستان انقلاب را در هالهای از ابهام قرار داده است و همچنین وجود نوعی تشتت در مبانی فکری انقلاب که گاه نگارش رمان انقلاب را با چالش مواجه میکند.
-تاکنون چه تلاشهای نظاممندی در زمینه ادبیات و داستان انقلاب اسلامی صورت گرفته است؟
فقط یک مورد مشاهد شده است، جشنواره ای با موضوع داستان و رمان انقلاب با تلاشهای مرحوم امیرحسین فردی در حوزه هنری پا گرفته و هنوز هم تداوم دارد. اما این تلاشها چون محدود به حوزه هنری است؛ لاجرم طیفی از نویسندگانی که به هر دلیل با حوزه قهر هستند، در شمول این حیطه قرار نمیگیرند. و بالتبع این موضوع موجب میشود بسیاری آثار داستانی انقلاب، در همان بدو امر فرصتی برای خلق شدن به دست نیاورند.
-برخی از بزرگان این حوزه، اعتقاد دارند به خاطر ماهیت رمان، نمیتوان آن را در مظروف انقلاب اسلامی گنجاند. آیا شما هم بر این عقیدهاید؟ نظرتان چیست؟
اگر سئوال این است که انقلاب را نمیشود در ظرف رمان جای داد، این قطعاً نظر اشتباهی است. هر محتوای ارزشی و غیر آن میتواند دستمایه نگارش داستان و یا رمان قرار بگیرد. انقلاب نیز یک محتوای فکری و ارزشی است. در دنیا هم بسیاری از آثار داستانی در موضوع انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب بلشویکی روسیه و امثال آن نگارش یافتهاند و از این نظر، نوشتن از انقلاب در ایران تجربه تازهای محسوب نمیشود.
-چرا ادبیات ما با گذشت چهل سال از انقلاب هنوز جهانی نشده است. برای جهانی شدن نیازمند چه ابزارهایی هستیم؛ راهکار چیست؟
برای رسیدن به این مقصود، در وهله اول میبایست تکلیف حقوق مؤلف که مشهور به کپیرایت است، در کشور مشخص شود، تا به شکل اصولی، فرصت ارائه آثار در بُعد جهانی به دست آید. اما پیش از آن ضروری است برخی از موانع داخلی نیز در مسیر خلق آثاری با مضمون انقلاب مرتفع شود. متأسفانه عدهای در کشور، سرنوشت ادبیات انقلاب را به سیاست و باور سیاسی خود گره زدهاند و در حالتی از پدرخواندگی، با چنگ انداختن به فرصتهای فرهنگی، سردمدار جریان ادبیات انقلاب شدهاند. اینها همه جا خود را دایه مهربانتر از مادر مینمایند. تعریف خودخواسته و نگرش بستهای از ادبیات انقلاب ارائه میدهند که مبتنی بر ذائقه سیاسی و فکریشان است و در این مسیر تنگ نظریها، هیچ تحلیل و فهم دیگری از انقلاب را برنمیتابند و این میشود که با ادعای آرمانگرا بودن، وجود ابعاد متنوع دیگری از ادبیات انقلاب را منکر میشوند. تزریق و تنقیه این تنگنظریها، یعنی بستن دست و پای نویسنده در خلق آثار باشکوه ادبیات انقلاب. بنابراین به نظر میرسد با رشد این تفکر، بسیاری از آثار ادبی انقلاب، هیچگاه مجال نگارش نیافته و در نطفه میمیرند.
انتهای پیام