به گزارش ایکنا، هادی ربیعی، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر، هفتم آذر در چهارمین پیشنشست کنفرانس بینالمللی الهیات عملی با موضوع «زمینههای پژوهشی الهیات عملی در حوزه هنر» گفت: ارتباط بین الهیات و هنر بسیار دیرینه است و نویسندگان زیادی در آثار خود تأکید کردهاند که هنر چگونه میتواند به ترویج الهیات عملی کمک کند. ریموند از متفکران الهیات عملی، 4 کارکرد را برای الهیات عملی برشمرده و معتقد است که هنر گستره زیباییشناسی آدمی را توسعه داده و فرد را نسبت به مراتب واقعیت هوشیارتر میکند، یعنی جنبه و بعد تخیلی انسان را تقویت میکند. همچنین هنر کارکرد الهامگونه و ابداعی دارد و انسان را به امور معنوی و متعالی حساستر میکند یا ادوارد مونک معتقد است که هنرها شیوه جدیدی از نگریستن به جهان را به ما میآموزند. همچنین برخی معتقدند که آموزههای الهیاتی میتواند منبعی برای هنرهای متعالی باشند و به آنها کمک کنند.
وی افزود: در کتاب حکمت مسیحی در جهان موسیقی نسبت موسیقی به عنوان یکی از هنرها با الهیات عملی مورد توجه قرار گرفته و نشریات تخصصی هم در حوزه الهیات و هنر تولید شدهاند. در دوره معاصر هم نویسنده کتاب الهیات و فرهنگ به 4 سطح از رابطه ضروری بین هنر و الهیات اشاره کرده و معتقد است که هنر قدرتی برای بیان اساس حقیقت غایی دارد که میتواند حقایق کلی را بیان و مفسر کتب مقدس باشد. کنفرانسهای متعددی هم برگزار شده است؛ از جمله آکادمی الهیات عملی با تم زیباییشناسی آن و آثار آن با عنوان خلاقیت، تخیل و نقادی نشر یافته است.
ربیعی با اشاره به چگونگی ارتباط بین الهیات علمی و هنر، گفت: در این خصوص یکی از نظریات از سوی سنتگرایان ارائه شده است، مثلاً بوکهارت، نویسنده کتاب هنر اسلامی، مطلب خود را اینگونه آغاز کرده که اگر از شما بپرسند اسلام چیست؟ شما میتوانید یکی از مساجد هنری مسلمانان را به او نشان دهید، این پاسخ بسیار سریعی برای معرفی اسلام است و در آن نزاع نیست و حقیقت را به روشنی نشان میدهد. در کتاب تاریخ زیباییشناسی، اثر تاریخدان شهیر لهستانی، به مباحث هنر و الهیات در قرون وسطی پرداخته شده است. وی به عنوان نمونه به هنر شمایلشکنی اشاره میکند؛ در این دوره عدهای شمایلشکن شدند و برخی شمایلدوست بودند؛ به تعبیر وی این مسئله جنبه الهیاتی داشت که تأثیر خود را در هنر میگذاشت.
استاد دانشگاه هنر اظهار کرد: کتاب دیگری که به دهها زبان ترجمه شده نوشته آروین پانوفسکی است. او میگوید که در بازه زمانی صدساله در صدمایلی پاریس، ما شاهد رونق خاص فلسفه معماری هستیم و دقیقاً در همین محدوده زمانی و مکانی شاهدیم که معماری در غرب به دوره باشکوه خود میرسد، پانوفسکی این پرسش را مطرح کرد که آیا بین الهیاتی که افرادی چون توماس آکوئیناس مطرح میکنند با معماری و هنر نسبتی دارد؟ یا صرفاً اتفاقی است و هنر و آن فلسفه به صورت اتفاقی به کمال رسیده است؛ وی پاسخ داد که اینها رابطه معناداری با هم دارند و با تحلیل آثار متفکران الهیاتی، نقش آن را در معماری آن دور نشان میدهد. البته این بحث در قرن 5 هم تحلیل شده است.
وی اضافه کرد: از بین متفکران معاصر مسیحی هانس بالتازار به رابطه این دو پرداخته است؛ بالتازار به تفکر متفکران مسیحی از جمله آکوئیناس ارجاع داده و متفکر مسیحی فرانسویزبان قرن بیستم، ژاک ماریتن، هنر و فلسفه را نوشته است. فرد دیگری کتاب «درآمدی بر هنرهای زیبا» را نوشته ژیلسون است و به بحث الهیات عملی و هنر اعتقاد زیادی دارد.
ربیعی بیان کرد: در اویل قرن 13 میلادی هم آثاری نوشته شد که امروزه مورد توجه متفکران است؛ مثلاً رهنمودهایی معنوی از توماس آکوئینی یکی از این آثار است و بخشی از آن به رابطه الهیات عملی و هنر پرداخته است. یکی از موضوعات مهم این کتاب، بیان تفصیلی و استفاده از استعاره و مجاز است. آکوئینی بیشتر از این حیث به موضوع پرداخته که در کتاب عهد عتیق شاهدیم که برای بیان حقایق معنوی از استعاره و بیان تمثیلی استفاده شده است؛ یعنی همان بیان در شعر و ادبیات استفاده شده و امور غیرمحسوس با زبانی محسوس به مخاطب نشان داده شده است.
وی اظهار کرد: وی به چرایی پرداختن به شعر و مجاز و ... اشاره و آن را تبیین کرده و در این کتاب خدا به مثابه صورتگر و هنرمند عالمآفرین معرفی شده است و این عبارات در نزد متالهین مسلمان هم به وفور وجود دارد و آکوئینی تحت تأثیر متألهان اسلامی هم بود و اشاره میکند که خلق هر اثری به صاحب آن اثر ارجاع دارد و جهان هم به عنوان بهترین اثر هنری خلقشده به نخستین هنرمند عالم یعنی خدا تعلق دارد.
استاد دانشگاه هنر تصریح کرد: یکی از مسائلی که در خصوص روایی و ناروایی آثار هنری مطرح بوده این است که این زیباییهای محسوس ما را از زیبایی حقیقی دور میکند یا برعکس میتواند ما را به زیبایی حقیقی نزدیک کند. توماس اشاره کرده است که مخلوقات و زیباییهای هستی ما را به خداوند رهنمون میکند. البته برخی در قرن 12 میلادی معتقد بودند که این زیبایی میتواند رهزن باشد و انسان را از خدا دور کند. لذا از هر نوع زیباسازی دوری و نیز تزئینات را حذف میکردند و شکل معماری آنها هم تغییر یافت.
وی افزود: یکی از موضوعات دیگر بین الهیات عملی و هنر، لذت است. در تعریف زیباییشناسی، لذت جایگاهی اساسی دارد. بنابراین مفهوم و جایگاه لذت برای مخاطب یک اثر هنری مورد توجه نظریهپردازان است؛ اینکه لذت اصیل چیست از جمله موضوعات تحقیقی است؛ مثلاً اگر به فردی گفته شود مجموع زوایای یک مثلث 180 درجه است میپذیرد و اگر چندبار این جمله را تکرار کنید شاکی میشود که چرا اینقدر تکرار میکنی ولی ما هزاران بار یک بیت شعر از حافظ را میخوانیم و لذت میبریم. بارها و بارها یک تصویر را نگاه میکنیم و هر بار حس خوبی از آن میگیریم ولی اهل الهیات خیلی خوشایندشان نیست که هر روز براهین توماس آکوئیناس را مطالعه کنند.
استاد دانشگاه هنر گفت: به صورت سنتی در آموزش الهیاتی مطرح بود که آموزنده باید توجه خودش را به برهان محض و سفسطه بدهد و استدلال برهانی بسیار مهم بود؛ ابن سینا اشاره کرده است که ما باید به صورت کلی به بحث هنر بپردازیم. وی اشعار یونانی را با اشعار مرسوم در ایران مقایسه کرده که نشان میدهد هنر مورد توجه فلاسفه اسلامی هم بوده است.
انتهای پیام