به گزارش ایکنا؛ حجتالاسلام والمسلمین حمید پارسانیا، عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در تازهترین پست خود در صفحه شخصیاش در یکی از شبکههای اجتماعی به موضوع دینداری در جامعه ایران پرداخته است.
در این پست آمده است؛ ما در سنجش دینداری مدلهایی که نوعاً به کار میبریم، مدلهایی هستند که جامعهشناسان در حوزه علوم اجتماعی در قلمرو جامعهشناسی دین به کار بردهاند و رویکردهای نظری این جامعهشناسان رویکردهای مدرن است.
آنها وقتی به سنجش دینداری میپردازند با معنا و نوعی از دین و دینداری مواجه هستند که در جهان غرب مطرح بوده که این معنا و مدل بیشتر نگاه فردی به دین دارد و در حوزه زندگی شخصی و فردی دین را میبینند.
مسئله این است که ما در سنجش دین و دینداری ایرانیان باید ناظر به معنایی از دین که در ایران وجود دارد یعنی اسلام، تشیع و مانند آن پژوهش کرده و از این زاویه، ابعاد اجتماعی، فرهنگی و تاریخی دین را هم بررسی کنیم.
انقلاب اسلامی ایران، نقطه عطفی در دینداری ایرانیان بود که بهنوعی منشأ تغییرات و تحولات در جهان اسلام، بلکه فراتر از جهان اسلام، در سطح کشورهای غیراسلامی هم شد. این مسئله آنقدر تأثیرگذار بود که نظریهپردازان جامعهشناسی دین را که مستقیماً به این مسئله میپرداختند یا نظریهپردازان دیگری که در شاخههای دیگر متمرکز بودند را بهنحوی متوجه خود کرده است؛ نظریات آنها را به چالش کشانده و منشأ پدیدآمدن نظریات جدیدی شده است. نوعاً کسانی هم که در جهان غرب به فرهنگ و حوزه دین و دینداری توجهی داشتند، دین را یک فرآیند روبهرشد و درتقابل با توسعه مدرن دانستهاند.
انقلاب، حضور دین را در عرصهای فراتر از زندگی شخصی و قلمرو مناسکی در زندگی عمومی نشان داد. همچنین کاملاً نشان داد که دین در عرصه سیاسی رسوخ دارد. طی قرن بیستم، حرکتهای سیاسیای که در کشورهای غیرغربی انجام میشد، مدل خود را در مفاهیم سیاسی مدرن سکولار و غیردینی، مثل ناسیونالیسم، سوسیالیسم و مانند اینها جستوجو میکردند، اما انقلاب اسلامی پدیده جدیدی بود که رخ داد و بعد هم بهسرعت امواج خود را در کشورهای مختلف و ازجمله در آمریکای لاتین منتشر کرد که به تبع آن بحث الهیات رهاییبخش مطرح شد.
این سطحی از دینداری است که قبل از انقلاب اسلامی ایران وجود نداشت؛ یعنی انقلاب یک نقطه عطف بود که اگر بخواهید آمار پیش و پس از انقلاب را بسنجید، میتوانید بگویید فراز و فرود وجود داشته است.
ما با سطحی از دین و دینداری مواجه هستیم که باید در تعاملات و ساختارهای قدرت اجتماعی، منطقهای و جهانی به آن پرداخت و آن را مدنظر قرار داد. این مسئله ابتدا چندان به چشم مخاطبان این جریان دینی اجتماعی و سیاسی نمیآمد.
اصلاً فکر نمیکردند که این یک واقعیت زنده و قابل تداوم است. این جریان چیزی در حاشیه رقابتهای شرق و غرب بود، اما ناباورانه دیدند تداوم پیدا کرد، موج ساخت، نوع رفتار و مواجهات سیاسی منطقهای قدرتهای جهانی را بهگونهای تحتتأثیر قرار داد و جهان سکولاری که به هیچ وجه هویت اجتماعی و سیاسی دین را به رسمیت نمیشناخت، ناگزیر شد در رقابت با این جریان دینی ایران و جهان اسلام بدلهای دینی درست کند.
در برابر برخی ادعاها باید پرسید، کدام روز در این چهل سال گذشته این عنصر ضعیف شده است؟ ما در حوزه مناسکی شاخصها یا نمادهایی را نمیبینیم و نداریم که نشان دهد قلمرو مناسک دینی تضعیف شده، شاهدش مثلاً پدیده اربعین، عزاداری امامحسین(ع) یا جشنهای مهدویت و مانند اینهاست.
امروز ما در عرصه اجتماعی و سیاسی غیبت دین را نمیبینیم، بلکه رقابتهایی را میبینیم که مفاهیم مربوط به خودش را میطلبد. ما به شناخت پیچیدگیهای این روابط و تقسیمبندی انواع دینداریهایی که مطرح میشوند، نیاز داریم. در این زمینه هم ادبیات و تحقیقات مرتبط با دینداری را در دوران معاصر شاهدیم و این خود نشانهای از حضور دین در عرصههای مختلف است.
انتهای پیام