دلیل مخالفت آیت‌الله بروجردی با درس اسفار علامه طباطبایی/ چه کسی علیه المیزان کتاب نوشت؟
کد خبر: 4100625
تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۵
آیت‌الله گرامی بیان کرد:

دلیل مخالفت آیت‌الله بروجردی با درس اسفار علامه طباطبایی/ چه کسی علیه المیزان کتاب نوشت؟

آیت‌الله گرامی با بیان نکاتی درباره علامه طباطبایی گفت: برخی به آیت‌الله بروجردی فشار آوردند که در حوزه فلسفه تدریس می‌شود لذا مرحوم بروجردی، علامه طباطبایی را احضار کردند و فرمودند خودم هم در اصفهان تدریس فلسفه داشته‌ام اما الان فشار بسیار زیاد شده است بنابراین بهتر است اسفار را تعطیل و شفا را توضیح دهید.

آیت‌الله گرامی

آیت‌الله محمدعلی گرامی، از شاگردان علامه طباطبایی، در گفت‌‌وگو با خبرنگار ایکنا، به بیان نکاتی درباره منش و شخصیت علمی علامه طباطبایی پرداخت و گفت: سخن گفتن درباره شخصیت‌ها بسیار مشکل است چراکه عقاید متضادی در جامعه درباره شخصیت‌ها پیدا می‌شود. علامه طباطبایی از کسانی بود که از طرفی افراد زیادی علاقه‌مند وی بودند و از سوی دیگر افرادی در رد تفسیر المیزان کتابچه نوشتند و داستان هم این بود که آن شخص می‌خواست داماد علامه شود اما ایشان نپذیرفت لذا علیه وی کتاب نوشت. شخصیت علامه طباطبایی از هر نظر از جمله علمی، استعداد، استقامت فکری و روش و سیره عملی جای توجه دارد.

جایگاه عقلانیت در المیزان

وی ادامه داد: ایشان بسیار عاطفی بودند. به یاد دارم یکبار قبل از اینکه آلزایمر بگیرند و من برای تدریس به مسجد اعظم می‌رفتم در مسیر ایشان را دیدم و احوالپرسی بسیار گرمی داشتند که هنوز مزه‌اش زیر زبانم هست. من گاهی نیز غیر از درس‌ برای استفاده‌های معنوی دیگر خدمتشان می‌رسیدم و بعضاً برای کمک علمی به بنده، خودشان کتاب‌ها را از قفسه پیدا کرده و در اختیارم قرار می‌دادند.

آیت‌الله گرامی تصریح کرد: ایشان عقلانی فکر می‌کرد و استدلالی سخن می‌‌گفت و در «المیزان» این عقلانیت موج می‌‌زند و از هر نظر قابل استفاده است چراکه آزادی فکری لازمه تحقیقات عقلانی است. وی آنقدر آزادفکر بود که وقتی در سوره مومنون به آیه‌ «مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سَامِرًا تَهْجُرُونَ» می‌رسند می‌گویند شاید اگر به جای «سَامِرًا»، «سمرا» بود بهتر بود.

این استاد حوزه قم با اشاره به ماجرای تعطیلی درس علامه گفت: تدریس اسفار داشتند و ما خدمتشان می‌رسیدیم اما برخی به آیت‌الله بروجردی فشار آوردند که در حوزه شما، فلسفه تدریس می‌شود لذا مرحوم بروجردی ایشان را احضار کردند و فرمودند خودم هم در اصفهان تدریس فلسفه داشته‌ام اما الان فشار بسیار زیاد شده است بنابراین بهتر است اسفار را تعطیل و شفا را درس بدهید چون در این دو درباره معاد جسمانی تفاوت دیدگاه وجود دارد. در اسفار، معاد اینگونه توضیح داده شده که ما با این جسم، به جهان آخرت نمی‌‌رویم بلکه با جسم برزخی، شبیه به آنچه در خواب می‌بینیم می‌رویم اما ابن سینا در شفا می‌‌گوید گرچه مبانی عقلی و فلسفی چیز دیگری می‌گوید اما چون مخبرِ صادقی به ما خبر داده با همین بدن مادی می‌‌رویم بنابراین به گفته او ایمان داریم. علامه طباطبایی هم با تعطیل کردن اسفار، شفا را تدریس کرد.

تلاش برای رفع اختلافات در حوزه

آیت‌الله گرامی با اشاره به استقامت علامه طباطبایی یادآور شد: علامه هرگز خط مشی خود را عوض نکرد و در موقع اختلاف دو نفر از آقایان درباره دارالتبلیغ در آن موقع، کاغذی نوشت و مطالبی برای رفع اختلاف پیشنهاد کرده بود. بنابراین برای حفظ موقعیت حوزه به رفع اختلافات توجه جدی داشت. شب‌های آخری که امام خمینی(ره) در قم بود، قبل از تبعید به ترکیه، شبی بنده و مرحوم سعیدی در خدمت ایشان بودیم که امام خمینی(ره) فرمودند اسم تشکیلات را دارالتبلیغ نگذارید بلکه اسم آن را مدرسه آیت‌الله شریعتمداری بگذارید که اسم ایشان هم محفوظ شود.

وی افزود: ایشان انسانی خدوم و مخلص، بدون ورود در درگیری‌های بی‌فایده بود. وقتی به قم آمد فقه و اصول را شروع کرد اما فلسفه مربوط به بعد از ورود به این مراحل تخصصی است و وقتی دید فقه و اصول به میزان زیادی تدریس می‌شود بنابراین به تدریس تفسیر در مدرسه حجتیه روی آورد که حدود پنجاه شصت نفر بودیم که در آن درس شرکت می‌کردیم و از ایشان استفاده می‌کردیم. در بُعد معنوی، هم خودشان و هم برادرشان سیدمحمد حسن، درجات والایی داشتند. وقتی به آلزایمر مبتلا شدند گاهی ایشان را به بیرون از شهر می‌بردند تا حال و هوای وی عوض شود، یکی از علاقه‌مندان به ایشان می‌گوید در چه حالتی هستید که فرموده بودند در مقام تکلیم همانند موسای کلیم.

آزادمنشی علامه طباطبایی

شاگرد علامه طباطبایی گفت: کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» خدمت بزرگی هم در عرصه فلسفه و هم برای استفاده دیگران بود و پاورقی‌های مرحوم مطهری هم آن را بیشتر قابل استفاده کرد اما به مباحث حرکت که رسید، دیگر پاورقی نزده بود، بنابراین چاپ نشد لذا یکبار به ایشان گفتم چرا مباحث حرکت منتشر نمی‌شود که فرمودند منتظریم آقای مطهری پاورقی بزند اما هنوز این مسائل برای خود وی حل نشده است، چون مباحث حرکت مشکل است و در اسفار هم مباحثی در مورد حرکت وجود دارد که باید برای وی حل شود.

آیت‌الله گرامی بیان کرد: اواخر سال 1355 که از زندان آزاد شدم آقای مطهری به دیدن بنده آمدند که به ایشان گفتم پاورقی‌های شما بر کتاب علامه طباطبایی چند اشکال دارد. اول اینکه به سبک قالَ اقولُ گفته شده که برای کتاب‌های عمومی که قرار باشد دیگران هم از آن استفاده کنند مقداری گیج کننده است و مشکل دیگر اینکه از نظراتی همانند تغییر یاخته‌های بدن انسان در هر هفت سال استفاده کرده‌اید که اکنون باطل شده است و کسی آن را قبول ندارد بلکه متابولیسم تغذیه عوض می‌شود نه ذات سلول‌ها. همچنین گفتم شما از مدارکی استفاده کرده‌اید که دسته چندم هستند و مثلا در مورد مارکسیست از کتاب‌های تقی آرانی حرف می‌زنید در حالی‌که کتاب‌های خود مارکس و لنین در دسترس است. ایشان فرمودند قبول دارم و بنا دارم چنین کتابی بنویسیم اما متأسفانه به شهادت رسیدند و چنین اتفاقی نیفتاد.

وی در پایان گفت: علامه طباطبایی در مباحث فکری بسیار آزادمنش بودند. المیزان هم کتابی است که در تفسیر برای هرکسی قابل استفاده است. شخصیت ایشان آبرویی به حوزه‌های علمیه داد؛ به گونه‌ای که افرادی از خارج از کشور نیز برای استفاده از مباحث علامه طباطبایی به ایران می‌آمدند.

گفت‌وگو از محسن مسجدجامعی 

انتهای پیام
captcha