به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست ادبی بانوان شاعر از گذشته تا امروز با نگاهی به شعر فریبا یوسفی شب گذشته ۲۸ آبان با حضور شاعران، هنرمندان و اساتید زبان و ادبیات فارسی کشورهای ایران، هند، افغانستان، پاکستان و ... به همت گروه بینالمللی هندیران در فضای مجازی برگزار شد.
در این نشست ادبی که شاعران و اساتیدی همچون غلامعلی حدادعادل، مجتبی رحماندوست، رضا اسماعیلی، عبدالرحیم سعیدیراد، مصطفى محدثى خراسانى، ایرج قنبری، محمود اکرامى، محمدمهدی عبداللهی، سیدعبدالله حسینى، محمدحسین انصارینژاد، عزیز آذینفرد، سیدمسعود علوی، علیرضا حکمتى، نغمه مستشارنظامی، فاطمه نانىزاد، وحیده افضلی، مرضیه فرمانی، زیبا فلاحى، فاطمه ناظرى و همچنین شاعران پارسیزبان خارجی از کشورهای هند، پاکستان، افغانستان، تاجیکستان مانند سیده فاطمه بلقیس حسینی، اخلاق آهن، محبوب حسین، یاور حسین و ... حضور داشتند.
غلامعلى حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در این نشست گفت: زنان همانطور که در اصل پیروزی انقلاب سهم مؤثر داشتند، بعد از پیروزی هم در انواع شئون انقلاب فعال بودهاند. از جمله میدانهای حضور زنان عرصه ادبیات و به ویژه شعر بوده است. زنان با درک لطیف زنانه و مادرانه خود در بیان احساسات از مردان موفقترند و شعر آنها رنگ و آهنگ خاصی دارد. به جرئت میتوان گفت که امروزه در ایران دهها شاعر خوب زن داریم که با شعرهای آئینی و انقلابی خود دوشادوش مردان فعالند. خانم یوسفی از جمله این زنان شاعر است که امیدوارم روز به روز موفقتر و موثرتر باشند.
على چگینى سفیر ایران در هند در ادامه گفت: شعر نزد زنان بر شعر نزد مردان هم تقدم و اولویت زمانی دارد و هم ذاتی. چرا که نخستین واژگان موزون، دلنشین، آرامبخش و هماهنگ که بر گوش و جان کودک مینشیند، همان سخنان، کلمات، ابیات و قافیههای همگن و زیبا که آغشته به عسل لحن و مهر و محبت مادر است. پس هیچ شاعری نباشد، جز اینکه گامهای نخستین ادب و شعر خود را به لحاظ مفهومی و کلامی و حتی صنعت و تجمل مدیون و مرهون مادر نباشد. در سرتاسر تاریخ علم و ادب و شعر ایرانزمین زنانی ادیب و توانمند را میبینیم که هریک خود چونان سرداری دلاور پرچم پاسداری از حریم پارسی در دست دارند و رتبه و منزلتی بس رفیع و بلند را در این عرصه به کف آوردهاند که محل غبطه و آرزوی بسیاری است. از این جملهاند بانوانی توانمند و فرهیخته، چون پروین اعتصامی، طاهره صفارزاده و سپیده کاشانی و صدها اختر چرخ ادب فارسی.
محمدعلی ربانى رایزن فرهنگى ایران درهند نیز گفت: بانوان شاعر اگر چه زنان شاعر نسبت به مردان، به عدد، کمترند. اما این مسئله، نافی نقش سترگ آنها در شعر و ادبیات نیست. در ایران هم، حتی در سنتیترین دورههای تاریخی، زنان شاعر قلم را واننهاده و نقشهایی شگرف در گنبد خیال آفریدهاند. البته بدیهی است که زنان شاعر با مردان شاعر به قدر جایگاه تاریخی و اجتماعی خود متفاوت بودهاند، هر چند این تفاوت ماهیتی ارزشی نداشته باشد.
مجتبى رحماندوست در ادامه این نشست گفت: این زنانند که نخستین لالاییها را برای آرامشبخشی به نوزادان و کودکان خود میخوانند و کدام لالایی است که منظوم نباشد و یا حتی شعری پر از عاطفه و احساس نباشد؟ لالاییهایی که یا خود مادر سروده و یا از شاعری دیگر است و مادر را با شعر و احساس و ممارست با شاعری دمساز میکند. بنابراین انتظار این بوده که بزرگترین شاعران تاریخ ادبیات ایران، شاعران زن باشند، اما چرا اینگونه نیست؟ گرچه زنان شاعر بزرگی داریم که بر تارک ادبیات ایران میدرخشند. اما قلههای شعر در تاریخ ادبیات ایران همچون حافظ، سعدی، مولوی، صائب و... چیز دیگری میگوید. پس آیا بهتر نیست که به شعر بپردازیم و معیارهای زیباییشناسی را در اصل شعر به کار بگیریم و شعر زیباتر و ارزشمندتر را پاس بداریم و شاعرش را بستاییم چه آقا با شد و چه خانم؟
محمدمهدى عبدالهى نیز گفت: شاعران زن ایرانى همواره به اصول و آداب اجتماعی و مذهبی پایبند بوده و هستند و از ابراز علائق و گرایشهای شخصی و خصوصی در شعر خودداری میکنند و یا اگر به ندرت اشارهاى کنند با حجب و حیا و غیر مستقیم است. شاعران زن ایرانى در شعر خود معمولاً اهل تکبر و فخرفروشى نیستند. زنان شاعر بعد از پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى به علت حضورشان در عرصههاى مختلف اجتماعى همپاى مردان، نسبت به تحولات اجتماعى و سیاسى و مسائل پیرامون خود بىتفاوت نبوده و نیستند و در بسیارى از مسائل روز، موضعمند بوده و واکنش نشان مىدهند، به عنوان نمونه در چند سال اخیر در مسائلى همچون ایثار و شهادت، عدم تسلیم شدن در برابر دشمنان قسم خورده انقلاب، محور مقاومت، گفتمان عدالت، شهداى مدافع حرم، شهداى مظلوم جهان اسلام، حوادث روز کشور و ... جریانسازى کردهاند و اشعار فاخرى در این زمینهها سرودهاند.
راضیه تجار، نویسنده پیشکسوت کشورمان نیز در این باره گفت: زنان شاعر، خواهران توأمان زنان نویسندهاند. نوع نگاه، صید واژگان، چینش درست آنهادر هر بند، به کارگیری ایهام و ابهام و نماد و تلمیح، ساخت قامت آفریده خود با تصاویری بکر، ارائه فکر و اندیشه و پیام جزء مشترکات آثار است. از این رو به عنوان یک نویسنده زن در هفته کتاب، ادای احترامی دارم به خویشاوندان نزدیکم، بزرگ بانوی شاعر طاهره صفارزاده که اهل فکر و اندیشه بود و از «تن» و «من» نگفت و افقهای بالاتری را دید و سپیده کاشانی شاعر متعهدی که به هنگام رزم با سرودههایش به میدان آمد و دیگر شاعران زن از نسلهای بعد که با اشعارشان رود زلال و اندیشناک و متعهد و پویای شعر معاصر را حیاتی دیگر بار بخشیدند. به گونهای که دانشجویان در کشور هند تز دکترای خود را به تفسیر و تبیین و ترویج این اشعار اختصاص دادند.
وی افزود: متأسفانه تلقی بسیاری از ما، درباره زنان شاعر و شعر زنان، یک تلقی کمی است. یعنی ما هنوز در مرحله اثبات «وجود» زنان شاعر و نمونهگیری و آماردهی از تعداد آنها هستیم و این نشان میدهد که وجود زنان اندیشمند در جامعه ما به دلایل تاریخی و فرهنگی تاکنون قدری شگفتانگیز بوده است. بررسی انبوه آثار ادبی که پس از سالهای پیروزی انقلاب اسلامی توسط زنان شاعر ارائه شده است، گواهی روشن بر نقش موثر و شگفتیساز زنان در عرصه شعر و ادب است. از جمله این زنان خانم فریبا یوسفی است که که آثار ادبی ارزشمندش بر قدر و وزن جایگاه زنان در شعر معاصر افزود.
رضا اسماعیلی، شاعر در ادامه به شعرهای مرحوم طاهره صفارزاده اشاره کرد و گفت: اگر تعریف ما از شاعر موجودی صرفاً خیالپرداز و احساساتی باشد، با چنین تعریفی صفارزاده را نباید شاعر بدانیم. ولی اگر تعریف ما از شاعر انسانی حکیم، اندیشمند و صاحب شعور باشد، چنان که در لغت هم شاعر به معنای آگاه، داننده و شعورمند است، صفارزاده را باید در زمره یکی از شاعرترین شاعران این روزگار بدانیم. صفارزاده شاعر به معنای مصطلح آن – خیالپرداز و احساساتی - نبود، بلکه انسانی «شاعر» به معنای واقعی کلمه بود. او شاعری از جنس «نور و حضور» و به تعبیر خودش «رهگذر مهتاب» بود. هدف او در شعر فاصله گرفتن از «شاعر عادتی» و رسیدن به مرز «شاعر عقیدتی» و «معرفتی» بود. تلاش مقدس او در عرصه شعر – همچون فردوسی، مولانا، حافظ، ناصر خسرو، پروین اعتصامی و... - پرهیز از «عقلستیزی» و «عقلگریزی» شاعرانه، و ایجاد تعامل و پیوند بین «عقل و احساس» بود.
وی افزود: او در شعرهایش فقط به دنبال «تحریک احساسات» و ایجاد تأثرات عاطفی صرف نبود. او با «جانسروده»هایش میخواست به اندیشه و شعور مخاطب تلنگر بیداری بزند و خواننده را از خواب غفلت و رخوت و عادت بیدار کند. ما در آیینه جانسرودههای او که رستاخیزی از بیداریست، سیمای فرهیخته انسانی را به تماشا مینشینیم که از معبر عشق، به سرمنزل «عقل» میرسد و از شجره طیبه «حکمت و معرفت» میوه «دانایی و توانایی» میچیند.
اسماعیلی ادامه داد: صفارزاده شاعری آزاداندیش و وارسته بود. از قبله و قبیله شاعرانی که شعر را پرتویی از شعور نبوت میدانند و هرگز با قلاب شعر، در اندیشه صید ماهی دنیا نیستند. او با حنجره عشق و تعهد، در گوش زمانه بیپیر صلای بیداری سر داد و با انگشت اشاره شعرش، مسیر راستی و رستگاری انسانی را نشان داد که میتواند از مذهب انسان مچاله و مردان منحنی تبری کند و به مدد دانایی و بینایی تا «خدا گونکی» قد بکشد. صفارزاده با شبچراغ شعر و شعور به دنبال ردپای انسانی از جنس پیامبران الهی بود. انسان آزاد و سربلندی که به مدد انتخاب مسئولانه از زندانهای غفلت و عادت و طبیعت سر بر آورده و ردایی از جنس رسالت و تعهد بر دوش دارد.
محمود اکرامى نیز با بیان اینکه در عرصه شعر و زنان با چهار اصطلاح مواجهیم، بیان کرد: اول «زنان شاعر»، شاید اولین زن شاعر در تاریخ ادبیات ما رابعه بلخی باشد و بعد صدای شاعران زن از اندرونیها بیرون نیامد تا عصر قاجار و عصر حاضر که زنان شاعر دارای اسم و رسم به یاد ماندنی و اشعار ماندگاری هستند. دوم «زن درشعر»، زنان در شعر فارسی بیشتر در نقش معشوق ظاهر شدهاند آن هم معشوقی که زلف کمند، مژگان سنانی و ابروی کمانی و قد سروی دارد. در واقع در شعر گذشتگان چهره واقعی زن در شعر نمود و بروز درستی نداشته است. جز در شعر معاصر که گاه پیرزن هم نقش وجدان بیدار جامعه را بازی میکند.
وی افزود: در میان همه نقشهای اجتماعی زنان، نقش همسری در ادبیات ما مغفول مانده است و انگار مردان شاعر از تعریف و تمجید و توصیف همسران خود ابا داشتهاند. سوم «شعر زنان»، در همه ادوار شعر زنان همیشه در اوج بوده است. هرچند که به دلیل اندرونینشین بودن این نیمه جمعیت، صدایشان زیاد به گوشها نرسیده و آنگونه که بایسته و شایسته است در دفتر و دیوان ثبت و ضبط نشده است. اما آنچه از شعر زنان به جا مانده ارزشمند بوده و هست هرچند به دلایلی نتوانسته است به پای شعر مردان برسد. شعر زنانه نیز تا دیروز نه چندان دور به دلیل اشتغالات خانهداری و کار در منزل، دایره دغدغههای زنان شاعر محدود بود و گاه در حد اشتغالات یدی و ذهنی آنها بود، ولی امروز زنان شاعر مثل مردان دغدغههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... دارند و کمی دشوار است بگوییم فلان شعر زنانه یا مردانه است.
عزیز آذینفرد نیز به مناسبت چاپ کتاب «راه» فریبا یوسفی گفت: فریبا یوسفی شاعری دغدغهمند و مضمون یاب است. منظور ما از دغدغهمند این است که تماس بیواسطه با متن زندگی مردم مکان خود یعنی شهر تهران دارد. پرواضح است این دغدغهمندی پنهان و آشکار ابزارهای کار اویند برای درونمایهای اجتماعی و تا حدودی انتقادی. آخرین شعر کتاب «راه» را ببینید: پلهها یک یک، پایین، پایین/ شهر را ریخته در زیر زمین/ پنجره باز به عکسی رنگین/ میدود این سوی آن، آن سوی این/ ایستگاه است، ولی نیست یقین/ سر بجنبانی رفته ست قطار» این شعر روایی با پایین آمدن از پلههای رو به پایین مترو آغاز میشود. مسافرش همین که روی صندلی قرار میگیرد تازه تخیلاتش شروع به فوران میکنند و خاطرهبازیها و رویاپردازیها دست از سر مسافر برنمیدارند. سرانجام معما ماندن خویشتن را اینگونه حل میکند:
چند خط رفته و من جا ماندم/ باز هم محو تماشا ماندنم/ حل شد انسان و معما ماندم/ بین جمعیت تنها ماندم/ خواستم گم شوم، اما ماندم/ خانم گم شده در گندمزار/ «حالا تو» برای بهاری شدن به «راه» میپیوندی «تا روح تنهای تنها» ساکن مرغ باغ ملکوت شود.
سیده فاطمه بلقیس حسینی، استاد دانشگاه دهلی هند نیز گفت: فریبای عزیز ملاقات ما در گروه بانوان بود و به زودی با شما و خانم مستشار و مرضیه فرمانی و فاطمه ناظری و زینب یوسفی و تنی چند صمیمیت قلبی ایجاد شد. شعرهای دلنشین همه شما را میخوانم و لذت میبرم. شعرهای شما رنگینکمان زندگی را به نحوی احسن ارائۀ میدهد، با احساس است، «مرا به چشمه خورشید بیطلوع و غروب/ مرا به وسعت دریای آسمان برسان».
سیدنورالله تهماسبی خراسانی از افغانستان نیز درباره زنانگی در شعر گفت: وقتی سخن از شعر زن و شاعر زن به میان میآید، پای زنانگی وسط کشیده میشود. زنانگی مقولهای است که نشان میدهد سراینده این شعر یک زن است بدون آنکه نام سراینده در شعر درج شده باشد. سرودههای فروغ فرخزاد و پروین اعتصامی را میتوان به عنوان بهترین نمونه برای روشنشدن بحث زنانگی در شعر مثال زد. وقتی شعری از فروغ را بدون نام شاعر به مخاطبی که با شعر او آشنا نیست عرضه کنیم، ولو ایشان مخاطب عادی شعر باشند، به سادگی درخواهند یافت که سراینده این شعر یک زن است. چون نشانههای ظاهری و درونی آن این حس را به مخاطب منتقل میکند، اما اگر عین همین کار را با شعر پروین انجام دهیم، مخاطبی که با او و شعرش آشنا نیست و نام شاعر هم در شعر درج نشده است، هرگز چنین حس نخواهد کرد که شاعر این شعر یک زن باشد، بلکه در پشت آن شعر پیر خرابات یا حکیم خردمندی را میبیند که با دیدگاه مردسالارانه به مریدان و پیروان خودش اندرز میدهد و وعظ میکند و خبری از عواطف، جهانبینی و ظرافتهای زنانه در آن نیست.
وی افزود: این فضای مردسالارانه حاکم بر ادبیات فارسی به حدی است که نه تنها شاعران مرد، بلکه شاعران زن را نیز ناخواسته تحت تاثیر قرار داده است. چنان که بسیاری از زنان شاعر یا خود حقیقیشان در شعرشان نیست یا خویش را خود سانسور کرده و نقاب دیگری پوشیده و یا هم ادبیات را میدانی برای تجلی عواطف و جهانبینی زنانه نمیداند و نمیتواند تابوی ذهنش را بشکند.
در ادامه این نشست تعدادی از بانوان شاعر سرودههای خود را تقدیم کردند.
انتهای پیام