به گزارش ایکنا؛ در این شماره از فصلنامه خردنامه صدرا، مقالاتی با عناوین «نقش تفکر فلسفی ملاصدرا در فهم متون دینی»، «بررسی ادراک حسی از دیدگاه ارسطو و ملاصدرا»، «بررسی تطبیقی ادله تجرد نفس در اثبات تجرد خیالی از دیدگاه محقق طوسی و ملاصدرا»، «هبوط، نردبانی تا بیکرانه عروج (تبیین هبوط از دیدگاه حکمت متعالیه)»،«مسئله جنسیت در رویکرد معرفت شناسانه ملاصدرا»، «بررسی نقش قوای ادراکی و نحوه تعامل آنها در تحقق رویا، وحی و سحر (مقایسه دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا)» و «معناشناسی بهجت از نگاه ملاصدرا» منتشر شده است.
نقش تفکر فلسفی ملاصدرا در فهم متون دینی
در چکیده مقاله «نقش تفکر فلسفی ملاصدرا در فهم متون دینی» میخوانیم هدف این نوشتار، واکاوی اندیشههای فلسفی ملاصدرا و ترسیم شاخصههای اساسی تفکر این فیلسوف و متعاقب آن، نشان دادن تاثیرپذیری فهم وی از تفکر فلسفی در تفسیر و برداشت از متون دینی است. این جستار با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، پارهای از مشخصههای فکری فلسفی ملاصدرا را در محورهای خداشناسی، جهان شناسی و انسان شناسی توصیف میکند و میکوشد تا بدین وسیله اصول هرمنوتیکی ملاصدرا در فهم متون دینی را به تصویر کشد. در ادامه، برخی از تفاسیر و برداشتهای وی از متون دینی بیان میشود تا از این طریق، نفوذ جریان فلسفی و اصول هرمنوتیکی ملاصدرا در فهم متن دینی به خوبی نشان داده شود. با توجه به نقش برجسته که این متفکر بزرگ در اندیشه و حکمت شیعی دارد، تعمق در آثار و نظریات فلسفی و بررسی روشها و اصول تفسیری او، در حوزه مطالعات صدرایی ضروری محسوب میشود. دستاوردهای این پژوهش نشان میدهد که تفکر فلسفی ملاصدرا به طور کلی و دیدگاههای فلسفی خاص وی، همچنین اصول هرمنوتیکی او که برخاسته از حکمت متعالیه است و نیز بهرهگیری از برخی مفاهیم خاص در تبیین موضوعات فلسفی، او را در ارایه و تحلیل مقولات دینی متمایز کرده است. در پایان، به این نتیجه میرسیم که بطور کلی بهرهگیری از مقولات و نظریات فلسفی و مابعدالطبیعی، با در نظر گرفتن آسیبهایی که برای آنها میتوان متصور شد، فهم متمایزی از متون دینی را پیش روی مینهد.
بررسی تطبیقی ادله تجرد نفس
در چکیده مقاله «بررسی تطبیقی ادله تجرد نفس در اثبات تجرد خیالی از دیدگاه محقق طوسی و ملاصدرا» میخوانیم یکی از دلایل اصلی برای اثبات بقای نفس، تجرد نفس است. اما در این میان، حل معضل بقای همه نفوس انسانی، منوط به تحلیل نحوه تجرد نفس و اثبات تجرد خیالی است. محقق طوسی در صدد اثبات تجرد نفس برآمده و اساسا تجرد را به عنوان دلیلی برای اثبات بقای نفس مطرح کرده است. گرچه وی اشارهای به اثبات تجرد خیالی ندارد، اما برخی از ادله ارایه شده، قابلیت اثبات تجرد خیالی را دارند. از سوی دیگر وی معتقد است نفوسی که به مرتبه تجرد عقلی نایل آیند، از تجرد خیالی نیز بهره مندند. در مقابل، ملاصدرا نیز برای حل مسئله بقای تمام نفوس، تجرد عقلی و خیالی را اثبات کرده و اساسا تلاش وی در اثبات تجرد خیالی، معطوف به اثبات بقای تمام نفوس بوده است. در این میان، برخی از ادلهای که ملاصدرا مطرح کرده، با محقق طوسی اشتراک دارد. ملاصدرا دلالت برخی از این ادله را بر تجرد خیالی تام میداند و علاوه بر آن چند دلیل مستقل در اثبات تجرد عقلی و خیالی نیز مطرح کرده است. بنابرین، ملاصدرا با اثبات اینکه قوه خیال از مراتب نفس و خود، امری مجرد است، توانسته بقای نفوسی را نیز مستدل کند که از مرتبه تجرد خیالی ارتقا نیافتهاند. در نوشتار پیش رو، روشن شده است ادلهای که محقق طوسی بیان کرده، قابلیت اثبات تجرد خیالی را دارند و بر این اساس چنانکه ملاصدرا تبیین کرده است بقای همه نفوس انسانی با اثبات تجرد خیالی نفس امکانپذیر است. این امر بر اساس مبانی صدرایی به روشنی منقح است، اما پیش از صدرالمتالهین و در تحقیقات محقق طوسی، تجرد خیالی را میتوان تنها در نفوسی پیگیری کرد که به مرتبه تجرد عقلی رسیدهاند که این امر، توان حل بقای تمام نفوس انسانی را ندارد.
هبوط، نردبانی تا بیکرانه عروج
نویسنده مقاله «هبوط، نردبانی تا بیکرانه عروج (تبیین هبوط از دیدگاه حکمت متعالیه)» در طلیعه نوشتار خود آورده است درباره هبوط حضرت آدم (ع) تفاسیر و تاویل متفاوتی، اعم از رویکرد مدحی و ذمی وجود دارد، اما اینکه کدام تفسیر با مقام نبوت و خلافت ایشان سازگارتر بوده و از دقت و قوت بیشتری برخوردار است، نیاز به بحث و بررسی دارد. در این مقاله تبیین میشود که در میان تفاسیر متعدد، چگونه وجه مدحی هبوط بیش از وجه ذمی آن قابل دفاع است و از سویی آیا میتوان برای هبوط وجه ضرورت و وجوب نیز لحاظ نمود یا خیر؟ از دیدگاه اهل معرفت بخصوص صدرالمتالهین پیدایش کثرات کرانه ناپیدای عالم طبیعت، عمران و آبادانی زمین، کثرت نسل انسان، استکمال او در پرتو عشق، عرفان و عمل تا نیل به مقام لامقامی خلیفه اللهی و بویژه ظهور یافتن غایت عالم هستی، انسان کامل محمدی، حضرت خاتم الانبیاء (ص) و اهل بیت مطهر ایشان (ع) در کسوت بشری و بسیاری برکات دیگر، همه در پرتو هبوط محقق شد. از اینرو هبوط نه فقط امری ممدوح، بلکه ضروری بود که طبق اراده تکوینی و ازلی خداوند، ضرورتا باید محقق میشد و انسان را نردبانی میگشت از حضیض نزول تا بینهایت عروج و صعود.
جنسیت در رویکرد معرفتشناسانه ملاصدرا
در طلیعه نوشتار «مسئله جنسیت در رویکرد معرفت شناسانه ملاصدرا» میخوانیم در فلسفه اسلامی به طور عام و حکمت متعالیه به طور خاص، مسیله جنسیت به صراحت مورد توجه قرار نگرفته است. اما بر اساس مبانی فلسفه اسلامی و از لابلای آثار فیلسوفان میتوان به آراء ایشان در این باره و تفسیرهای گوناگونی از این موضوع دست پیدا کرد. هدف این مقاله، نشان دادن نسبت میان عقل و جنسیت بر اساس حکمت صدرایی است و اینکه آیا زن و مرد در ادراک عقلانی سهم یکسانی دارند یا بین این دو تفاوت وجود دارد؟ طبق نظر ملاصدرا بنیادیترین ویژگی انسان، عقلانیت، به خصوص عقل نظری است و زن و مرد از حیث داشتن قوه تعقل یکسان هستند؛ بدین معنا که بین زن و مرد ذاتا و طبیعتا در برخورداری از عقل تفاوتی وجود ندارد. ملاصدرا تصریح میکند که رسیدن به مرتبه تعقل یعنی از قوه به فعلیت رساندن عقل به طور اکتسابی بدست میآید و تفاوتی که بین زن و مرد و حتی در میان خود زنان و مردان در فرایند کسب معرفت مشاهده میشود، امری عارضی و نتیجه غلبه شرایطی است که شخص در آن قرار گرفته است. او در تقسیم بندی عقل و مراتب تعقل از عقل هیولانی تا عقل مستفاد این امر را بخوبی نشان داده است.
بررسی ادراک حسی از دیدگاه ارسطو و ملاصدرا
نویسنده مقاله «بررسی ادراک حسی از دیدگاه ارسطو و ملاصدرا» در طلیعه نوشتار خود آورده است مسئله «ادراک» همواره یکی از مباحث مهم فلسفی از روزگار باستان تا به امروز بوده است. فیلسوفان یونان باستان به ویژه افلاطون و ارسطو، بطور مبسوطی درباره ادراک ابزار و شرایط آن سخن گفتهاند. در این میان، ارسطو با تدوین دو رساله درباره نفس و حاس و محسوس به تبیین ادراک ظاهری و باطنی نفس پرداخته است. در میان قوای ادراکی حیوان و انسان، ادراک حسی از جایگاه ویژهای برخوردار است، زیرا نخستین مواجهه ما با عالم خارج بوسیله این حواس صورت میگیرد. ارسطو برای تبیین ادراک حسی از قوای ظاهری نفس (لامسه، باصره، ذایقه، سامعه و شامه) و معرفت بخش بودن دادههای آنها سخن میگوید. وی معتقد است ادراک حسی باید با عقل در هم تنیده شود تا برای ما معرفت بخش باشد. فیلسوفان مسلمان نیز به بحث از ادراک حسی پرداختهاند و عمده مباحث آنها همان نظریاتی است که ارسطو بیان کرده است. ملاصدرا با مطرح کردن انشایی بودن صور توسط نفس، از دیدگاه ارسطویی فاصله گرفت و توانست طرحی نو را در علمالنفس فلسفی دراندازد. در این مقاله به بررسی و مقایسه رویکرد ارسطو و ملاصدرا به مسیله ادراک حسی میپردازیم. بدین منظور، ابتدا از تعریف نفس و قوای آن بحث میکنیم و سپس قوای ظاهری را از دیدگاه هر دو فیلسوف مورد بررسی قرار خواهیم داد. در پایان نیز به بحث مهم معرفت بخشی ادراک حسی میپردازیم.
انتهای پیام