حجتالاسلام والمسلمین عباس ایزدپناه، عضو هیئت علمی دانشگاه قم، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا، بابیان نکاتی درباره مؤلفههای دانشگاه اسلامی گفت: اگر از بنده سؤال شود که فلسفه اسلامی چیست و چه مولفههایی دارد، هر پاسخی به این سؤال دهم به تعریف از دانشگاه اسلامی هم خواهم داد. فلسفه اسلامی، فلسفهای است که علاوه بر تجربه معرفتی فیلسوفان، برای تجربه معرفتی قرآنی و اهل بیت(ع) و اجماع دین شناسان مسلمان هم اهمیت قائل است یعنی فلسفهای است که تنها، دغدغهاش تجربه فیلسوفان نیست بلکه میخواهد از قرآن و اهل بیت(ع) هم استفاده و بهرهبرداری کند.
وی با اشاره به این نکته که وقتی محقق فلسفه اسلامی میخواهد مدعایی را نفی یا اثبات کند برای قرآن و اهل بیت(ع) و اجماع فلسفی مسلمانان جایگاه قائل میشود و تعامل فلسفی با قرآنشناسان، سنت پژوهان و دیگر متفکران اسلامی دارد، اضافه کرد: بنابراین بنده معتقدم با دو مؤلفه میتوان فلسفه اسلامی را شناخت. اول اینکه فیلسوف، به قرآن و قرآن شناسانی روی بیاورد که از جنبه فلسفی، به قرآن و سنت توجه داشتهاند چنانچه ملاصدرا به فلسفه اسلامی نزدیکتر است تا ابن سینا و فارابی، چون با سنت گذشته اسلامی و قرآن شناسان ارتباط بیشتری داشته است.
ایزدپناه افزود: باید توجه داشت در مقابل فلسفه اسلامی، فلسفه سکولار وجود دارد و فیلسوف سکولار، هیچ ارزشی برای قرآن و قرآن پژوهان و حدیث پژوهان قائل نیست. اگر از بنده پرسیده شود دانشگاه اسلامی و سکولار چیست باید گفت که در این زمینه هم دو مولفه وجود دارد که یکی نهادینگی تعامل با قرآن، سنت نبوی و علوی، اجماع دین شناسان در قلمرو مدیریت و آموزش و پژوهش در مقام گردآوری و داوری است اما دانشگاه سکولار، دانشگاهی است که نه در قلمرو مدیریت و نه سیستم آموزش و پژوهش آن، برای تعامل با قرآن، سنت و اجماع دینشناسان ارزش و بهایی قائل نمیشود بلکه فقط اهتمام اساتید و دانشجویان، دغدغه علمی و الگوهای اجرایی است.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم گفت: در این شرایط دانشگاهها میخواهند به صورت علمی با دانشگاههای دیگر کشورها رقابت کرده یا به آنها نزدیکتر شوند. در مقابل این دانشگاه، دانشگاه اسلامی وجود دارد که برای تجربه قرآنی و اهل بیتی و دین شناسان و دینپژوهان ارزش قائل است.
ایزدپناه در پاسخ به این سؤال که در چهل و چهار سال گذشته تا چه اندازه به چنین دانشگاهی نزدیک شدهایم، پاسخ داد: جواب بنده این است که بسیار اندک و فقط در حد ظواهر اسلامی؛ برای مثال تدریس دروس عمومی، برگزاری نماز جماعت و وجود مساجد در دانشگاهها، از جمله این اقدامات است. البته برخی از این ظواهر در دانشگاههای غربی و برخی کشورهای سکولار اسلامی هم دیده میشوند چراکه کسی به صورت فردی با افراد برخورد نمیکند مگر اینکه نادانیهایی مثل برخورد پلیس فرانسه یا کانادا صورت گیرد اما معمولاً اگر در دانشگاههای سکولار، دانشجویی نماز بخواند کسی با وی کاری ندارد ولی در آنجا در عرصه آموزش و پژوهش هیچ نشانی از قرآن و اهل بیت(ع) وجود ندارد.
وی ادامه داد: معتقدم که غیر از یک سلسله ظواهر که آنها هم از طرف دولت حمایت میشود چیز دیگری در عمل شامل نبودهایم و توفیق و موفقیتی در زمینه دانشگاه اسلامی نداشتهایم در حالی که در زمان پهلوی هم دانشجویان مذهبی توفیقات زیادی در دانشگاهها داشتند لذا معتقدم که موفقیتهای ما در دوران بعد از انقلاب اسلامی در زمینه دانشگاه اسلامی بسیار اندک بوده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم در پاسخ به این سؤال که اگر شما این پروژه را کم توفیق تلقی میکنید علت آن را چه میدانید، تصریح کرد: بنده برای این وضعیت، دو دلیل روشن میشناسم که یکی عدم معرفت به هویت علوم و اسلام است. مدیران دانشگاهها و اساتید ما در حوزه و دانشگاه، نسبت به هویت دین و علوم، معرفت عمیقی نداشتهاند. نباید تعجب کرد چراکه در هر دو نهاد وضعیت اینگونه است. عامل دوم، عدم معرفت به گرایش تعاملی بوده است و چیزی به نام عقیده به گفتوگو در میان مدیران و بدنه اساتید و دانشجویان ما نهادینه نشده است. اینکه واجب و لازم بدانیم که با متخصصان علوم دیگر در ارتباط بوده و گفتوگو کنیم، نه در حوزهها و نه در اندیشه اساتید ما، نهادینه نشده است در نتیجه میان مدیران و حتی قوای سه گانه و وزرا به شکل عمیقی به آن توجه نمیشود.
حجتالاسلام ایزدپناه در پاسخ به این سؤال که راهکار مقابله با این وضعیت و بهبود شرایط دانشگاه اسلامی در کشور چیست، گفت: وقتی شرایط اینچنین است نتیجه هم مشخص است چراکه از کوزه همان برون تراود که در اوست. متأسفانه شرایط ممکن است از این هم بدتر شود کما اینکه یکی از دوستان حوزوی تحقیقی انجام داده و به صورت مستند نتیجه گرفته که دینداری در جامعه ما در حال کمرنگ شدن است. معتقدم ای کاش مدیران کشور و اساتید حوزه و دانشگاه ما با برخی از فیلسوفان کشورهای دیگر تعامل داشتند. در اینصورت شرایط ما صد درصد بهتر از این بود که با آن مواجه هستیم. تا زمانی که گرایش در میان مسئولان و وزرا و رسانه ملی خودمحورانه باشد وضع همین است بنابراین باید به برقراری گفتوگوی آزاد و فرهنگ تعاملی روی بیاوریم نه اینکه مسائل را به شکل سیاسی هدایت کنیم و جلو ببریم. در اینصورت چند صد سال دیگر هم به دانشگاه اسلامی دست نخواهیم یافت چنانچه به حوزه علمیه مطلوب هم نمیرسیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم در پایان سخنان خود گفت: به نظرم قدم بزرگ در زمینه اسلامی شدن دانشگاهها، روی آوردن به تفکر تعاملی است. هر گاه دانشگاههای ما بر خود ضروری دانستند که باید به سمت حوزه و تجارب دینی بیایند در این صورت میتوانیم به دانشگاه اسلامی دست یابیم. بنده به رئیس جدید دانشگاه قم گفتم که مسئولیت و وظیفه شما در شرایط کنونی، دیگر توسعه ساختاری دانشگاه و افزایش دانشکدهها نیست بلکه این دانشگاه همانند همه دانشگاههای دیگر مشکل تعامل و گفتوگو دارد. این مشکلی است که در تمام دانشگاههای دیگر و حتی بسیاری از دانشگاههای جهان وجود دارد و باید برای برطرف شدن آن چارهاندیشی صورت گیرد.
انتهای پیام