امام محمد بنعلی الباقر(ع) معروف به امام باقر(ع) و باقرالعلوم(ع) پنجمین امام شیعه امامیه پس از پدر بزرگوارشان امام سجاد(ع) و پیش از پسر گرامیشان امام جعفر صادق(ع) است. ولادت امام باقر(ع) مصادف با روز اول ماه رجب و کنیه ایشان نیز «ابوجعفر» است. مادرش، فاطمه بنت حسن(س) دختر امام حسن مجتبی(ع) است. بنابراین، ایشان اولین امام شیعه از نسل هر دو نوه پیامبر(ص)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) است.
زندگی امام محمد باقر(ع) مصادف با حکومت 10 نفر از خلفای بود. امام محمد باقر(ع) در سالهای آخر حیات معاویه، مصادف با زمانی که معاویه میکوشید برای فرزندش، یزید بیعت بگیرد، در مدینه به دنیا آمد.
بهنوشته یعقوبی امام محمد باقر(ع) در سن کودکی در نبرد کربلا حضور داشته است. در کودکی و نوجوانی شاهد دومین جنگ داخلی مسلمانان بر سر کسب خلافت بود و همزمان پدرشان، امام زینالعابدین(ع) را میدید که خود را از این اتفاقات کنار کشیده است. دوران حکومتِ عمر بن عبدالعزیز که دوران برداشته شدن فشارها از روی شیعیان و بازگرداندن فدک به اهل بیت(ع) بود، در واقع زمان شروع جدی تدریس امام محمد باقر(ع) و مکتوب شدن احادیث بهحساب میآید.
در حکومت هشام بنعبدالملک، بهدنبال دفاع امام جعفر صادق(ع) از امامت پدرشان در مراسم حج، خلیفه که به آنان مظنون شده بود، امام جعفر صادق(ع) و امام محمد باقر(ع) را به دمشق احضار کرد و در میهمانی بزرگی که ترتیب داده بود، با وادار کردن امام محمد باقر(ع) به شرکت در مسابقهٔ تیراندازی، سعی داشت او را تحقیر کند. قیام زید بنعلی(ع)، برادر امام باقر(ع) که منجر به تمایل برخی شیعیان به سمت او و تشکیل مذهب زیدیه شد، یکی دیگر از حوادث دوران ایشان بود. قیامی که منجر به شکست و کشته شدن زید شد. اما زیدیه، بهعنوان یکی از فرقههای شیعه، همچنان باقی ماند. امام محمد باقر(ع) در سال ۱۱۴ هجری قمری در مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. علت درگذشت ایشان را مسمومیت بهدستور هشام بن عبدالملک میدانند.
پدر و مادر به عنوان دو رکن اساسی خانواده بیشترین نقش را در تربیت فرزندان ایفا میکنند. مادر از زمان انعقاد نطفه تا دوران نوجوانی ارتباطی تنگاتنگ با کودک دارد . خصلتها، اندیشهها، افکار و رفتار مادر بیشترین تأثیر را در ساختار شخصیتی یک نوجوان به جای میگذارد. مادر همانند یک معلم، مربی و الگوی گفتاری و رفتاری کودک به حساب میآید.
وی یکی از عوامل مؤثر تربیتی از نظر محیطی و وراثتی است. به این جهت برای پرورش فرزندان سالم و صالح، باید از زمان ازدواج در اندیشه انتخاب مادر شایسته برای فرزندان بود؛ چراکه از منظر حضرت باقر(ع) تربیت کودک از همان مرحله آغاز میشود. گذشته از تأثیر مادران در نسل آینده، وجود پدر نیز به عنوان مدیر خانواده نقش به سزایی در ساختار شخصیتی کودک دارد. طبق فرموده امام باقر(ع)، صلاحیت و شایستگیهای پدر از جمله خصلتهایی است که در پرتو آن فرزندان از انحرافات و کجرویها محفوظ میمانند. آن حضرت فرمود «یحفظ الاطفال بصلاح آبائهم؛ اطفال در سایه صلاحیت و شایستگی پدرانشان (از انحرافات) مصون می مانند».
در حقیقت مجموعه اعمال، رفتار و گفتار پدر، در شکلگیری شخصیت آینده کودک کار ساز خواهد بود . افزون بر این پدر به عنوان مدیر اقتصادی خانواده میتواند با کسب درآمد صحیح و به دست آوردن روزی حلال در روحیات و صفات کودک، تأثیر قابل توجهی داشته باشد . به همین جهت امام باقر(ع) به پدرانی که تلاش میکنند سفرههای منازل خود را با روزی حلال بیارایند مژده میدهد که: «آنان در روز قیامت با سیمایی نورانی همانند ماه شب چهارده با خداوند ملاقات خواهند کرد. لقی الله عزوجل یوم القیامة ووجهه مثل القمر لیلة البدر».
مربی شایسته با بهرهگیری از روشهای متنوع، به تکریم شخصیت کودک میپردازد و از این طریق زمینه تربیت صحیح و اعتلای صفات نیک را در وجود او فراهم میکند. او میداند که مهمترین مشکل کودکان و نوجوانان، احساس حقارت و عدم اتکا به نفس است و انسان همانطور که به آب و غذا نیازمند است، به تکریم و توجه دیگران نیاز دارد، بلکه این نیازهای عاطفی و معنوی او به مراتب بیشتر از نیازهای جسمانی اوست.
عمدهترین دلیل ناسازگاری در فرزندان و علت بسیاری از ناهنجاریها را باید در احساس حقارت و کمتوجهی والدین به فرزند جستوجو کرد. در سیره امام باقر(ع) این فقر روحی و روانی را میتوان از راههای زیر بر طرف کرد.
نام هر شخص نشانگر اعتقادات، ملیت، فرهنگ و خواستههای درونی او و خانواده اش است. اسمی که برای یک کودک انتخاب میشود، در تکریم و تحقیر شخصیت وی نقش دارد. کودکانی که نام زیبا و پسندیده دارند، غالبا مورد تقدیر و توجه دیگران هستند و از شنیدن تمجیدها و افتخاراتی که نامشان موجب آن است لذت میبرند. بر عکس کسانی که والدین آنان هنگام انتخاب نام به معنی و محتوای آن بیتوجه بوده و یک اسم نامناسب و بیگانه از فرهنگ خودی را برای فرزند خود انتخاب کردهاند، در آینده احساس حقارت کرده و احیانا مورد ملامت و سرزنش قرار خواهند گرفت. در سیره امام باقر(ع) به این نکته توجه خاصی مبذول شده است.
آن حضرت در مورد انتخاب نام زیبا برای فرزندان چنین رهنمود میدهند: «اصدق الاسماء ماسمی بالعبودیة وافضلها اسماء الانبیاء؛ دوستداشتنیترین اسمها آن است که حاکی از بندگی خدا باشد و بهترین آنها نامهای پیامبران است». امام پنجم(ع) نامهای فرزندان خویش را نیز از بهترین نامها برگزیده بود.
پیشوای پنجم به این شیوه تربیتی آن چنان اهمیت میداد که حتی دستور داده بود پایینترین طبقات اجتماع را هم با القاب و نامهای تحقیرآمیز صدا نکنند، بلکه با بهترین نامها از آنان یاد کنند و میفرمود: «سموهم باحسن اسمائهم؛ با نیکترین نامشان آنها را صدا بزنید» و به این ترتیب از توهین و تحقیر شخصیت آنان جلوگیری میکرد .
یکی از راههای انتقال آموزههای تربیتی به کودکان و نوجوانان ایجاد ارتباط کلامی با لحنی دلپذیر است. تجربه نشان میدهد که اگر لحن و صوت والدین، مربیان و مبلغان در ارتباط کلامی دارای بار عاطفی و مثبت باشد، آنان در ایجاد ارتباط و نفوذ در دل مخاطب نوجوان موفق خواهند بود. کلمات دلنشین، سخنان نیکو، ملایم و محبتآمیز از مشکلات روحی و ناهنجاریهای کودکان و نوجوانان کاسته و رنجهای درونی آنان را التیام میبخشد. ریشه بسیاری از تندخوییها، خشونتها، لجبازیها، زورگوییها، بدبینیها، افسردگیها و گوشهگیری و ناامیدیها را میتوان با ارتباط کلامی صحیح و نیکو از میان برداشت .
امام باقر(ع) با اشاره به این شیوه کارآمد تربیتی میفرماید: «قولوا للناس احسن ما تحبون ان یقال لکم؛ زیباترین صورتی که میل دارید مردم با شما سخن بگویند با آنان سخن بگویید». آری! همانطوری که انسان دوست ندارد دیگران با او بیادبانه، خشن، آمرانه، خشک و با لحنی تند سخن بگویند، دیگران همچنین، انتظاری از او دارند. این نکته در مورد ارتباط کلامی با کودکان از اهمیت ویژهای برخوردار است و نقش کلیدی در تربیت ایفا میکند . زیرا روح کودکان لطیفتر و تحمل آنان کمتر است.
سلام دادن به کودکان عزت نفس را در آنان تقویت میکند و یکی از بهترین راههای ارتباط اجتماعی و نفوذ در شخصیت کودکان است. این عمل که یکی از والاترین آموزههای تربیتی دین مبین اسلام به شمار میرود. نکات مثبت فراوانی را در خود جای داده است که از جمله آنها تقویت روابط بین مربی و متربی، رفع کدورت و ناراحتیهای احتمالی، تقویت روحیهها و نزدیکی دلها است . گذشته از اینها سلام دادن والدین و مربیان با صدای رسا و آهنگی دلنشین به فرزندان، عزت نفس را در آنان تقویت کرده و روحیه خودباوری و احساس شخصیت را در وجود آنان استحکام خواهد بخشید و آنان نیز اینگونه عادت خواهند کرد .
اگر این عمل ادامه یابد، تربیت کودک توأم با نشاط و موفقیت پیش خواهد رفت. امام محمد باقر(ع) فرمود: «ان الله یحب افشاء السلام؛ خداوند دوست دارد که سلام با لحنی رسا (و دلپذیر) باشد». و این نکته برگرفته از آموزههای تربیتی پیامبر اکرم(ع) است که فرمود: «پنج چیز را تا لحظه مرگ ترک نخواهم کرد که یکی از آنان سلام کردن به کودکان است تا بعد از من یک رسم رایج شود».
یکی از راههای پرورش اعتماد به نفس در فرزندان، ابراز محبت به آنهاست. کودک همان طوری که به آب و غذا نیاز دارد، به محبت هم نیاز دارد. بوسه زدن بر صورت فرزند، به آغوش گرفتن، گفتوگوی محبتآمیز، نوعی اظهار علاقه و محبت است. این عمل فقر عاطفی کودکان را جبران کرده و روحیه اعتماد به نفس و خودباوری را در آنان تقویت میکند و در نتیجه زمینه تربیت صحیح در وجود آنان فراهم میشود.
امام باقر(ع) در موارد بسیاری از این شیوه تربیتی در مورد فرزندان خود استفاده میکرد. چنانکه محمد بن مسلم میگوید: در حضور امام باقر(ع) بودم که فرزند خردسالش امام جعفر(ع) وارد شد. پیشوای پنجم فرزندش را به آغوش کشیده و به سینه خود چسبانید و آن گاه با کلمات زیبا و محبتآمیز با وی به گفتوگو پرداخت.
در ابراز محبت و تکریم شخصیت کودک نباید راه افراط را پیمود؛ زیرا در آن صورت علاوه بر اینکه نمیتوان نتیجه صحیح تربیتی گرفت، بلکه شخصیت کودک در اثر زیادهروی والدین در ابراز محبتهای نابجا لطمه جبرانناپذیری خواهد خورد؛ چراکه این کودک از خود راضی، از جامعه توقعات و انتظارات نابجایی خواهد داشت و در صورت بیاعتنایی دیگران به این خواستههای بی مورد وی، کودک نازپرورده از خود و زندگی بیزار و مأیوس شده و دچار عقده حقارت خواهد شد. امام باقر(ع) میفرماید: «شر الابآء من دعاه البر الی الافراط؛ بدترین پدران آنهایی هستند که در نیکی و محبت (نسبت به فرزندان خود) زیادهروی کنند».
انتهای پیام