به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والسلمین نجف لکزایی، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 25 خردادماه در نشست «فلسفه امنیت از منظر حکمت متعالیه» که ذیل همایش حکمت سیاسی متعالیه برگزار شد، اظهار کرد: انسان دارای سه عالم وجودی، ملک و ملکوت و جبروت است؛ براین اساس منابع معرفتی ما هم سهگانه است؛ مثلاً در امنیت میتوان از امنیت ملکی، ملکوتی و جبروتی سخن بگوییم.
وی افزود: ما گروههای مختلف انسانی در عالم واقع داریم که نمیتوانند امنیت خود را تأمین کنند و باید توسط دیگران این امنیت برقرار شود، ولی کسانی که ذهن راهبردی دارند و از تهدیدات آینده با خبر هستند؛ انبیاء در این زمره هستند که از تهدیدات دنیوی و اخروی با خبرند.
لکزایی با بیان اینکه پیامبر(ص) رابط میان عالم ملک و ملکوت است، اظهار کرد: از نظر ملاصدرا سه دسته موجود داریم؛ موجوداتی چون ملائکه و عقل که عقل محض هستند، دسته دوم موجوداتی که مادی محض هستند مانند بهائم و حیوانات و دسته سوم موجوداتی که مرکب از ماده و تجرد هستند؛ یعنی هم در وجودشان ماده و هم جنس مجرد وجود دارد مانند انسان؛ در عالم واقع هم سه دسته انسان داریم؛ گروهی که اوج گرفته وارد عالم عقل میشوند و از آن بیرون نمیآیند؛ غرق در معرفت و ملکوت خدا هستند که ملاصدرا به آنها الهیون گفته شده است.
وی اضافه کرد: گروهی هم هستند که غرق در شهوات و دنیا هستند، از نقص نفرت دارد و گروهی هستند که بین دو عالم در رفتوآمد هستند و ارتباط میان عالم معقول و محسوس برقرار میکنند و انبیاء هم از این دسته هستند، نبی فقط به فکر نجات خودش نیست، بلکه به فکر دورکردن مردم از هلاکت هم هست.
استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) افزود: در اینجا سه مفهوم نبوت، ولایت و رسالت مطرح میشود؛ ولایت را کسانی دارند که به قرب الهی رسیده و نمیخواهند از آن برگردند، نبی کسی است که از اخبار غیب مطلع است، ولی ماموریتی برای ابراز آن ندارد، ولی رسول هم مطلع است و هم وظیفه ابلاغ را دارد.
وی افزود: اگر فرمودند: «اللهم ارنا الاشیاء کماهی»؛ یعنی انسان در عقل نظری رشد کرده است و اگر در قوای مدرک و محرک رشد کرد و عقلانی و شهوت او تابع عقل شد، تبدیل به عفت خواهد شد، گر غضب او تابع عقل شد، تبدیل به شجاعت میشود و اگر وهم او به عقل تبدیل شد شجاع خواهد شد و انسان واجد چنین ویژگیها عاقل عادل است و امنیت تولید میکند؛ زیرا به خدا متصل و از انواع قدرت بهرهمند است. در آیه 82 انعام «الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ» هم بر این مسئله تأکید شده است؛ پس فردی که جامع معقول و محسوس باشد میتواند امنیت تولید کند.
لکزایی با اشاره به انسانشناسی علامه طباطبایی و تفاوت آن با ملاصدرا اظهار کرد: انسانشناسی ملاصدرا واقعگرایانه است، ولی در انسانشناسی علامه از منظر نظامسازی توجه شده است؛ زیرا علامه بحث را از منظر اعتباریات و اینکه هستی یا واقعی و یا اعتباری است و ادراک هم تابع این دو هست، از منظر علامه، ساختار وجودی انسان به لحاظ هستیشناسی آشوبناک است؛ علامه بحث انسانشناسی را دقیقتر توصیف کرده و معتقد است که در عالم واقع، امنیت آشوبگونه بر دنیا حاکم است.
وی اضافه کرد: از منظر علامه، انسان چون تنها نمیتواند زندگی کند پس باید اجتماعی باشد و برای رسیدن به سود به مشارکت دیگران محتاج است و اگر میخواهد دیگران به او کمک کنند. او هم باید به دیگران کمک کند؛ در حقیقت اعتبار اجتماع و عدالت گرچه تاریخ نشان داده بسیاری از انسانها رابطه یک طرفه و ظلمآمیز را به کار گرفتهاند و نه دوطرفه.
رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: این رابطه یکطرفه به واسطه قدرت زور و تزویر و تطمیع بوده است؛ علامه در اینجا میگوید چون انسان ذاتا ویروسی است، خودش را نمیتواند ویروسکشی کند و محتاج وحی و انبیاء است؛ انبیاء آمدهاند جلوی طغیان و ظلم بشر را بگیرند. «وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ». در اینجا دو جامعه عادلانه و ظالمانه شکل میگیرد؛ جامعهای که در آن روابط عادلانه و دوطرفه وجود دارد میتواند امنیت و حکمرانی الهی داشته باشد و لازمه آن عفت و حکمت و مشارکت است.
لکزایی اضافه کرد: کارگزار امنیت، انسان و دولت و فرایند عاقلانه و عادلانه و حکمرانی عاقلانه و عادلانه است، لذا در جایی که فرایندها یکطرفه است تعاون در اثم و عدوان صورت میگیرد که مورد نهی خداوند است؛ قدرت در جهت منفی مورد استفاده است و قدرت تکیه بر زور و تزویر و تطمیع دارد. پس با انسانشناسی علامه و امام انسانشناسی ملاصدرا تکمیل شده و نظامات شکل واضح خود را مییابند.
وی افزود: همان طور که ممکنالوجودها سه نوع هستند، انسان هم سه نوع است، دسته اول ممکنالوجود، ملائکه، دسته دوم بهائم و حیوانات است که فقط شهوت هستند و نه عقل و دسته سوم انسان که واجد شهوت و عقل هستند و خود انسان هم سه دسته است؛ گروهی که با ذکر و عظمت خدا به حرکت در میآیند که اولیاء الهی هستند، دسته دوم شهوتگرا و گرفتار سجن و زندان دنیا هستند و به آخرت نمیاندیشند و جهنمی هستند و دسته سوم در رفتوآمد بین خدا و دنیا هستند و امنیت دنیوی و اخروی برای انسانها میآورند؛ چنین انسانی در عالم ملکوت است و با آنجا مرتبط و اهل عجب و منممنم کردن نیست همانطور که وقتی کسی وارد مجلس پیامبر میشد کسی متوجه نمیشد که چه کسی پیامبر است، چنین انسانی آنچنان غرق در رابطه با خداست که مردم را نمیبیند همانطور که تیر از پای امام علی(ع) درآوردند و متوجه نشد و برترین افراد همین دسته هستند.
لکزایی افزود: شأن نبی تعلیم و هدایت است پس شأن حکومت او هم تعلیم و تربیت است و میان عالم معقول و محسوس رابطه و نظم برقرار میکند، وقتی وارد عالم معقول میشود سمع و در مقام گوش دادن است، ولی در عالم محسوس، لسان و زبان و پیامآور و مبلغ دین است؛ پس فرهنگ در نظام اسلامی در اولویت است، نه اینکه سیاست و اقتصاد بخواهد حرف اول را بزند. انبیاء و اوصیاء این طور بودند و همه علما و بزرگان هم باید این طور باشند؛ پس برای قلب نبی دو باب وجود دارد؛ باب به عالم غیب و باب به عالم ماده تا مردم را به خیر برساند و از شر دور کند.
رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: پس انسان کامل سه حیث ولایت، نبوت و رسالت را دارد؛ یعنی با دو قوه درونی متصل به عالم غیب به ولایت میرسد، حکیم میشود و بعد رسول و منذر میشود و در نهایت مخبر و نبی خواهد شد. اینها کارویژه رهبر و رسول است و کاملترین مرتبه انسانی است که طبیعتا همه نمیرسند و اگر کسی بخواهد به مقام رسالت برسد اولین شرط واسطه شدن میان عالم معقول و محسوس است.
وی افزود: اگر بخواهیم مردم را به خیر دعوت و شر را از آنها دفع کنیم به قدرت نیاز داریم؛ اولین مرتبه قدرت هم، لسانی و زبانی است، قدرت بر حسن ارشاد و هدایت به سمت سعادت و داشتان قدرت نفسانی و بدنی. قدرت نفسانی برای اینکه بتواند مواجهه معرفتی با مخالفان داشته باشد و بحث و جدل کند و قدرت بدنی برای جنگ با دشمنان است. کسی دشمن نظامی است و باید برای برخورد با او قوت بدنی و مادی و نظامی موجود باشد.
انتهای پیام