به گزارش ایکنا؛ جلسه تفسیر قرآن کریم حجتالاسلام سیداحمد خاتمی با موضوع مبانی قرآنی نهجالبلاغه، روز گذشته در حوزه علمیه قم برگزار شد. متن سخنان وی از نظر میگذرد؛
«أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اِسْتَشْعَرَ اَلطَّمَعَ وَ رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ وَ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَيْهَا لِسَانَهُ؛ آنكه طمع را شعار خود سازد، خود را خوار ساخته و هر كه پريشانحالى خويش با ديگران در ميان نهد، تن به ذلت داده است و كسى كه زبانش بر او فرمان راند، بىارج شود».
سخن در مبانی قرآنی نهجالبلاغه بود. مبانی قرآنی جمله اول را عرض کردیم و حالا به جمله دوم میپردازیم. «ذل» به معنای حقارت و پستی است. «رَضِيَ بِالذُّلِّ» یعنی خودش را پست کرده است. «ضر» هم به معنای مشکلات و گرفتاریها است. کمبودهای دوران زندگی ضرّ است.
سخن این است که با مشکلات چگونه برخورد کنیم؟ کسی نیست که در زندگی مشکل نداشته باشد. نحوه مواجهه با مشکلات چگونه است؟ عرض میکنم که در این رابطه چند مطلب هست. مطلب اول آنکه در ادبیات دین ما هست که حل مشکلاتتان را از ذات مقدس ربوبی بخواهید. او خودش فرموده است: «ادعونی استجب لکم»، یعنی از من بخواهید تا شما را اجابت کنم. خود فرمودند که از او حل مشکلات را بخواهید.
مولی علی (ع) فرمود: جز از خدای پاک چیزی نخواهید، زیرا که خداوند اگر چیزی به شما عطا کند، با احترام میدهد و اگر ندهد، خیریت شما در همان ندادن است. مصلحت شما در آن است که خداوند این را به شما ندهد. در یک روایت دیگر پیامبر اکرم(ص) به اباذر فرمود که: ای اباذر ... هرگاه چیزی طلبیدی، از خدا بطلب و هرگاه کمک خواستی، از خدا کمک بخواه. یک شعری هم از امام حسین(ع) نقل شده است؛ البته قبلش در پرانتز یک مطلبی بگویم، اینکه پیامبر(ص) شعر میگفته یا نه، تحقیقاً پیامبر شعر نمیگفته، ولی اشعاری به امامان نسبت داده شده است. دیوان امیرالمومنین(ع) معروف است. دیوان امام حسین(ع) معروف است. اینکه همه این شعرهایی که گفته شده از معصومین هست، آدم اطمینان ندارد، ولی فی الجمله برخی از این اشعار پشتوانه قرآن و روایات اهل بیت(ع) را دارد. از جمله این شعر: هرگاه روزگار بر تو سخت گرفت، به خلق روی نیاور و جز از خدای تعالی که قسمتکننده روزی است، درخواست نکن. اگر آنقدر زندگی کنی که از غرب تا شرق عالم بگردی، هرگز کسی را نخواهی یافت که بتواند کسی را خوشبخت یا بدبخت قرار دهد. پس نکته اول آن است که در مشکلات باید در خانه خدا را زد.
نکته دوم این است که اگر در خانه خدا را زدیم و مشکل ما حل شد، شاکر خدا باشیم. اگر مشکل ما حل نشد، باز شاکر خدا باشیم. چه بسا مصلحت ما نیست این مشکل حل بشود. چه بسا مصلحت ما نباشد در یک جایگاه بلندی قرار بگیریم. چه بسا همان سبب زمین خوردن ما باشد. چه بسا مصلحت ما نباشد چیزی که از خداوند میخواهیم به ما بدهد. پس در هر حال باید شاکر خدا باشیم. به ویژه آنجا که گره ما باز میشود. در آیه 12 سوره یونس خداوند گلایه میکند از کسانی که وقتی مشکل دارند، خدا خدایشان گوش فلک را پر میکند، اما مشکلاتشان که برطرف شد، خدا را فراموش میکنند: «وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ؛ و چون انسان را آسيبى رسد، ما را به پهلو خوابيده يا نشسته يا ايستاده مىخواند و چون گرفتاريش را برطرف كنيم، چنان مىرود كه گويى ما را براى گرفتاريى كه به او رسيده نخوانده است، اين گونه براى اسرافكاران آنچه انجام مىدادند زينت داده شده است».
آدمهای ناساخته و غیر مهذب وقتی به مشکلی برمیخورند خدا خدا میکنند، وقتی خدا مشکلشان را برطرف میکند، ناسپاسیشان چنین است که گویا خدا خدا نکردهاند. عرض میکنم که سوره روم، آیه 33 و سوره زمر آیه 8 و 49 هم ناظر به همین مطلب است. پس نکته دوم این است که در خانه خدا برویم و در هر حال شاکرش باشیم. در سوره انعام، آیه 17 هم میخوانیم: « وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ».
نکته سومی که در اینجا هست، این است که برای حل مشکلتمان به غیر خدا رو بزنیم یا رو نزنیم. پاسخ این است که زندگی بشر با همکاری است. مریض میشویم باید پیش پزشک برویم، دعوایی رخ میدهد، باید پیش قاضی رفت و قس علی ذلک. پاسخ این است که باید سراغ اهلش رفت و بینش ما هم این باشد که حلال مشکل، خدا است. اینکه بگوییم اول خدا، دوم شما، شرک است. نباید غیر خدا را در عرض خدا قرار دهیم؛ بلکه در طول ببینیم. اگر غیر خدا گره گشایی میکند، گره گشاییاش به اذن الاهی است.
انتهای پیام