عترتستیزی و تفرقهپراکنی از بدو ظهور اسلام و بعثت پیغمبر اکرم(ص) ایجاد شده و تا به امروز به به شیوههای مختلف ادامه دارد اگرچه عنوانی که قصد داریم به توضیح آن بپردازیم یعنی «نواصب» بهعنوان یک فرقه، تشکیلات منسجمی از خود ندارد و فعالیتهایی بهصورت پراکنده دارد.
جالب است که این فرقه با وجود اظهار علنی یا ضمنی دشمنی با معصومین(ع)، نه فقط با شیعیان بلکه با اهل سنت هم دشمنی داشته و اهل سنت منصف نحوست نواصب را به خوبی دریافتهاند.
در این مجال قصد داریم با فِرَق و گروههایی آشنا شویم که هدفشان از بین بردن حبلالمتین وحدت شیعه و سنی است تا با شناخت نسبت به منش منحوس آنها در جهت پاتک زدن به فعالیتهای دشمنان عنود و مغرض، گامی مؤثر برداریم.
ناصب و نواصب از مشتقات ماده «نصب» به معنای برپاداشتن است و فریقین شیعه و سنی تعاریفی از اصطلاح نصب بهعمل آوردهاند که به ذکر چند مورد از این تعاریف خواهیم پرداخت. از دیدگاه اهل تسنن به تعاریف دو تن از اهل سنت یعنی ابن تیمیه و ذهبی اشاره میکنیم:
الف) ابن تیمیه: ناصبی کسی است که اهل بیت را با قول و عمل اذیت کند. (ابن تیمیه، احمد، مجموع الفتاوی، ج3، ص154). در خصوص نظر ابن تیمیه باید این نکته را گوشزد کرد که غالب این دشمنی جنبه ذهنی، روانی و فرهنگی داشته و به لحاظ عملی حرف چندانی نداشتند مگر در اتفاقات اخیر سوریه و عراق توسط گروهک داعش که بغض و حقد شدید این گروهک نشئت گرفته از همین تفکر ناصبی است.
ب) ذهبی: ناصبی کسی است که از علی و اولادش(ع) اعلان برائت کند. (ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج1، ص44)
اما اصطلاح نَصب از منظر تشیع بدین شرح است:
الف) طریحی مفسر و لغتشناس معروف شیعی ناصبی را اینگونه تعریف کرده است: «الناصب و هو الذی یَتظاهرُ بعداوة اهل البیت علیهم السلام أو لِمُوالیهم لِأَجلِ مُتابعتهم لهم» (طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج2، ص173)
ب) محمدباقر مجلسی، در کتاب مرآت العقول، خون ناصبی را هدر و ناصبی را به علت بغض و عداوتش نسبت به اهل بیت کافر میداند.
ج) شهید ثانی میگوید: کسی که به صورت صریح یا لزومی مانند اینکه از ذکر و نشر فضایل اهلبیت(ع) کراهت و دشمنی با محبان اهل بیت علیهم السلام داشته باشد. (عاملی، زین الدین بن علی، روض الجنان فی شرح الإرشاد الأذهان، ج1، ص420)
نقطه مشترک تعریف شهید ثانی و طریحی در این است که دشمنی نواصب به اهلبیت(ع) ختم نمیشود بلکه آنها با دوستداران و شیفتگان این مکتب سر جنگ دارند. مگر اهلبیت(ع) در این دنیا از کسی چیزی میخواستند؟ آنها از هیچکس نه مزدی و نه اجری نمیخواهند مگر مودت و دوستی با قربی را که در تفاسیر از «مودّت فی القربی» به صورت متواتر از سوی هر دوگروه آمده که منظور از قربی، اهل بیت عصمت و طهارت است. این مودت توأم با معرفت است.
باید دانست در آیه «سَیجعَلُ لَهمُ الرحمانُ وُدّا» (مریم/96) رسیدن به مقام وُدُ الرحمان لازمهاش مودت به اهل بیت علیهم السلام است که این مودت همراه با معرفت و اطاعت بوده و اشاره به نکتهای خالی از لطف نیست که مودت فی القربی از ضروریات دین اسلام و مسلمانان به نص صریح قرآن و اخبار و احادیث متواتره است.
به صورت قدر متیقن از تعاریف ارائه شده از سوی فریقین میتوان دریافت که فرقه ناصبیه هنوز زنده است گرچه بروز عملی ندارد اما فعالیتش را به سمت و سوی فعالیتهای فرهنگی سوق داده است که میتوان نمونه بارز امروزینش را فرقه وهابیت و عثمانیه (البته این فرقه همچون وهابیت موجودیتی آنچنانی ندارد) دانست و اینها ادامه دهنده راه ابوسفیانیها و مروانیهای تاریخ هستند.
همانطور که گفته شد عترتستیزی نواصب که مورد قبول اهل تشیع و تسنن منصف است از بدو اسلام ریشه دوانید بهگونهای که بعد از دوره حضرت علی(ع) سبّ آن حضرت یکی از قُرُبات محسوب میشد و حاکمی مانند معاویه به والیان خود صرفاً دستور به ذمّ و سبّ حضرت علی(ع) در منابر و خطبهها میداد.
اما با روی کارآمدن مکتب معتزله و طرح شبهات عقلی و فلسفی فرقه ناصبیه کمکم رو به انزوا رفت لیکن در قرن هفتم هجری تفکری ناصبی و عثمانی با وجهه تقدسگرا توسط ابن تیمیه بازپروری شد اگرچه در مجامع علمی قدرتی برای عرض اندام نداشت تا اینکه در قرن 12 با رهبری محمد بن عبدالوهاب و با پیدایش نفت و با سرازیر شدن سرمایههای کلان به جیب اهل نجد، فرصت شوم احیا را پیدا کرد.
شیعه و سنی همه باید خوب بدانند که قصد نواصب سابق و امروز، جنگ و نزاع دروندینی نیست بلکه آنها میخواهند ریشه دین اسلام را بزنند، ناتوی فرهنگی ناصبیه جدید این است که با ابزارهای متفاوت مانند کتاب، ماهواره، فیلم و غیره القائات انحرافی در میان اذهان متدینان ایجاد کنند به گونهای که فرزندخوانده فرقه ناصبیه یعنی وهابیت میخواهد در اذهان اهل سنت چنین القایی را بیفکند که شیعه همه اهل سنت را ناصبی میداند ولی کور خواندهاند «موتوا بغیظکم» (آلعمران/119).
وحدت قلوب شیعه و سنی مجالی برای جولان این تفکر منحوس نمیگذارد و باید این تفکیک به درستی صورت گیرد که هرکسی مخالف شیعه است، ناصبی نیست. بهعبارت دیگر مرز میان ناصبی و مخالف شیعه اختلاف دینی است نه اختلاف مذهبی و جدال این فرقه بر سر مشترکات ما و اهل سنت است.
امام صادق(ع) مؤسس مکتب جعفری اثناعشری چه زیبا پرده از بغض و کینه این فرقه منحوس برداشته و به یکی از شیعیان فرموده بودند: «ناصبی کسی نیست که با ما اهل بیت دشمنی بورزد؛ چون امروز کسی را نمییابی که بگوید من دشمن محمد(ص) و آل محمد(ص) هستم بلکه ناصبی کسی است که با شما دشمنی میورزد، چون میداند شما ما را دوست دارید و از دشمنان ما تبری میجویید».
حاکم نیشابوری عالم اهل سنت در قرن چهارم هجری قمری که آکنده از ضدیت با امام علی(ع) است، فضای آن زمان را توصیف کرده و انگیزه خود از نگارش کتاب فضائل فاطمه الزهراء را برای مقابله با این جریان ذکر میکند. او در توصیف زمانه قرن چهارم میگوید: «زمانه ما را گرفتار رهبرانی کرده که مردم برای نزدیک شدن به آنان، به بغض آل رسول(ص) توسل میجویند و آن را کوچک میشمارند».
شهید ثانی در کتاب خود، مسالک الأفهام، ابراز میکند که ناصبی حتما نباید دشمنیاش علنی باشد بلکه اگر در دلش این دشمنی و کینه به اهل بیت وجود داشته باشد، ناصبی است و اعلان ظاهری شرط نیست.
اگر بخواهیم برای مردم ایران اسلامی وحدت را تبیین کنیم با استناد به کلام مقام معظم رهبری، وحدت نه مذهبی و نه جغرافیایی بلکه در جهت حفظ منافع امت اسلامی است و باتوجه به اینکه جریان نصب به عنوان رویکرد فرهنگی و سیاسی اهمیت بالایی دارد و وحدتگرایی جواب دندانشکن به آن است که این وحدت به تعبیر رهبر انقلاب، هندسه جدید سیاسی در دنیا را تحقق میبخشد بهگونهای که برای ابد این فرقههای مشتتِ تحت حمایت استکبار به کلی محو خواهد شد.
با توجه به حکمت 112 نهج البلاغه، محبت اهل بیت(ع) فرا مذهبی بوده و خاص شیعیان نیست بلکه اهل تسنن هم میتوانند از انگبین محبت اهل بیت(ع) توشهها به ارمغان آورند ولی باید شیعه و سنی فهیم بداند که در این مسیر اذیتها، «ما عنتّم»ها و جلباب یا پوشش فقر وجود دارد که خود را باید برای این مسیر سخت در جهت فلاح و رستگاری خویش آماده کنند.
در پایان، این نوشتار را به استاد فقید دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، حجتالاسلام والمسلمین مرحوم شیخ محمدرضا رضوانطلب تقدیم میکنم. شخصیتی فرهیخته که در جهت وحدت اسلامی و تقریب مذاهب پیشرو بود و امید است که روح این استاد فاضل قرین رحمت واسعه الهی و با اهلبیت (ع) عظام محشور شود.
محمد سهرابی، کارشناس فقه و مبانی حقوق و فعال فرهنگی در چهارمحالوبختیاری
انتهای پیام