عرفان‌های نوظهور خانواده را تضعیف می‌کنند
کد خبر: 4078476
تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۵۴
سجاد مهدی‌زاده:

عرفان‌های نوظهور خانواده را تضعیف می‌کنند

سجاد مهدی‌زاده، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) گفت: تأکید زیادی در آیات و روایات ما بر معاشرت حسنه زن و شوهر وجود دارد و حتی گفته شده که طلاق نیز با اخلاق باشد. اساساً نگاه به روابط خانوادگی در اسلام معنوی است و خانواده رشد دهنده معنویت است.

سجاد مهدی‌زاده

به گزارش خبرنگار ایکنا، سی‌امین پیش نشست اولین کنفرانس بین المللی خانواده و تربیت معنوی با همکاری مشترک پژوهشگاه حوزه و‌ دانشگاه و موسسه خانواده اسلامی و تربیت معنوی خاتم، به میزبانی دانشگاه امام صادق(ع) با موضوع «بررسی تطبیقی نهاد خانواده در اسلام و عرفان‌های نوظهور» امروز سه شنبه 25 مردادماه با سخنرانی سجاد مهدی‌زاده، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد.
در ادامه متن سخنان وی را می‌خوانید:
 
پیش از ورود به بحث جایگاه خانواده در اسلام و عرفان‌های نوظهور ابتدا باید چند مسئله را روشن کنیم. اول اینکه عرفان نوظهور چیست و آیا اصلا عرفان نوظهور داریم؟ و اینکه آیا مسئله خانواده در اسلام تعریف مشخصی دارد یا خیر؟ در دوران مدرن یعنی تقریباً از دو سه قرن اخیر اتفاقاتی در جامعه رخ داده و دچار تحولاتی شده‌ایم. این تحولات لزوماً مثبت با منفی نیست و شاید برخی این تحولات را به معنای تخریب دین و فرهنگ بدانند و برخی نگاه مثبت به آن داشته باشند اما مسلم است که ما تحولات جدی داشته‌ایم و اتفاقات مهمی در دویست سال اخیر رخ داده است که از جمله آنها ظهور و بروز جریانات فکری و فلسفی همانند کانت و دکارت تا جریانات نوظهور همانند مباحث فمینیستی، انقلاب صنعتی، تغییرات اقتصادی و اجتماعی در جامعه، جنگ‌های جهانی اول و دوم و ظهور اینترنت و شبکه‌های اجتماعی است.

تغییر نگاه به امر معنوی

این تحولات باعث شده چند امر تغییر کند که یکی از آنها بنیان خانواده است که قبلاً گسترده و با قوام و شکل خاصی بوده است و این قالب تا حد زیادی در جوامع مختلف، مشترک بوده است اما این خانواده به مرور تبدیل به خانواده هسته‌ای و در نهایت خانواده‌های تک فرزند شده و حتی شاهد خانواده‌هایی هستیم که آگاهانه تمایل دارند فرزندی نداشته باشند. از سوی دیگر ازدواج همجنس‌گرایان و همچنین زندگی مجردی برخی افراد را شاهد هستیم لذا تعریف خانواده متفاوت شده است. همزمان با این تغییر خانواده شاهد انقلاب جنسی هم هستیم که نگاه به امر جنسی را متفاوت کرده است. 
 
از سوی دیگر شاهد تغییر نگاه به امر معنوی هستیم. ماجرای معنویت امر مفصلی است. در قرن شانزدهم و هفدهم در اروپا و در شرق شاهد جوامعی هستیم که محور اصلی آن دین است و در دوران مدرن این مسئله کمرنگ شده و دین جایگاه خود را از دست داد و دین به پستو رانده می‌شود لذا رویکردهای ضد دینی در اندیشه جامعه‌شناسانی همانند مارکس و روانشناسانی همانند فروید پررنگ می‌شود. به مرور جنبش‌های نوپدید دینی شکل گرفتند چون مردم بعد از جنگ جهانی و مشکلات بسیاری که پدید آمد دچار خلأ شده بودند و در صدد جبران مشکلات معنوی خود بودند. لذا چندین هزار جنبش نوپدید دینی شکل گرفتند. در ادبیات رایج به اینها فرقه‌های دینی گفته می‌شود اما لازم است بین فرقه و جنبش نوپدید دینی تفاوت قائل شویم. 
 
برخی فرقه‌ها از اسلام یا مسیحیت منشعب شده‌اند و حتی دراویش را هم می‌توان در دسته فرقه‌ها جای داد اما جنبش‌های نوپدید دینی در دنیایی پدید آمده‌اند که بحران وجود دارد و این جنبش‌ها معتقدند که می‌توانیم گمشده‌ مردم را به آنها بدهیم. مثلاً شخصی همانند اوشو که چندین هزار سخنرانی دارد بالای صد کتاب وی فقط در ایران چاپ شده است. کتاب‌های پائولو کوئیلو نیز به کرات چاپ شده و برخی از اینها آنقدر به شکل نرم و خزنده وارد زندگی ما شده‌اند که جدایی از آنها بسیار سخت شده است. ادیان و افکار برای اینکه بتوانند در بستر اجتماعی باقی بمانند نیاز به محصولات دارند. مثلاً اگر ما از اسلام یا تشیع صحبت می‌کنیم باید ظرف‌ها و ویژگی‌هایی هم پشت آن باشد تا ماندگار شود. این دین نیاز دارد دستورات خود را برای مخاطبان ساده‌سازی کند. این کاری است که بسیاری از عرفان‌های نوظهور انجام می‌دهند و در فضای مجازی و اینستاگرام به خوبی قابل مشاهده است.  برای مثال عرفان حلقه، هزاران نفر را جذب خود کرد که بسیاری از آنها هم تحصیل‌کرده هستند.

عوامل موفقیت فرقه‌ها

یکی از عوامل موفقیت این فرقه‌ها این است که برای نظامات اجتماعی به شما ایده می‌دهد و می‌گویند به شما یک عینک می‌دهیم که فلان رنج را در جامعه به خوبی بررسی کنید. همین الان در ایران کتاب‌های بسیاری به صورت زیرپوستی این عرفان‌ها را ترویج می‌کنند. برخی از این عرفان‌ها نسبت به خانواده کاملاً بی‌تفاوت هستند و دیدگاه خاصی را هم در این مورد بیان نمی‌کنند بلکه تأکید بر تحول و رشد فردی و دستورات روانشناختی دارند که این سخنان ارتباطی با نظام خانواده ندارد. بر این اساس فرد باید رشد کند و بالا برود. بسیاری از این عرفان‌ها وابسته به جریان بودا هستند که معتقد به ترک خانواده است تا انسان رشد کند. اساساً بودیسم نگاه مثبتی به نظام خانواده ندارد، حتی در مسیحیت نیز شاهد چنین نگاهی به خانواده هستیم.
 
بخشی از این عرفان‌ها دستورات ضد خانواده دارند و برخی حتی افراد را علیه هم می‌شورانند و دستورات به این سمت می‌رود که همه مرید آن استاد شوند و اعضای خانواده در مقابل هم قرار گیرند. اوشو رسماً می‌گوید خانواده ریشه همه مشکلات است. لذا مفاهیمی همانند عشق در نقطه مقابل خانواده قرار می‌گیرد. بخشی از اینها خانواده را به شکل خاصی تعریف می‌کنند و مثلاً از خانواده عشق و فرزندانِ خدا سخن می‌گویند. وقتی معنویت در عمده این جریانات نوظهور تعریف می‌شود نسبتی با خانواده ندارد بلکه اساساً خانواده را در تضاد با معنویت می‌بینند. این عرفان‌ها خانواده را پس می‌زنند و خانواده را در نظام معنایی خود جای نمی‌دهند.

نسبت خانواده و معنویت را درست ارائه نکرده‌ایم

در اسلام هم نتوانسته‌ایم نسبت خانواده با معنویت را به خوبی نشان دهیم. برای مثال در ادبیات اسلامی، وقتی از خانواده صحبت می‌شود این ادبیات پررنگ می‌شود که خانواده صرفاً رویکرد فقهی دارد. در این ادبیات مسئله قوامیت، تمکین، طلاق، مهریه و امثالهم مطرح می‌شود. در این قرائت فقهی، زن و مرد ملزم به انجام کارهایی هستند که گاهی به عنوان خط قرمز تفسیر می‌شود و ما هنوز نتوانسته‌ایم تعریف درستی از امر جنسی در اسلام و رابطه آن با معنویت ارائه دهیم اما اوشو به دلیل اینکه چنین تعاریفی ارائه داده کتاب‌هایش مورد اقبال قرار گرفته است. لذا اگر دین چنین کارهایی را به خوبی انجام ندهد بدل‌هایش چنین کاری را انجام می‌دهند.
 
تأکید زیادی در آیات و روایات ما بر معاشرت حسنه زن و شوهر وجود دارد و حتی گفته شده که طلاق نیز با اخلاق باشد. اساساً نگاه به روابط خانوادگی در اسلام معنوی است و خانواده رشد دهنده معنویت است. روایات متعددی داریم که اگر کسی یک لقمه در دهان همسرش بگذارد آثار معنوی بسیاری در پی دارد. همچنین تأکید شده سختی‌ها را در خانواده تحمل کنید و حتی گفته شده صبر زن نسبت به بداخلاقی شوهر همانند صبر آسیه و صبر مرد نسبت به بداخلاقی همسر همانند صبر ایوب است و این برای وی اثر معنوی دارد بنابراین ما باید هنر داشته باشیم و این مسائل را با ادبیات جدید برای جامعه بیان کنیم. 
 
انتهای پیام
captcha