بررسی ادله نجاست سگ و پاسخ به یک شبهه
کد خبر: 4045962
تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱۴۰۱ - ۱۵:۴۲

بررسی ادله نجاست سگ و پاسخ به یک شبهه

یک کارشناس حوزه قرآن و معارف طی یادداشتی، ادله نجاست سگ را بررسی و به شبهات موجود ددر این زمینه پاسخ داد.

بررسی ادله نجاست سگ و پاسخ به یک شبههمرتضی حاجی پاشا، دکترای علوم قرآنی، در یادداشتی مبسوط که آن را در اختیار ایکنا قرار داده، ادله نجاست سگ را بررسی و به شبهات موجود در این خصوص پاسخ داد که متن آن در ذیل می‌آید:

اولاً؛ قرآن کریم در احکام فقهی معمولا به کلیات بسنده کرده است. به عبارتی دیگر قرآن همچون قانون اساسی است که فروع قوانین مدنی، حقوقی، جزائی و ... را در آن نمی‌توان یافت.

ثانیاً؛ تبیین و تفسیر آن را به پیامبر اکرم(ص) و به دنبال آن، امامان معصوم(ع) سپرده است، «وَ أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»(۲۴) یعنی‌ای پیامبر ما ذکر بر تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه را بر ایشان نازل شد (قرآن) تبیین و تفسیر نمایی و خود قرآن دستور داده که علاوه بر آنچه خداوند در قرآن بیان فرموده، از سخنان پیامبر(ص) و امامان(ع) اطاعت کنیم: «وَ مَا آَتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»(۲۵) یعنی‌ای مردم هر چه را رسول الله(ص) به شما دستور داد، اجرا کنید و هر چه را نهی کرد باز ایستید.

اگر پیامبر اکرم (ص) مى فرمایند: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی»(۲۶)، من دو چیز گرانبها را در میان شما به امانت مى‌گذارم که این دو از هم جدا نمى‌شوند «إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً»، اگر به هر دوى آن‌ها تمسک کردید هلاک نمى‌شوید. سرّ این فرمایش پیامبر اکرم(ص) این است که تمام آنچه ما به آن احتیاج داریم در نصّ و ظاهر قرآن نیامده است و ما باید در کنار قرآن روایات پیامبر(ص) و ائمه(ع) را در نظر بگیریم. اما اگر گفتیم یکى را قبول داریم، اگر گفتیم «حَسبُنا کِتابُ الله»، و عترت را رها کردیم، ضمانتى براى هدایت ما نخواهد بود. این دو چیز را باید با هم داشته باشیم تا بتوانیم به هدایت برسیم.(۲۷)

خلاصه اینکه برای به دست آوردن حکم شرعی، قرآن یکی از منابع استنباط احکام الهی می‌باشد، علاوه بر کتاب آسمانی ما، روایات معصومین(ع) یکی دیگر از منابع است که اگر حکمی در قرآن ذکر نشده بود باید به این روایات رجوع شود.

نجاست سگ در روایات

عمده دلیل برای حکم به نجاست سگ، روایات است. احادیث زیادی در این باره وارد شده است به طوری که در کتاب ارزشمند وسائل الشیعه و بحارالانوار، ابواب مختلفی در این رابطه وجود دارد با عناوین: «بَابُ نَجَاسَة سُؤْرِ الْکَلْبِ وَ الْخِنْزِیرِ»، «بَابُ طَهَارَة عَرَقِ جَمِیعِ الدَّوَابِّ وَ أَبْدَانِهَا وَ مَا یَخْرُجُ مِنْ مَنَاخِرِهَا وَ أَفْوَاهِهَا إِلَّا الْکَلْبَ وَ الْخِنْزِیرَ»، «بَابُ نَجَاسَة الْکَلْبِ وَ لَوْ سَلُوقِیّاً»، «بَابُ جَوَازِ لُبْسِ جِلْدِ مَا لَا یُؤْکَلُ لَحْمُهُ مَعَ الذَّکَاة وَ شَعْرِهِ وَ وَبَرِهِ وَ صُوفِهِ وَ الِانْتِفَاعِ بِهَا فِی غَیْرِ الصَّلَاة إِلَّا الْکَلْبَ وَ الْخِنْزِیرَ وَ جَوَازِ الصَّلَاة فِی جَمِیعِ الْجُلُودِ إِلَّا مَا نُهِیَ عَنْهُ»، «بَابُ کَرَاهَة اتِّخَاذِ کَلْبٍ فِی الدَّارِ إِلَّا أَنْ یَکُونَ کَلْبَ صَیْدٍ أَوْ مَاشِیَة أَوْ یُضْطَرَّ إِلَیْهِ أَوْ یُغْلَقَ دُونَهُ الْبَابُ»، «بَابُ تَحْرِیمِ بَیْعِ الْکِلَابِ إِلَّا کَلْبَ الصَّیْدِ وَ کَلْبَ الْمَاشِیَة وَ الْحَائِطِ وَ جَوَازِ بَیْعِ الْهِرِّ وَ الدَّوَابِّ» و ...

هر یک از ابواب فوق، روایاتی را در بر دارد که بیان کننده نجاست سگ‌اند. کسی که از علوم دینی کمترین اطلاعی داشته باشد با دیدن عنوان این ابواب یقین به حکم نجاست سگ در اسلام می‌کند چه رسد به اینکه روایات هر باب را مطالعه و بررسی کند.

روایاتی که از پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) دربار نجاست سگ به ما رسیده اند، دو گونه است.

دسته نخست؛ روایاتی که به صراحت در آن واژه نجس آمده است. مانند:

۱- «سَأَلَ عُذَافِرٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنْ سُؤْرِ السِّنَّوْرِ وَ الشَّاة وَ الْبَقَرَة وَ الْبَعِیرِ وَ الْحِمَارِ وَ الْفَرَسِ وَ الْبَغْلِ وَ السِّبَاعِ، یُشْرَبُ مِنْهُ أَوْ یُتَوَضَّأُ مِنْهُ؟ فَقَالَ: نَعَمِ، اشْرَبْ مِنْهُ وَ تَوَضَّأْ. قَالَ قُلْتُ لَهُ: الْکَلْبُ؟ قَالَ: لَا. قُلْتُ: أَ لَیْسَ هُوَ سَبُعٌ؟ قَالَ: لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ؟ لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ.» (۲۸)

عذافر از امام صادق (ع) از نوشیدن و وضو گرفتن با پس مانده آبی که بعضی از حیوانات (سنور، گوسفند، گاو، شتر، الاغ، اسب، استر و درندگان) نوشیده اند، سوال کرد. امام فرمود: «بنوش و وضو بگیر.» سپس از سگ سوال کردم. امام فرمود: «نه». پرسیدم: آیا او یک درنده (مثل دیگر درندگان) نیست؟ فرمود: «نه به خدا، او نجس است. نه به خدا، او نجس است.»

۲- «عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً أَنْجَسَ مِنَ الْکَلْبِ (۲۹).»

عبدالله بن ابی یعفور از امام صادق(ع) نقل می‌کند: «همانا خداوند نیافرید خلقی را که نجس‌تر از سگ باشد.»

۳- «عَنِ الْفَضْلِ أَبِی الْعَبَّاسِ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ فَضْلِ الْهِرَّة وَ الشَّاة وَ الْبَقَرَة وَ الْإِبِلِ وَ الْحِمَارِ وَ الْخَیْلِ وَ الْبِغَالِ وَ الْوَحْشِ وَ السِّبَاعِ، فَلَمْ أَتْرُکْ شَیْئاً إِلَّا سَأَلْتُهُ عَنْهُ؛ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ؛ حَتَّى انْتَهَیْتُ إِلَى الْکَلْبِ، فَقَالَ رِجْسٌ نِجْسٌ.» (۳۰)

فضل می‌گوید از امام صادق(ع) از پس مانده حیوانات (گربه، گوسفند، گاو، شتر، ...) سوال کردم؛ و امام فرمود: اشکالی ندارد. تا اینکه از (پس مانده) سگ سوال کردم؛ و امام فرمود: پلید و نجس است.

۴- «سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْکَلْبِ؛ فَقَالَ: رِجْسٌ نِجْسٌ، لَا یُتَوَضَّأْ بِفَضْلِهِ، وَ اصْبُبْ ذَلِکَ الْمَاءَ وَ اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ أَوَّلَ مَرَّة ثُمَّ بِالْمَاءِ. (۳۱)

راوی حکم سگ را از امام صادق(ع) سؤال کرد، حضرت فرمود: پلید و نجس است، از اضافه آبی که آشامیده نباید وضو گرفته شود، آن آب را بریز و (ظرف) را بار اول با خاک و سپس با آب بشوى.»

۵- «عَنْ مُعَاوِیَة بْنِ شُرَیْحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِی حَدِیثٍ أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ سُؤْرِ الْکَلْبِ یُشْرَبُ مِنْهُ أَوْ یُتَوَضَّأُ؟ قَالَ: لَا؛ قُلْتُ أَ لَیْسَ سَبُعٌ؟ قَالَ: لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ، لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ. (۳۲)

ابن شریح، حکم نیم خورده سگ را از امام صادق(ع) پرسید که آیا مى توان از آن نوشید یا با آن وضو گرفت؟ حضرت فرمود: نه، راوى پرسید: آیا او یک درنده (مثل دیگر درندگان) نیست؟ فرمود: «نه، به خدا سوگند، او نجس است. نه، به خدا سوگند، او نجس است.»

۶- «عَنْ أَبِی سَهْلٍ الْقُرَشِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ لَحْمِ الْکَلْبِ؛ فَقَالَ هُوَ مَسْخٌ. قُلْتُ: هُوَ حَرَامٌ؟ قَالَ: هُوَ نَجَسٌ؛ أُعِیدُهَا عَلَیْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، کُلَّ ذَلِکَ یَقُولُ هُوَ نَجَسٌ. (۳۳)

ابی‌سهل می‌گوید از امام صادق(ع) درباره گوشت سگ سؤال کردم، حضرت فرمود: «از حیوانات مسخ شده است. گفتم آیا حرام است؟ امام فرمود: نجس است. سه مرتبه این سوال را تکرار کردم و هر سه بار امام فرمود: نجس است.» و مواردی دیگر...

همانطور که در بحث لغوی گذشت، با وجود حقیقت شرعیه برای واژه نجس، این دسته از روایات برای اثبات حکم نجاست سگ کفایت می‌کنند، و به صراحت بیانگر آن هستند.

دسته دوم: روایاتی که واژه نجس در آن‌ها ذکر نشده، امّا با قرائن موجود در آن، نجاست سگ اثبات می‌شود. در این روایات، روش برخورد با سگ همانند روش بر خورد با نجاسات دیگر، بیان شده است. مانند:

۱- «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْکَلْبِ‏ یَشْرَبُ مِنَ الْإِنَاءِ، قَالَ: اغْسِلِ الْإِنَاءَ. (۳۴)

ابن مسلم می‌گوید از امام صادق(ع) سوال کردم: اگر سگی از ظرفی آب بیاشامد وظیفه چیست؟ آن حضرت فرمود: «لازم است ظرف را بشوئید.»

۲- «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ إِذَا وَلَغَ الْکَلْبُ فِی الْإِنَاءِ فَصُبَّهُ. (۳۵)

امام صادق(ع) فرمود: «هرگاه سگ از ظرفی آب خورد، آن آب را دور بریز.»

۳- «عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع)، قَالَ‏: لَیْسَ بِفَضْلِ السِّنَّوْرِ بَأْسٌ أَنْ یُتَوَضَّأَ مِنْهُ وَ یُشْرَبَ؛ وَ لَا یُشْرَبُ سُؤْرُ الْکَلْبِ إِلَّا أَنْ یَکُونَ حَوْضاً کَبِیراً یُسْتَقَى مِنْهُ. (۳۶)

ابی بصیر از امام صادق (ع) نقل می‌کند: «نیم خورده سنور را می‌توان نوشید و با آن وضو گرفت، و نیم خورده سگ را نمی‌توان نوشید مگر از حوض بزرگی آب خورده باشد.»

۴- «عَنِ الْفَضْلِ أَبِی الْعَبَّاسِ، قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): إِنْ‏ أَصَابَ ثَوْبَکَ مِنَ الْکَلْبِ رُطُوبَة فَاغْسِلْهُ .... (۳۷)

فضل از امام صادق (ع) نقل می‌کند: هرگاه رطوبتی از سگ به لباس شما برخورد کرد، پس آنرا بشوی.»

۵- «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الْکَلْبِ یُصِیبُ شَیْئاً (مِنْ جَسَدِ الرَّجُلِ)، قَالَ: یَغْسِلُ الْمَکَانَ الَّذِی أَصَابَهُ.» (۳۸)

محمد بن مسلم از امام صادق (ع) در مورد سگی که خودش را به بدن مردی مالیده است، سوال کرد. حضرت فرمود: محل تماس سگ را بشوید.

۶- «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الْکَلْبِ السَّلُوقِیِّ فَقَالَ إِذَا مَسِسْتَهُ فَاغْسِلْ یَدَکَ. (۳۹)

محمد بن مسلم می‌گوید: از امام صادق(ع) در مورد سگ سلوقی (۴۰) سوال کردم؛ حضرت فرمود: چنانچه او را لمس کرده ای، دستت را بشوی.»

۷- «عَنْ عَلِیٍّ(ع) ... قَالَ: تَنَزَّهُوا عَنْ قُرْبِ الْکِلَابِ، فَمَنْ أَصَابَ الْکَلْبَ وَ هُوَ رَطْبٌ فَلْیَغْسِلْهُ؛ وَ إِنْ کَانَ جَافّاً فَلْیَنْضِحْ ثَوْبَهُ بِالْمَاءِ. (۴۱)

حضرت علی(ع) فرمود: از نزدیک شدن به سگ‌ها بپرهیزید؛ و کسی که سگ مرطوبی را لمس کرد، ـ لباسش را ـ بشوید و چنانچه سگ خشک بود، بر لباسش آب بپاشد.» و مواردی دیگر....

همانطور که ملاحظه می‌کنید در احـادیـث بالا، حکم عدم جواز آشامیدن و وضـو گرفتن از نیم خورده سگ به صراحت بیان شده است، که قرینه‌ای بر نجاست سگ است. به بیان ساده تر: در این دسته از روایات حکم نجاست سگ آمده است بدون اینکه لفظ نجس، ذکر شده باشد، و این حکم با تعابیر دیگری بیان شده است.

در نتیجه برای اثبات نجاست سگ، روایات دسته دوم نیز به تنهایی کفایت می‌کنند. این احادیث و روایات بقدری زیادند که هرگز نمی‌توان در اعتبار و قطعیّت آن‌ها اشکال کرد؛ و با وجود چنین ادله قاطعی برای هیچ مسلمان و مؤمنی جای هیچ گونه شک و شبهه‌ای باقی نخواهد ماند.

روایات دیگری نیز هستند که در خلال بحث‌های آینده به آن‌ها اشاره خواهد شد:

دسته نخست: روایاتی که قانون خرید و فروش سگ را بیان می‌کنند.

دسته دوم: روایاتی که در مورد نگهداری سگ وارد شده اند.

دسته سوم: روایاتی که بیانگر حقوق سگ بعنوان یک حیوان است.

نجاست سگ و اجماع فقهاء

فقه‌های عظام شیعه، سگ را یکی از نجاسات می‌دانند و این حکم بین آن‌ها اجماعی است. (۴۲)

در مذاهب اسلامی، تنها گروهی که سگ را نجس نمی‌دانند مالکی‌ها ـ یکی از فرق اهل سنت ـ هستند که آن‌ها هم معتقدند احکام و دستورات مربوط به سگ، باید به صورت تعبّدی عمل شود. آن‌ها با اینکه سگ را نجس نمی‌دانند، اما از روی تعبد ظرفی را که سگ لیسیده، هفت بار می‌شویند. شافعیه و حنابله نیز می‌گویند: این ظرف باید هفت بار تطهیر شود، که یک بار آن به صورت خاکمال است. آن‌ها تقدم خاکمال بر شستن را شرط نمی‌دانند. (۴۳)

محمد جواد مغنیه، در کتاب «الفقه علی المذاهب الخمسه» چنین می‌نویسد:

«الکلب نجس إلاّ عند مالک، ولکنّه قال: یغسل الإناء مِن ولوغه سبعاً، لا للنجاسة بل تعبداً. وقال الشافعیة والحنابلة: یغسل الإناء مِن ولوغ الکلب سبع مرات إحداهنّ بالتراب. وقال الإمامیة: غسل الإناء مِن ولوغ الکلب مرة بالتراب، ثُمّ بعد‌ها مرتین بالماء» (۴۴).

نجاست انواع سگ‌ها

در نجاست سگ فرقی بین انواع آن نیست، و حکم همه سگ‌ها یکی است. گروهی تصور کرده اند فقط سگ‌هایی نجس هستند که از نگهداری آنها، نهی شده است، مثل سگ‌های ولگرد، امّا سگ‌های نگهبان و سگ شکاری یا سگ‌هایی که امروزه توسط پلیس و گروه‌های امداد بکار گرفته می‌شوند، پاک هستند. این تصور صحیح نمی‌باشد، انواع سگ‌ها ـ چه شکاری و چه سگ چوپان و... ـ نجس هستند و آب دهان و تمامی بدن آن‌ها نجس است. این مطلب نیز از روایات معصومین (ع) استفاده می‌شود:

۱. «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْکَلْبِ السَّلُوقِیِّ فَقَالَ إِذَا مَسِسْتَهُ فَاغْسِلْ یَدَکَ. (۴۵)

محمد بن مسلم از امام صادق(ع) در مورد سگ سلوقی (یک نوع سگ شکاری معروف) سوال کرد. حضرت فرمود: چنانچه او را لمس کرده ای، دستت را بشوی.»

۲. «عَنْ عَلِیٍّ (ع) ... قَالَ تَنَزَّهُوا عَنْ قُرْبِ الْکِلَابِ فَمَنْ أَصَابَ الْکَلْبَ وَ هُوَ رَطْبٌ فَلْیَغْسِلْهُ وَ إِنْ کَانَ جَافّاً فَلْیَنْضِحْ ثَوْبَهُ بِالْمَاءِ (۴۶).

حضرت علی(ع) فرمود: از نزدیک شدن به سگ‌ها بپرهیزید و کسی که سگ مرطوبی را لمس کرد، بشوید ـ لباسش را ـ و چنانچه سگ خشک بود، بر لباسش آب بپاشید.»

و فتوای علما و فق‌ها از قدیم تاکنون بر نجاست انواع سگ‌هایی که در خشکی زندگی می‌کنند، بوده است. فقط شیخ صدوق(ره) درمورد سگ شکاری فرموده است: مقداری آب به محلّ ملاقات بپاشید، کافی است و شستن لازم نیست (۴۷). با این حال سگ را نجس می‌داند.

بنابراین، اگر سگ شکاری، حیوان حلال گوشتی را شکار کرد، محل اصابت با دهان سگ باید شسته شود؛ و اگر دست و بدن و لباس انسان با بدن سگ‌ها حتی سگ شکاری برخورد کند، در صورتی که بدن سگ و یا ملاقی‌تر باشد، نجس می‌شود(۴۸).

خرید و فروش سگ

پس از بیان حکم نجاست سگ در اسلام، این سوالات مطرح می‌شود که؛ آیا خرید و فروش آن جایز است یا خیر؟ اگر حرام می‌باشد، این حکم برای انواع سگ است یا برای بعضی؟ برای رسیدن به پاسخ این سوالات، بیان مقدمه‌ای ضروری است.

عدم دخالت نجاست در معامله

بعضی به اشتباه برای حرمت خرید و فروش سگ اینگونه استدلال کرده اند:

«یکی از انواع معاملات حرام، معامله عین نجاست است. یعنی اگر چیزی نجس است، معامله آن حرام است. علما وقتی نظرشان این است که سگ نجس است، خودبخود معامله آن هم حرام می‌شود. اما اغلب علما معتقدند که اگر معامله عین نجاست، منفعت و سود عقلایی داشته باشد، در آن مورد حرمت آن برداشته می‌شود.»

حکم تحریم خرید و فروش، دایر مدار منفعت و سود عقلایی است، نه نجس و پاک بودن. ـ یعنی اگر شیئی سود عقلایی داشت معامله اش جایز است و الّا جایز نیست، چه نجس باشد و چه طاهر ـ بنابراین، نجاست شیء، نقشی در حرمت معامله آن ندارد و بهتر است چنین گفته شود:

یکی از شرایط مبیع ـ یعنی شیء مورد معامله ـ داشتن منفعت و سود عقلایی ـ یا به عبارتی مالیّت داشتن آن ـ است و، چون عین نجاسات غالباً منفعت و سودی ندارند، مالیّت نداشته و صلاحیت خرید و فروش را ندارند. امّا هرگاه همین نجاسات دارای منفعت و سودی شدند، معامله آن‌ها صحیح است و دارای مالیّت بوده و قابل خرید و فروشند. مانند خون که نجس است، اما هم اکنون از آن استفاده عقلایی می‌شود و مالیّت دارد، بنابراین خرید و فروش آن مجاز است.

پس نمی‌توان گفت: معامله مردار، خون و سگ، چون نجس هستند حرام است. بلکه گفته می‌شود:، چون منفعت عقلایی و مالیّت ندارند حرام است، امّا اگر دارای منفعتی شد، معامله اش جایز است. (۶۱)

لازم به ذکر است؛ در گذشته بیشتر نجاسات، منفعت حلالی نداشتند و بهمین خاطر علما حکم به حرمت معامله نجاسات می‌دادند. این سبب شده تا عده‌ای تصوّر کنند معامله شیء نجس، مطلقاً حرام می‌باشد و علّت تحریم هم چیزی جز نجاست نیست.

خلاصه اینکه صرف نجس بودن، سبب حرمت معامله نجاسات از جمله سگ نمی‌شود تا کسی بگوید: چرا با اینکه انواع سگ ـ سگ صید، شکار، ولگرد و زینتی ـ نجس هست، امّا معامله سگ صید جایز است، ولی معامله سگ زینتی حرام است. چراکه ملاک در اینجا انتفاع و عدم انتفاع عقلائی است، نه چیز دیگری.

روایات خرید و فروش سگ

روایات وارد شده، از خرید و فروش سگ نهی کرده و بهای آن را «سُحت (۶۲)» می‌دانند. مثل:

۱- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ الْعَامِرِیِّ، قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ ثَمَنِ الْکَلْبِ الَّذِی لَا یَصِیدُ؛ فَقَالَ: سُحْتٌ؛ وَ أَمَّا الصَّیُودُ فَلَا بَأْسَ (۶۳).

از امام صادق (ع) در مورد بهای سگی که شکاری نیست، سوال شد. حضرت فرمود: سُحت (حرام) است؛ اما (گرفتن بهای) سگ صید اشکالی ندارد.

۲- عَنِ الرِّضَا (ع) فِی حَدِیثٍ قَالَ: وَ ثَمَنُ الْکَلْبِ سُحْتٌ (۶۴).

امام رضا (ع) در سخنی فرمود: بهای سگ، سُحت (حرام) است.

۳- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ ثَمَنِ کَلْبِ الصَّیْدِ؛ قَالَ: لَا بَأْسَ بِثَمَنِهِ وَ الْآخَرُ لَا یَحِلُّ ثَمَنُهُ (۶۵).

ابی بصیر از امام صادق (ع) از بهای سگ شکاری سوال کرد، حضرت فرمود: اشکالی ندارد؛ اما بهای دیگر سگ‌ها حلال نیست.

۴- فِی حَدِیثٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ: ثَمَنُ الْخَمْرِ وَ مَهْرُ الْبَغِیِّ وَ ثَمَنُ الْکَلْبِ الَّذِی لَا یَصْطَادُ مِنَ السُّحْتِ (۶۶).

رسول خدا (ص) در سخنی فرمود: بهای شراب، بهای زناکار، و بهای سگی که شکار نمی‌کند، سُحت (حرام) است.

۵- عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ، عَنِ الرِّضَا (ع) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ثَمَنُ الْکَلْبِ سُحْتٌ وَ السُّحْتُ فِی النَّار (۶۷).

امام رضا (ع) فرمود: قیمت سگ سُحت است و سُحت در آتش است.

این دسته از روایات غالباً اشاره به سگ صید دارند، امّا شامل سگ‌های دیگری هم که منفعت عقلایی دارند می‌شوند، چنانکه شیخ طوسی در مبسوط (۶۸)، سگ گله و نگهبان را همانندِ سگ صید می‌داند. (۶۹) از این روایات و سخن علما ـ که قبلا گذشت ـ استفاده می‌شود: هر سگی که منفعت عقلایی داشت، خرید و فروشش جایز؛ و الّا حرام است؛ و اگر سگ‌های زینتی و سگ ولگرد و ... خرید و فروش آن‌ها حرام است بخاطر اینست که یا فاقد منفعت عقلایی بوده و یا منفعت قابل توجّهی ندارند.

نگهداری سگ در خانه

مسئله نجس بودن سگ، غیر از حرمت نگهداری از آن است. نگهداری از سگ برای کسانی که استفاده عقلایی از آن ندارند، کراهت شدید دارد؛ و در روایات، امری ناپسند دانسته شده است (۷۰)؛ بنابراین نگهداری سگ برای نگهبانی و شکار، و سگی که امروزه مورد استفاده پلیس و نیرو‌های امداد می‌باشد، مکروه نیست. (البته این به معنای عدم نجاست این سگ‌ها نمی‌باشد.)

در بعضی از روایات آمده است که خانه‌ای که در آن سگ است، ملائکه وارد نمی‌شوند. این کراهت سبب می‌شود که حتی نماز خواندن در چنین خانه‌ای مکروه باشد. (۷۱) ما در اینجا به بیان برخی از روایاتی که به نحوی بر کراهت نگهداری سگ در خانه اشاره دارند، می‌پردازیم:

۱- وَ قَالَ الصَّادِقُ (ع): لَا تُصَلِّ فِی دَارٍ فِیهَا کَلْبٌ إِلَّا أَنْ یَکُونَ کَلْبَ صَیْدٍ، وَ أَغْلَقْتَ دُونَهُ بَاباً، فَلَا بَأْسَ، وَ إِنَّ الْمَلَائِکَة لَا تَدْخُلُ بَیْتاً فِیهِ کَلْبٌ وَ لَا بَیْتاً فِیهِ تَمَاثِیلُ وَ لَا بَیْتاً فِیهِ بَوْلٌ مَجْمُوعٌ فِی آنِیَة. (۷۲)

امام صادق (ع) فرمود: نماز مگذار در خانه‌ای که در آن سگ است مگر اینکه سگ صید باشد، و دربی برویش بسته شود، در این صورت اشکالی ندارد ...

۲- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِنَّ جَبْرَئِیلَ أَتَانِی فَقَالَ إِنَّا مَعْشَرَ الْمَلَائِکَة لَا نَدْخُلُ بَیْتاً فِیهِ کَلْبٌ وَ لَا تِمْثَالُ جَسَدٍ وَ لَا إِنَاءٌ یُبَالُ فِیه‏. (۷۳)

پیامبر اسلام (ص) فرمود: همانا جبرئیل بر من وارد شد و گفت: ما ملائکه بر خانه‌ای که در آن سگ و مجسمه و ظرفی که در آن ادرار می‌کنند، وجود دارد، داخل نمی‌شویم.

۳- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع): قَالَ یُکْرَهُ أَنْ یَکُونَ فِی دَارِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ الْکَلْبُ. (۷۴)

امام صادق (ع) فرمود: ناپسند است در خانه مرد مسلمان سگ باشد.

۴- عَنْ زُرَارَة عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: مَا مِنْ أَحَدٍ یَتَّخِذُ کَلْباً إِلَّا نَقَصَ فِی کُلِّ یَوْمٍ مِنْ عَمَلِ صَاحِبِهِ قِیرَاطٌ. (۷۵)

زراره از امام صادق (ع) نقل می‌کند: کسی سگی را نگهداری نمی‌کند مگر اینکه هر روز از عمل او کاسته می‌شود.

۵- قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع): لَا خَیْرَ فِی الْکَلْبِ‏ إِلَّا کَلْبَ الصَّیْدِ أَوْ کَلْبَ مَاشِیَة. (۷۶)

امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «خیری در نگهداری سگ نیست، به جز سگ شکاری و سگ گلّه.»

۶- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: لَا تُمْسِکْ کَلْبَ الصَّیْدِ فِی الدَّارِ إِلَّا أَنْ یَکُونَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ بَابٌ. (۷۷)

امام صادق (ع) فرمود: سگ شکاری را در خانه‌ات نگهداری مکن مگر اینکه بین تو و او دربی باشد. (محل زندگی او جدا باشد)

۷- عَن أَبِی رَافِع قَالَ: جَاءَ جِبرَئِیل إِلَى النَبِی (ص) فَاستَأذَن عَلَیهِ- فَأذن لَهُ، فأبطأ، فأخذ رِدَاءَه فَخرجَ- فَقَالَ: قَد أذنا لَکَ- قَالَ: أَجل وَ لَکنا لا ندخل بَیتَاً فیه کَلب و لا صورة- فَنظروا فإذا فِی بَعضِ بُیُوتِهِم جرو-. (۷۸)

از ابى رافع نقل‏ کرده‏اند که گفت: جبرئیل بر رسول خدا (ص) نازل شد، و اجازه ورود خواست، رسول خدا (ص) به وى اجازه داد، اما جبرئیل وارد نشد، ناگزیر رسول خدا (ص) رداى خود را گرفت و بیرون شد و فرمود: ما به تو اجازه ورود دادیم؟ جبرئیل گفت: بله، و لیکن ما فرشتگان به خانه‏اى که در آن سگ و یا مجسمه باشد داخل نمى‏شویم. رسول خدا (ص) - که گویا تا آن لحظه از وجود سگ در خانه خبر نداشت- نظر کرد و دید که در بعضى از مرافق خانه ایشان توله سگى وارد شده. (۷۹)

از مجموع روایات استفاده می‌شود که نگهداری سگ‌های مفید مثل سگ نگهبان، با وجود اینکه کراهت ندارد، (۸۰)، امّا بهتر است محل زندگی او جدای از محل زندگی انسان باشد، بگونه‌ای که حداقل بینشان دربی فاصله شود. یعنی خانه‌ای جداگانه برای سگ ساخته شود؛ و اگر در برخی روایات از نگهداری سگ‌های مفید هم نهی شده، در صورتی است که محل زندگی او جدا نباشد. اما نگهداری سگ‌های دیگر ـ غیر از سگ شکاری و سگ نگهبان و هر سگی که برای کار‌های عقلایی بکار گرفته می‌شود ـ کراهت داشته و ناپسند است.

البته با توجه به مساله نجاست سگ که قبلا ثابت شد، این حکم معقول به نظر می‌آید و دستورات دین نسبت به دوری از نجاسات مؤیّد آنست. هرچند اسلام برای رفاه انسان، نگهداری سگ‌های مفید را مکروه نمی‌داند.

لازم به ذکر است با اینکه علامه طباطبائی متن آخرین روایت را مضطرب و آن را از روایات مجعول می‌داند. (۸۱)، اما به دلیل اینکه مجموع این روایات ـ که می‌گویند: «جبرئیل و ملائکه وارد خانه‌ای که سگ در آن است، نمی‌شوند» ـ، روایات متضافرند، (۸۲) و متضافر بودن براى حجیت کافى است، اگرچه سند تک تک آن‌ها ضعیف باشد. (۸۳) بنابراین این روایات به وضوح دلالت بر کراهت شدید نگهداری سگ در منزل دارند.

زشتی و قبح سگ‌بازی

از آنچه گفته شد معلوم می‌شود که در اسلام نگهداری و انس گرفتن با سگ بدون اینکه مورد استفاده عقلایی قرار گیرد توصیه نشده بلکه مورد کراهت و مزمّت است. در سیره و سخنان معصومین(ع) نیز سگ بازی زشت تلقّی شده و سگ بازان سزاوار ملامت‌اند.

نقل شده است هنگامی که امام حسین(ع) کنار قبر شریف پیامبر اکرم(ص) نشسته بود قاصدی آمد و گفت: امیر می‌خواهد به نزد او بروید. امّا امام (ع) که می‌داند معاویه مرده است و این دعوت برای گرفتن بیعت است، این دعوت را نمی‌پذیرد و در پاسخ کسی که از بیعت با یزید سوال می‌کند می‌فرماید: «من هرگز با یزید بیعت نخواهم کرد، چون یزید مردی است فاسق که فسق خود را آشکار کرده، شراب می‌نوشد، سگ بازی و... می‌کند و ما خاندان رسول خداییم». (۸۴)

آری، امام(ع) سگ بازی را از مواردی می‌داند که سبب شده فسق یزید آشکار شود.

در جای دیگر امام حسین(ع) طی نامه‌ای معاویه را توبیخ کرده و چنین می‌نویسد: «آیا تو آن کس نیستی که... پسر بچه‌ای را که شراب می‌خورد و سگ بازی می‌کند به امارت می‌رسانی!» (۸۵)

نامه امام حسین(ع) یادآور نامه امیر المومنین(ع) به منذر بن جارود است که از سوی حضرت(ع) فرماندار بخشی از بلاد اسلامی بود و پس از اینکه تخلفات و خیانت‌های او برای امیر المومنین(ع) گزارش شد، توسط ایشان در طی نامه‌ای توبیخانه، احضار شد. امام(ع) در این نامه او را چنین توبیخ می‌کند:

«.. تَخْرُجُ لاَهِیاً مُتَنَزِّهاً، تَطْلُبُ الصَّیْدَ، وَ تُلاَعِبُ الْکِلاَبَ ...: (خبر رسیده است، تو) پیوسته مشغول گردش و صید (تفریحی) و بازی با سگ‌ها می‌باشی ...». (۸۶)

با دقّت در کلام امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) درک زشتی و قبح سگ بازی و انس با او، دشوار نمی‌باشد.

حقوق سگ به عنوان یک حیوان

اسلام دین تعادل و میانه روی است. این اعتدال و میانه روی را به وضوح می‌توان در دستورات اسلامی مشاهده کرد. هرچند در اسلام سگ حیوانی نجس است، امّا این سبب نشده تا حقوق او به عنوان یک حیوان، نقض شود. رعایت حقوق سگ به این نیست که به آن دست بزنی، و او را مونس و هم بازی خود قراردهی! بلکه با رسیدگی به آب و غذایش و آزار نرساندن به او، حقوقش را رعایت کرده ای. همانطور که به رعایت حقوق سایر حیوانات و سیرکردن و رفع تشنگی آن‏ها در روایات اسلامی تأکید شده است.

پیشوایان و بزرگان مذهبی ما، با اینکه عقیده به نجاست سگ دارند، امّا ظلم به این حیوان را روا ندانسته، حق و حقوقی برای آن قائل شده‌اند. با مطالعه در آثار دانشمندان اسلامی این مساله به روشنی قابل درک است.

در کتب فقهی آمده است: اگر شخصى، به مقدار وضو گرفتن آب داشته باشد، و بترسد که اگر با آن وضو بگیرد، دچار تشنگى شود، بر او واجب است که تیمم کند و آب را برای نوشیدن نگهدارد. صاحب جواهر (قدّس سرّه)، پس از نقل این فتوا مى نویسد: «وکذا الحیوان اذا کان کذلک وان کان کلبا» (۸۷) (اگر از تشنگى حیوانى نیز بترسد، حکم همین است، گرچه آن حیوان، سگ باشد.)

شهید ثانى در بحث اطعمه و اشربه کتاب مسالک، مى نویسد: «و لو کان للانسان کلب غیر عقور جائع و شاة فعلیه اطعام الشاة» (۸۸) (اگر انسان، داراى سگ ـ بی‌آزارـ و گوسفندی گرسنه باشد، بر او واجب است تا گوسفند را آب و علف دهد.) یعنی نجات گوسفند بر سگ اولویت دارد.

صاحب جواهر، در این حکم به شهید ثانی ایراد گرفته و می‌گوید: «فیه منع، بل قد یقال باولویة الکلب لامکان ذبح الشاة بخلاف الکلب» (۸۹) (حفظ جان سگ اولویّت دارد. زیرا مى توان گوسفند را سر برید؛ ولى این کار، در مورد سگ ممکن نیست.)

کلام این دو فقیه، گویاى واجب بودن حفظ جان حیوان حتى سگ است، هرچند در این مورد اختلاف بر سر اینست که حفظ حیات کدامیک اولویت دارد. (۹۰)

اگر فقهای اسلام در نظرات فقهی خود اینگونه حقوق حیوانات حتی سگ را در نظر می‌گیرند، بخاطر این است که سخنشان برگرفته از روایات معصومین (ع) است.

در متون روایی ما، روایات فراوانی هستند که توجه به حقوق سگ را ـ به عنوان یک حیوان ـ تأیید می‌کنند. در بعضی از روایات از اذیت و آزار سگ منع شده، در دسته‌ای دیگر به اطعام و سیراب‌کردن سگ توجه شده است. علاوه بر این روایاتی هستند که قاتل سگ را ملزم به پرداخت دیه می‌کند. از این روایات نیز شاید بتوان حق و حقوقی برای سگ در اسلام ثابت کرد. هرچند عده‌ای می‌گویند: روایات دیه سگ، حقی را برای این حیوان ثابت نکرده بلکه تنها خسارت مالی صاحبش را جبران می‌کند، (۹۱)، امّا با در نظر گرفتن همه روایات، خلاف این مطلب ثابت می‌شود چرا که دیه انسان را نیز به ولیّ او می‌پردازند، امّا این سبب نمی‌شود خود آن شخص ارزش و قدری نداشته باشد. پس وقتی در دین اسلام برای سگ دیه قرار داده می‌شود، می‌توان نتیجه گرفت که به این حیوان، ارزش و بهایی داده شده است و پرداخت دیه به صاحب آن جبرانگر همین بهاء و ارزش فوت شده است.

نتیجه بحث

خلاصه اینکه مسئله نجاست سگ، یکی از مسائل قطعی فقهی اسلام است. با اینکه در قرآن اشاره‌ای به این مسئله همانند بسیاری از مسائل دیگر نشده است، اما این حکم در روایات معتبر صریحاً بیان شده است. در عین حال نجاست سگ سبب نشده معامله آن حرام باشد، چرا که نجاست هیچ مدخلیّتی در حرمت معامله نداشته، و حرمت خرید و فروش، دایر مدار این است که مبیع دارای منفعت عقلایی باشد یا نباشد. پس تنها معامله سگ‌هایی که فاقد منفعت عقلایی می‌باشند، جایز نیست. امّا در مورد فلسفه نجاست سگ روایات معصومین (ع) مطلق بوده و فلسفه حقیقی این حکم بر ما پوشیده است و فلسفه نداشتن یک حکم، غیر از ندانستن فلسفه آن است.

 ارجاعات

(۱) ـ قال رسول الله (ص): اهل البدع کلاب اهل النار: بدعت گذاران سگ هاى دوزخند. (کنزالعمال، ج ۱، ح ۱۰۹۴ و ۱۱۲۵).

(۲) ـ صفی پور، منتهی الارب فی لغة العرب، ص ۱۲۲۸: نجس ناپاک، پلید و خلاف طاهر. طریحی، مجمع البیان، ج ۴، ص ۱۱: نجس الشیء، اذا کان قذراً غیر نظیف. فیروز آبادی، القاموس المحیط، ج ۲ ص ۲۵۳: النجس ضد الطاهر و زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس ج ۴ ص ۲۵۵: النجس ضد الطاهر.

(۳) ـ التوبة/۲۸.

(۴) ـ راغب اصفهانی، مفردات، حرف نون، لفظ نجس.

(۵) ـ طوسی، تفسیر التبیان، ج ۵، ص ۲۳۴.

(۶) ـ طبرسی، مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۰.

(۷) ـ سلسلة الینابیع الفقهیة، ج ۱، ص ۳۵۹ به نقل از فقه القرآن.

(۸) ـ مستمسک عروة الوثقی، ج ۱، ص ۳۶۸.

(۹) ـ کنز الدقائق، ج ۴، ص ۱۶۲.

(۱۰) ـ تفسیر کبیر، ج ۱۶، ص ۲۴.

(۱۱) ـ طهارت اهل کتاب و مشرکان، محمد حسن زمانی، ص ۱۸۴.

(۱۲) ـ شیخ انصاری، الطهاره، ص ۳۲۵.

(۱۳) ـ سلسلة الینابیع الفقهیة، ج ۱، ص ۳۵۹ به نقل از فقه القرآن.

(۱۴) ـ طهارت اهل کتاب و مشرکان، محمد حسن زمانی، ص ۱۸۸.

(۱۵) ـ نقش یک سگ نیز بر دیوار غار است، و بالاى غار، صومعه‌‏اى قدیمى است و مسلمانان نیز مسجدى ساخته‏‌اند. (تفسیر نور ج ۰۷ ص ۱۴۳)

(۱۶) ـ کهف/۱۸.

(۱۷) ـ «وَصِیْد» چنان که «راغب» در کتاب «مفردات» مى‏گوید: در اصل به معنى اطاق و انبارى است که در کوهستان براى ذخیره اموال ایجاد مى‏کنند، و در اینجا به معنى دهانه غار است. (تفسیر نمونه، ج‏۱۲، ص ۴۰۶).

(۱۸) ـ اعراف/ ۱۷۶.

(۱۹) ـ تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۲۵.

(۲۰) ـ مائده/۴.

(۲۱) ـ عدد رکعات نماز ـ دو رکعت صبح، چهار رکعت ظهر، چهار رکعت عصر، سه رکعت مغرب و چهار رکعت عشاء ـ در قرآن ذکر نشده است، با اینکه از مسلمات بوده و اختلافی در آن نیست.

(۲۲) ـ انعام /۱۴۵.

(۲۳) ـ آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، محمد تقی مصباح یزدی‏، ص ۵۳.

(۲۴) ـ نحل/۴۴.

(۲۵) ـ حشر/۷.

(۲۶) ـ وسائل الشیعه ج ۲۷ ص ۳۳.

(۲۷) ـ آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، مصباح یزدی‏، محمد تقی ص ۵۳.

(۲۸) ـ وسائل‌‏الشیعة ج ۱ ص ۲۲۶.

(۲۹) ـ وسائل‏‌الشیعة ج ۱ ص ۲۲۷.

(۳۰) ـ وسائل‏‌الشیعة ج ۳ ص ۴۱۳.

(۳۱) ـ وسائل‏‌الشیعة ج ۳ ص ۴۱۵.

(۳۲) ـ وسائل‏‌الشیعة ج ۳ ص ۴۱۶.

(۳۳) ـ وسائل‏‌الشیعة ج ۳ ص ۴۱۶.

(۳۴) ـ وسائل‏ الشیعة ج ۱ ص ۲۲۵.

(۳۵) ـ وسائل‏‌الشیعة ج ۱ ص ۲۲۶.

(۳۶) ـ وسائل‏‌الشیعة ج ۱ ص ۲۲۶.

(۳۷) ـ وسائل‏‌الشیعة ج ۳ ص ۴۱۴.

(۳۸) ـ وسائل‏‌الشیعة ج ۳ ص ۴۱۶.

(۳۹) ـ وسائل‏‌الشیعة ج ۳ ص ۴۱۶.

(۴۰) ـ منسوب به محلّی.

(۴۱) ـ وسائل‏‌الشیعة ج ۳ ص ۴۱۷.

(۴۲) ـ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج ۵، ص ۳۶۶ – ۳۶۸، چاپ هفتم، بیروت، داراحیاء التراث العربى.

(۴۳) ـ الفِقه على المذاهِب الخمسَة، تألیف محمّد جَواد مغنِیّة، ص ۵۵.

(۴۴) ـ همان.

(۴۵) ـ وسائل‏‌الشیعة، ج ۳، ص ۴۱۶.

(۴۶) ـ وسائل‏‌الشیعة، ج ۳ ص ۴۱۷.

(۴۷) ـ با استفاده از مستمسک العروة الوثقی، ج ۱ ص ۳۶۳.

(۴۸) ـ توضیح المسائل مراجع، ج ۱ ص ۸۳.

(۶۲) ـ تأمین مال به کمک وسیله‏‌اى باطل، سحت شمرده شده است. «وفی الکافی، بإسناده عن السکونی عن أبی عبد الله قال: السحت ثمن المیتة و ثمن الکلب و ثمن الخمر- و مهر البغی و الرشوة فی الحکم و أجر الکاهن. أقول: ما ذکره فی الروایة إنما هو تعداد من غیر حصر، و أقسام السحت کثیرة کما فی الروایات، و فی هذا المعنى و ما یقرب منه روایات کثیرة من طرق أئمة أهل البیت علیهم السلام» (المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۵، ص ۳۶۱.)

(۶۳) - وسائل‏‌الشیعة ج ۱۷، ص ۱۱۹.

(۶۴) - وسائل‏‌الشیعة ج ۱۷، ص ۱۱۹.

(۶۵) - وسائل‏‌الشیعة ج ۱۷، ص ۱۱۹.

انتهای پیام
captcha