به گزارش ایکنا، در این شماره از پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی مقالاتی با عناوین «بررسی روایت «صفوة هذا الکتاب» در تفسیر ثعلبی و منابع شیعه»، «روشهای عاطفی در تربیت اصلاحی از دیدگاه احادیث»، «زندگی حضرت یوسف از دیدگاۀ منابع تفسیری و روایی فریقین»، «معناشناسی ساختاری مفهوم شجاعت در منابع روایی»، «بررسی تفاوت دیدگاۀ بخاری و کلینی در منبعیت قرآن و سنت»، «چرایی ارسال اسناد شیعی روایات پیامبر(ص) در کتب اربعه»، «بازشناسی مسند ربیع بن حبیب؛ از متون حدیثی اباضیه»، «اصالت نقل به لفظ در روایات شیعه»، «بررسی سندی و متنی روایات اسباب نزول آیات «إفک» در تفاسیر فریقین»، «بررسی انتقادی منابع کتاب (جعفریات/ اشعثیات)»، «بررسی تطبیقی مشخصات سفیانی در روایات فریقین» و «بررسی حجیت آراء صحابه بر اساس مبانی اهل سنت» منتشر شده است.
در چکیده مقاله «روشهای عاطفی در تربیت اصلاحی از دیدگاه احادیث» آمده است: تربیت اصلاحی، غالباً برای تربیت آن دسته از متربیانی است که به هر دلیل از تربیت صحیح برخوردار نبوده و مربی برای اصلاح و تغییر در صفات و رفتار ناپسند آنان در ساحتهای اجتماعی، عبادی، اعتقادی و سیاسی فعالیت میکند. روشهای تربیتی در عرصۀ اصلاح متربی در سه محور شناختی، عاطفی، و رفتاری قابل بررسی است. این پژوهش با مطالعه احادیث و سیرۀ پیامبر اکرم (ص) و اهلبیت (ع)، روشهای تربیتی عاطفی مؤثر در اصلاح را معرفی و تبیین میکند؛ مراد از روشهای تربیتی عاطفی، شیوههایی است که مربّی برای تحت تأثیر قراردادن عاطفه در جهت اصلاح اندیشه و اخلاق و رفتار متربّی بهکار میگیرد و عبارتاند از: مهرورزی و محبت، موعظه، تشویق و ترغیب، ایجاد خوف و رجاء، توجهدادن به نعمتها، عذرپذیری، توجهدادن به عوامل معنوی بازدارنده از گناه، برانگیختن احساسات و عواطف، توجهدادن به عواقب دنیوی و اخروی امور و تکریم شخصیت که از نظر عاطفی میتوانند در اصلاح تربیت و رفتار متربی مؤثر باشند.
در طلیعه نوشتار «زندگی حضرت یوسف از دیدگاۀ منابع تفسیری و روایی فریقین» آمده است: سورۀ یوسف، احسن القصص قرآنی، از دیرباز مورد توجه محققان بوده است. برخی از تفاسیر و روایاتی که در مهمترین منابع امامیه و اهلتسنن پیرامون تفسیر این سوره و ترسیم سیمای عصمت این پیامبر الهی آمده، آمیخته با اسرائیلیات و در تعارض آشکار با مبانی اعتقادی امامیه است. منشاء غالب این تفاسیر در منابع اهلسنت، برگرفته از مباحث تورات بوده که در تفاسیر طبری و الدرالمنثور کاملاً مشهود میباشد. آنچه در روایات شیعی نیز از این انحرافات آمده، بدون هیچگونه توضیحی، تکرار روایات منابع اهلتسنن است. بررسی توصیفی - تحلیلی منابع تفسیری و حدیثی فریقین از شرححال حضرت یوسف و تحلیل و نقد روایات منافی عصمت ایشان، از یک سو نادرستی این اقوال را آشکار و از سویی دیگر سیمای واقعی و الهی آن حضرت × بر اساس مبانی و نصوص قرآنی و احادیث صحیح، ترسیم میکند.
نویسنده مقاله «معناشناسی ساختاری مفهوم شجاعت در منابع روایی» در طلیعه نوشتار خود آورده است: شُجاعَت از فضائل اخلاقی است که بهمعنای دلیری آمده و در علم اخلاق از آن بهعنوان حد وسط بیباکی و ترس یاد میشود. با توجه به اهمیت مـسئلۀ شجاعت در حیات بشر و اثرگذاری فراوان آن در رشد و تعالی مادی و معنوی او، بایستگی شناسایی حیطۀ مـعنایی آن، بهخصوص در محدودۀ منابع اسلامی، بیشازپیش، معین میگردد. مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و با تأکید بر حوزه معناشناسی ساختاری بر آن است که در یک فرایند منظّم به بررسی شبکهای معنای واژه شجاعت بپردازد.
بر اساس یافتههای این پژوهش با بررسی دامنۀ معنایی و روابط همنشینی و جانشینی واژه شجاعت در منابع دینی، مفهوم «شجاعت» با تعدادی از مفاهیم همچون «صدق و راستی»، «ازخودگذشتگی»، «تنندادن به ذلت»، «نامجویی»، «همت»، «غیرت»، «تسلط بر نفس»، «حمیّت»، «بخشندگی»، «حلم» و «خردمندی» رابطۀ اشتدادی دارد. مفاهیم «نصرت»، «فضیلت» و «ایستادگی» نیز با مفهوم «شجاعت» رابطۀ توزیعی دارند. همچنین، مفهوم «شجاعت» با مفاهیمی مانند «جبن» و «عدم دوراندیشی» رابطۀ تقابلی دارد؛ لذا از طریق شجاعت میتوان آن دسته از خصلتهایی که با این مفهوم رابطۀ اشتدادی دارند را تقویت و از آفت خصائصی چون «جبن» و «عدم دوراندیشی» که با این خصیصه رابطه تقابلی دارند در امان ماند.
در چکیده مقاله «بررسی تفاوت دیدگاۀ بخاری و کلینی در منبعیت قرآن و سنت» میخوانیم: موضوع کمال شریعت مطلبی مورد اتفاق دانشمندان مسلمان است؛ اما چگونگی کفایت قرآن و سنت، یعنی توانمندی کامل قرآن و سنت برای پاسخگویی به هر نیاز و بینیازی این دو از هر منبع دیگر مورد اختلاف است؛ ملاحظه جوامع برترِ حدیثیِ فریقین، صحیح بخاری و الکافی کلینی حاکی از آن است که گرچه عموم رویکردها و اخبار این جوامع در ارتباط با کفایت قرآن و سنت همسان بوده، اما با وجود پارهای از نمایهها و اخبار در جامع بخاری مانند استفاده صحابه از رأی، مبنای کفایت ثقلین زیر سؤال میرود.
پژوهش حاضر با روش مقایسه تطبیقی در پی آن است که ضمن تطبیق این جوامع بزرگ حدیثی و اخبار آن دو، تفاوت دیدگاه بخاری و کلینی در ارتباط با کفایت قرآن و سنت را تبیین نماید. نتیجه حاصل از بررسی تطبیقی دو منبع این است که با آنکه بخاری با بیان اخبار متعدد، اهتمام خاصی به قرآن و سنت نشان داده، اما به سبب پذیرش برخی اخبار، چون، اخبار اجتهاد بی مبنای اصحاب، نقصان قرآن و سنت را پذیرفته است؛ لذا نتوانسته کمال و کفایت قرآن و سنت را نشان دهد؛ اما کلینی به وجود همۀ احکام در کتاب و سنت تصریح میکند و به توانمندی عترت علیهمالسلام بر ارائه هر حکم اشاره دارد و به نفی قاطع بدعت و رأی تأکید مینماید.
انتهای پیام