دین با معیشت در تعارض نیست
کد خبر: 3908441
تاریخ انتشار : ۱۴ تير ۱۳۹۹ - ۰۹:۵۵

دین با معیشت در تعارض نیست

پژوهشگر اندیشه سیاسی در اسلام گفت: اولویت اول انسان‌ها در زندگی اقتصاد است. یعنی معیشت و رفاه نیاز همه انسان‌ها است. اولویت دوم، نیازهای روانی است که شامل اخلاق، معنویت، خانواده، بنیان‌های فکری و دین می‌شود.

اولویت انسان تامین معیشت است / دین را نباید از مداحان آموخت

دین و معیشت دو مقوله مهم و حیاتی در زندگی بشر است، اما در این میان تأمین معیشت در اولویت قرار می‌گیرد، زیرا در غیر این صورت دین نیز در شخصیت انسان و در جامعه متجلی و نهادینه نخواهد شد. اسلام نیز بر این امر تأکید دارد که فقر و تنگ‌دستی، بی‌دینی به همراه می‌آورد. بر همین اساس وظیفه حکومت‌ها بیش از هر چیز تأمین معیشت مردم است. خبرنگار ایکنا اصفهان، در همین رابطه گفت‌و‌گویی با احمد بخشایش‌اردستانی، پژوهشگر اندیشه سیاسی در اسلام، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی و نماینده مردم اردستان در مجلس نهم داشته است که متن آن را در ادامه می‌خوانید: 


بیشتر بخوانید: 


ایکنا ـ چه رابطه و نسبتی میان دغدغه معیشت و دغدغه دین وجود دارد؟ با توجه به شرایط اقتصادی کشور، برخی معتقدند که در حال حاضر مسئله اصلی مردم، نان و معیشت است و دیگر دغدغه دین ندارند. به نظر شما این استدلال قابل پذیرش است؟

اولویت‌های انسان متفاوت است. آبراهام مزلو، روان‌شناس آمریکایی، نیازهای انسان‌ها را بررسی کرده است که براساس آن، انسان‌‎ها در وهله اول نیازهای سطح پایین دارند، مثل نیاز به غذا، پوشاک، مسکن و در مجموع نیازهای معیشتی. دومین نیازهای انسان، نیازهای روانی است که مریوط به عاطفه، اخلاق و معنویت است. نیاز سوم انسان نیز نیاز به امنیت است. این‌طور نیست که نیاز به معیشت هم عرض با نیاز به معنویت باشد. در تمام جوامع و نظام‌ها، اولویت انسان‌ها نیاز به غذا، مسکن و پوشاک است.

در قانون اساسی آمده است که دولت باید بسترهای پوشاک، مسکن و نیازهای اولیه انسان‌ها را فراهم کند. در اسلام هم احادیث و روایت‌های متعددی وجود دارد، مثلاً گفته شده است: «كادَ الْفَقْرُ أنْ يَكُونَ كُفْراً؛‌ فقر بی‌دینی می‌آورد». دین قرار نیست در تعارض با معیشت انسان قرار بگیرد. اولویت اول انسان‌ها در زندگی اقتصاد است،‌ معیشت و رفاه نیاز همه انسان‌ها است. اولویت دوم، نیازهای روانی است که شامل اخلاق، معنویت، خانواده، بنیان‌های فکری و دین می‌شود، اما اینکه بگوییم این دو نیاز در جامعه ما در تعارض با هم هستند، حرف درستی نیست. در کشورهای کمونیستی دین را کنار زده بودند و اقتصاد حرف اول را می‌زد، نهایتاً انقلاب کردند و این شرایط عوض شد. در واقع هر نیازی جای خود را دارد. نیاز به معنویت، احساس هماهنگ بودن با طبیعت، احساس نیاز به دینداری و .... هر کدام جای خود را دارند و نمی‌توانند در تقابل با یکدیگر قرار بگیرند، زیرا این‌ها در طول یکدیگر هستند.

ایکنا ـ اکنون برخی معتقدند با توجه به مشکلاتی که در جامعه وجود دارد، بعضاً نگاه‌های منفی به دین و دینداری می‌شود و شاید گروهی دین را مقابل معیشت خود ‌بینند.

دین به صورت عقلانی ارائه می‌شود. اگر در یک جامعه دینی، مبانی دینی از سوی مداحان ارائه و توضیح داده شود، بخش‌های خرافی هم به دین اضافه می‌کنند، مثل شفاخانه و ... . در این شرایط وقتی مشکلی مثل کرونا به وجود می‌آید، مردم می‌بینند آن شعارها درست نیست، چون وقتی علمای ما بیمار می‌شوند به بیمارستان مراجعه می‌کنند و برخی هم به امامزاده‌ها می‌روند، این‌ها شاید به آرامش روانی برسند، اما قرار نیست که نسخه درمان او را آن امامزاده بدهد، این‌ها کار پزشک است.

دین در این نوع چالش‌ها، یک نوع رویکرد عقلانی پیدا می‌کند و از حالت خرافی، جهل و حاشیه‌ها جدا می‌شود. نیاز انسان به دین و آرامش، یک نوع نیاز ابدی است. دین قرار نیست همه کار را برای انسان انجام دهد، همه چیز در جای خودش موضوعیت پیدا می‌کند، معیشت جای خودش، دین هم جای خود. نه معیشت می‌تواند برای دین کاری کند و نه دین می‌تواند کار معیشت را انجام دهد، اصلاً قرار نیست که کار یکدیگر را انجام دهند. اگر در احتیاج به دین افراط کنیم، شاید برخی فکر کنند این کار باعث می‌شود برخی از دین زده شوند، در صورتی که این‌طور نیست، دین حالت عقلایی خودش را پیدا می‌کند. مردم می‌دانند نیاز به دین وجود دارد، اما دین کاری را که در ذهن‌ است، انجام نمی‌دهد، دین کارکرد خاص خود را دارد. دین انسان را به آرامش می‌رساند، اما قرار نیست کسی را شفا بدهد. مثلاً کرونا آمده و قانون طبیعت اقتضا می‌کند که انسان سلسله مراتب علت و معلول را بداند تا بتواند واکسن آن را کشف کند. دین به انسان کمک می‌کند تا زودتر به این روش دست پیدا کند، اما دین وظیفه ندارد کرونا را از بین ببرد.

ایکنا ـ متولیان دین همواره مدعی هستند که اسلام برای تمام عرصه‌های زندگی و مناسبات جامعه برنامه دارد، اما وقتی مردم در عمل ‌ببینند که مشکلات و چالش‌های متعددی مانند گرانی و تورم در حوزه اقتصادی و آسیب‌های اجتماعی مثل فقر، شکاف طبقاتی، طلاق و ... وجود دارد، آیا این امر باعث بدبینی و روی‌گردانی از دین نمی‌شود؟

بله دین برای همه امور برنامه دارد. مثلاً دین به جوان امروزی آرامش می‌دهد که بتواند کار و با حقوق آن زندگی کند، اما اینکه دین کارکرد دیگری داشته باشد، این‌طور نیست. دین کارکرد خود را دارد، همان‌طور که خانواده، دانشگاه، مدرسه و احزاب کارکرد خاص خود را دارند. دین روان انسان را متعادل می‌سازد تا در هرکاری که مشغول است بتواند با موفقیت عمل کند. اینکه دین در همه زمینه‌ها برنامه دارد، معنایش این نیست که علت همه کارها است. دین کاتالیزوری برای خوب بودن است. دین مدعی ساخت اتومبیل نیست، بلکه گفته من مهندسی تربیت می‌کنم که اتومبیل بهتری تحویل جامعه بدهد، یعنی غل و غش در کار او نباشد.

برداشت امروز ما به گونه‌ای شده است که وقتی می‌گوییم دین برای همه امور برنامه دارد، فکر می‌کنیم که علت و علل همه امور دین است. در صورتی که این‌طور نیست. دین انسان خوبی تربیت می‌کند. وقتی نیازهای روانی انسان برطرف شود، انسان متعادل خواهد شد، این انسان متعادل در هر کاری که برعهده دارد، به یک انسان شایسته بدل می‌شود.

ایکنا ـ یعنی معتقدید دین نمی‌تواند برای هر مشکل و هر عرصه‌ای یک نسخه و راه‌حلی ارائه دهد؟

دین هم چنین ادعایی نمی‌کند، بلکه فقط انسان خوبی را از لحاظ اخلاقی تربیت می‌کند، انسان وقتی از نظر اخلاقی متعادل شد، کارکرد خوبی هم پیدا می‌کند. این انسان می‌تواند در مشاغل مختلفی که برعهده دارد، به خوبی کار کند. دین انسان خوب تربیت می‌کند، اگر آن انسان کارکرد خود را به نحو احسن انجام دهد، می‌شود گفت که کارکرد دین هم انجام شده است. دین آرامش دهنده است. امروز برای ما این‌طور تداعی شده که دین برای ما همه کار می‌کند، مثل این می‌ماند که انسان درس نخواند، بعد بگوییم دین کار درس را برای شما انجام می‌دهد،‌اما دین به انسان توصیه می‌کند که باسواد شود. دین قضاوت‌های مثبت را برای انسان رقم می‌زند و انسان را مستعد انجام کارهای خوب و کمبودهای روانی، اخلاقی و معنوی انسان را جبران می‌کند.

برخی افرادی که متولی آموزش دین هستند، به خوبی تعلیم نمی‌دهند و از طرفی زندگی برخی از آن‌ها هم دوگانه است، کسی که متولی دین است و از اشرافیت برحذر می‌دارد به‌ دنبال اشرافیت می‌رود، این دوگانه برای انسان مشکل ایجاد می‌کند. کسانی که دین را آموزش می‌دهند باید دیندارانه آموزش دهند. دین را نباید مداحان به ما آموزش دهند. متولیان آموزش دین اعمال خود را با آموزه‌های دینی متناسب ‌نمی‌کنند. برای این درس می‌خوانیم که آگاهی‌مان افزایش پیدا کند و متناسب با آن آگاهی عمل‌مان هم بالا رود، اما اگر آگاهی‌ بالا رفت و عمل‌ متناسب با آن نشد، اینجا انسان دچار دوگانه و دو شخصیتی می‌شود.

وقتی انسان ببیند متولیان دینی که قرار بود امور مادی و معنوی را به سرانجام برسانند، اما زندگی اشرافی دارند و ما را رها کردند، می‌گویند دین نمی‌تواند این کار را انجام دهد. اکنون برخی بیرونی‌ها مثل استعمار به دنبال این هستند که بگویند دین نمی‌تواند جامعه را اداره بکند، دین برای اخلاق فردی است و برای حوزه اجتماعی نیست، اما براساس اعتقاد ما، دین هم برای حوزه فردی و اجتماعی است. جامعه اسلامی باید سبک زندگی خاص خود را داشته باشد. بنابراین متولیان دینی باید با بیش از هر کسی متخلق به دین و اخلاق باشند و از هر کاری که نهی می‌کنند، خود هم عامل به آن باشند، مثلاً اگر می‌گویند اشرافیت بد است و یا نباید به بیت‌المال دست‌اندازی کرد،  باید به این توصیه عمل کنند.

انتهای پیام
captcha