با انتخاب جو بایدن به عنوان رئیسجمهور جدید آمریکا و شکست ترامپ، برخی در داخل به دنبال ایجاد فضای دوقطبی «فرشته ـ شیطان» هستند و میخواهند از شادمانی جامعه به واسطه شکست ترامپ سوء استفاده کنند و بایدن را به مثابه یک فرشته و امید برای برونرفت از مشکلات اقتصادی و معیشتی جلوه دهند.
البته قطعا میان ترامپ و بایدن تفاوتهای اساسی وجود دارد و وظیفه دستگاه دیپلماسی و مجموعه حاکمیت این است که از همین تفاوتهای بزرگ و کوچک برای تغییرات مثبت به هر اندازه استفاده کند، اما نباید جایگاه بایدن را به عنوان رئیسجمهور جدید کشوری به نام آمریکا فراموش کرد؛ فردی که در دوران اوباما نیز معاون رئیسجمهور بوده و هنوز تحریمهای سخت آن دوران از یاد نرفته است. در واقع شیوهها و راهکارهای بایدن برای تعامل با ایران با ترامپ بسیار تفاوت میکند، اما نباید این تفاوتها را به منزله تغییر ساختاری و راهبردی تلقی کرد و دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران و ملت ایران را فروکاست.
به عبارتی مسئله را میتوان اینگونه توضیح داد که ماهیت دشمنی آمریکا با ایران ثابت است، اما نحوه اعمال این دشمنی در دوره جدید متفاوت خواهد بود. البته ممکن است امتیازاتی، هرچند محدود، به ایران داده شود تا راه برای مذاکرات در موضوعات دیگر از جمله نفوذ منطقهای، حقوق بشر و توان موشکی باز کند.
نگاه قرآن در خصوص شناخت دشمن و راهکارهای او میتواند در این مسیر راهگشا باشد؛ به ویژه اینکه دوران تامپ دوران نمایش عریان چهره امریکا بود اما دوران بایدن را میتواند نمود دوباره تجربه دست فولادی در دستکش مخملی دانست و بر این مبنا میتوان آیه 120 سوره نسا را یکی از آیات مهم برای دشمنشناسی این دوره بیان کرد؛ دوران وعده و امتیازات حداقلی برای فریب بزرگ.
متن آیه: «يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا؛ [آرى،] شيطان به آنان وعده مىدهد، و ايشان را در آرزوها مىافكند، و جز فريب به آنان وعده نمىدهد.»
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان درباره این آیه آورده است که «از ظاهر سياق بر مىآيد كه اين جمله تعليلى براى اين قسمت از آيه قبلى باشد كه مىفرمود:(فقد خسر خسرانا مبينا) و چه خسرانى روشنتر از اين خسران كه سعادت حقيقى كسى مبدل به سعادت خيالى و شقاوت واقعى شود و با وعدههاى دروغين و آرزوهاى موهوم كمال خلقت او مبدل به خسران و نقص شود همچنانكه خداى تعالى مى فرمايد: (و الذين كفروا اعمالهم كسراب بقيعة، يحسبه الظمان ماء حتى اذا جاءه لم يجده شيئا و وجد اللّه عنده، فوفيه حسابه، والله سريع الحساب).
وعدههاى شيطان عبارت است از وسوسههایى كه او بدون واسطه مىكند، به خلاف امانى كه جمله: (و يمنيهم آرزومندشان مى كند - متضمن آن است ) كه آن از نتایج وسوسه است و منظور از آن هر امر خيالى است كه وهم از آن لذت ببرد و به همين جهت بود كه خداى تعالى تمنا و يا به عبارت ديگر استفاده از آرزوهاى دروغى بشر را غرور نخواند بلكه وعده او را غرور خواند و فرمود که شيطان وعدهشان نمىدهد مگر غرور و فريب را و اين نكته بر كسى پوشيده نيست.»
درست است که این آیه درباره شیطان و سیاست فریب و وعده دادن اوست اما این سیاستی مختص به شیطان نیست بلکه جبهه پیروان شیطان نیز که مصداق بارز آن دولت آمریکاست دقیقا از این سیاستها در اقدامات خود علیه کشورهای دیگر استفاده میکنند و تجربه چهل ساله رفتار آمریکا با جمهوری اسلامی گواه آن است که هر وقت سیاستهای سخت آنها جواب نداده سیاستهای نرم آنها، مانند وعده دادن امتیاز و رفع تحریم برای فریب و کسب امتیازات بزرگتر مطرح شده است.
همچنین آیتالله مکارم شیرازی نیز آیه و آیات قبل از آن؛ 117، 118 و 119، را در قالب «نقشههای شیطان» بیان کرده با اشاره به دور بودن شیطان از رحمت الهی، میگوید: «در حقيقت ريشه تمام بدبختیها و ويرانگریهاى او همين دورى از رحمت خدا است كه بر اثر كبر و نخوت دامنش را گرفت، بديهى است چنين موجودى كه بر اثر دورى از خدا از هر گونه خير و خوبى خالى است نمىتواند اثر مفيدى در زندگى دیگران داشته باشد و ذات نايافته از هستىبخش چگونه ممكن است هستىآفرين گردد، نه تنها مفيد نخواهد بود، زيانبخش نيز خواهد بود.»
در واقع آیه 120 تشریح چند برنامه شیطان در آیات قبل علیه انسان است؛ «شيطان پيوسته به آنها وعدههاى دروغين مىدهد و به آرزوهاى دور و دراز سرگرم میكند ولى جز فريب و خدعه كارى براى آنها انجام نمیدهد.»
رهبر معظم انقلاب نیز پیرامون دو نوع سیاست تهدید و تطمیع برای تأثیرگذاری در دستگاه محاسبات عقلانی مسئولان به این آیه اشاره کرده و میفرمایند: «...از طرف دیگر تطمیع است؛ از سوی دیگر وعده میدهد شیطان، وعدههای فریبنده؛ اینجا هم آیه شریفه قرآن میفرماید: یَعِدُهُم وَ یُمَنّیهِم وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیطنُ اِلّا غُرورا؛ وعده میدهد، آرزوها را در دل آنها بیدار میکند، زنده میکند، یک آینده رنگی و دروغین و خیالی مثل سراب در مقابل چشم مؤمنینِ به خود میگذارد؛ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیطنُ اِلّا غُرُورا؛ امّا فریب است. از یک طرف تهدید، از یک طرف تطمیع؛ مثل رفتاری که امروز آمریکا دارد و قدرتهای استکباری همیشه [دارند]؛ از یک طرف تهدید میکنند، از یک طرف تطمیع میکنند.
تطمیع، فقط تطمیع شخصی نیست؛ تطمیعهای کلّی: «چنین میکنیم، چنان میکنیم»؛ بعد هم نمیکنند، دروغ میگویند؛ کار شیطان این است. همه این کارهایی که شیطان انجام میدهد - این اغوا، این تهدید و تطمیع - برای این است که دستگاه محاسباتی انسان مؤمن را از کار بیندازد تا محاسبه غلط انجام بدهد؛ وقتی دستگاه محاسباتی از کار افتاد، کار خراب میشود. محاسبه غلط، یکی از بزرگترین خطرها است؛ گاهی حیات انسان را تهدید میکند؛ گاهی سرنوشت انسان را تهدید میکند؛ چون توان انسان، نیروی انسان، تواناییهای انسان، تحت سرپنجه اراده او است، و اراده انسان تحت تأثیر دستگاه محاسباتی او است: اگر دستگاه محاسباتی بد کار کرد، اراده انسان تصمیمی میگیرد و در جهتی میرود که خطا است؛ آن وقت نیروهای انسان، همه تواناییهای انسان در این جهتِ خطا به کار میافتد؛ این آن چیزی است که باید مراقب آن باشید.»
بر این مبنا این آیه به طور کلی هدف برنامههای شیطان را بیان میکند که همان فریب انسانهاست. او به انسان وعده ثروت، قدرت، مقام و... میدهد و از راه حق منحرف می سازد. در واقع شیطان انسان را از واقعیات زندگی دور میسازد و با فریب، به طرف آرزوهای ذهنی و خیالی میبرد. لذا باید گفت دلبستگى به آرزوها، افتادن در دام فريب شيطان است و لازمه نیفتادن به چنین دامی شناخت دقیق ماهیت شیاطین و چهرهها و راهکارهای متفاوت آنان است.
انتهای پیام