اعتراض مدنی یکی از موضوعات مهم دانش سیاست و حکمرانی است که میتواند نقش مستقیمی در تداوم حیات یک نظام سیاسی داشته باشد. به همین سبب، در شریعت اسلام که بخش مهمی از دستورات و احکام آن ناظر به مناسبات اجتماعی و سیاسی است، به این موضوع توجه شده است و فقهای اسلامی نیز کمابیش به این موضوع پرداختهاند.
برای روشن شدن بیشتر ابعاد حق اعتراض و اخلاق اعتراض در شریعت اسلام و سیره معصومین(ع) خبرنگار ایکنا با حجتالاسلام والمسلمین سید محمدمهدی رضویپور، استاد حوزه و دانشگاه گفتوگو کرده است.
رضویپور در بخش اول گفتوگو (اولویت اهل بیت(ع) پرهیز از خشونت بود؛ هم در اعتراض هم در برخورد با معترض) ضمن بررسی سیره اعتراضی ائمه(ع) از زمان سقیفه تا پس از شهادت امام حسین(ع)، تاکید کرد که اولویت اول ائمه(ع) در بیان اعتراض و برخورد با معترض، حفظ آرامش و عقلانیت و دوری از رفتارهای هیجانی و خشونتآمیز بود.
بخش دوم و پایانی این گفتوگو را در ادامه میخوانید؛
ایکنا ـ یک بحثی که در ابتدای صحبت به آن اشاره کردید بحث عصمت و اختصاص آن به ائمه(ع) بود. با این وجود متاسفانه در برخی موارد شاهدیم بیان اعتراض و انتقاد نسبت به برخی از مسئولین و مدیران میتواند تبعاتی برای شخص به همراه داشته باشد. میخواستم بپرسم دیدگاه شما راجع به این مسئله چیست؟
در حیطه فضای غیر معصوم اشتباه یک امر طبیعی است. عالیترین مقام در این کشور هم خودشان بارها، هم به زبان گفتند از من انتقاد کنید و هم دعوت به نقد کردند. در جاهایی مثلا در بحث کاهش جمعیت از مردم عذرخواهی کردند. پس قطعا اشتباه در عملکرد ما انسانها وجود دارد و قطعاً وقتی اشتباهی وجود دارد اگر نقد و اعتراض صحیح انجام بشود ثمربخش است.
در عین حال متاسفانه از نگاه برخی، تمام اتفاقاتی که در جامعه جهانی رخ میدهد هیچ ایرادی ندارد اما اگر یک صدم آن در کشور ما ایجاد بشود محل اشکال میشود. مثلا برخورد نیروی امنیتی و نظامی در فرانسه، انگلیس، آمریکا هیچ ایرادی ندارد، یعنی وقتی ما تصاویر را نگاه میکنیم هیچکدام از ما ناراحت نمیشویم اما شبیه وقتی همان برخورد در کشور ما انجام شود برنمیتابیم. یعنی میخواهم بگویم یک جاهایی فرهنگ غلط و نوع برداشتهای غلط ما از فضا، کار را به جای رسانده که متاسفانه در برخورد با خیلی از واقعیتها حاضر هستیم دروغ را بپذیریم اما واقعیت را کتمان کنیم.
باز تاکید میکنم که ممکن است قانون اساسی اشتباه داشته باشد. چه کسی میگوید ندارد؟ بالاخره مجلس قانونگذار برای همین است که قانون را نگاه کند، ملاحظه بکند و نو به نو نسبت به اشتباهاتی که در قانون هست تصمیمگیری کند. بنابراین قانون جمهوری اسلامی یک مواردی دارد که شما میتوانید نسبت به آنها نقد کنید تا آنها تعدیل بشود. حتی نسبت به شخصیتهای خاص جامعه هم این مسئله صدق میکند.
ایکنا ـ درست میفرمایید. با اینکه بارها ایشان گفتند از انتقاد استقبال میکنند و استقبال خود را در عمل نیز نشان دادند ولی بعضا میبینیم کسانی که جزء مدیران میانی هستند از فرامین رهبری در این زمینه سرپیچی میکنند و متاسفانه ما شاهد خودسریهایی در این زمینه هستیم که نمیشود آن را از نظر دور داشت.
بله، صد درصد؛ من همیشه میگویم ما معصوم نیستیم، همه ما در زندگی شخصی خودمان به عنوان زن و شوهر یک قواعد کلی داریم اما یک جاهای به قول شما انسان از آن حالت عادی خودش خارج میشود و ممکن است خودسرانه یک تصمیم غلط بگیرد. بالاخره اینها هست و نمیشود گفت نیست. ببینید؛ یکی از نقمتهای عدم حضور امام در جامعه همین است. وقتی ما حضور امام را در فضای زندگیمان به صورت ملموس نداریم منجر به این ناملایمات و سرگردانیها میشود.
ایکنا ـ یک بحث این بود که چه شیوه اعتراضی مورد تایید امام معصوم است، یک مسئله دیگری که مطرح میشود این است که وقتی ائمه مورد اعتراض واقع میشدند، چه واکنشی داشتند؟ آیا ترتیب اثر میدادند یا نمیدادند؟ اساسا با معترضین چگونه رفتار میکردند؟ یک مقدار در این رابطه صحبت بفرمایید.
من باز هم تاکید میکنم ما در بیان معصوم اعتراض را وارد نمیدانیم. چنین تلقی یا ناشی از این است که مفهوم معصوم را درست تبیین نکردیم یا به خاطر برداشتهای غلطی است که بعضی از آقایان در بعضی از سخنرانیهایشان ارائه دادند. به هیچ عنوان اعتراض نسبت به امام معصوم راه ندارد. این را دارم محکم میگویم. حتی اگر خواستید تیتر کنید. فکر، کردار، نگاه، قول و همه رفتارهای امام معصوم حجت است. اصلا یکی از اتفاقاتی که منجر به غیبت امام شده عدم اهتمام به همین مسئله است. من اعتراض به معصوم را در هیچ قالبی نمیتوانم تایید کنم. ما نسبت به امام مفترض الطاعه هستیم. شاید خیلیها بگویند این نگاه خیلی افراطی است اما باید بدانیم که از همین منفذ بود که جامعه صدمه خورد.
با این حال در فضای تاریخ افرادی بودند که نسبت به امام نقدی داشتند، کلامی داشتند، اعتراضی اتفاق افتاده است. نوع مواجه امام با آنها چه بوده است؟ من عرض کردم که این دو حالت دارد؛ یا امام در مقام حاکمیت جامعه بوده یا در مقام حاکمیت نبوده است، مثلا شخصی میآمده در محضر امام صادق(ع) میگفته این مسئله برای من حل نشده و اصطلاحا اعتراض علمی داشته است.
مواجهه امام معصوم با این رفتارها از جنبه دیگری هم به دو شکل بوده است؛ یا طرف مقابلی که آمده اعتراض را مطرح کرده جزء خواص جامعه بوده یا جزء عوام. ما این تفکیک را در سیره معصوم میبینیم. در همه موارد، چه اعتراض خواص و چه عوام، امام در ابتدا شروع به گفتوگو کرده است، اما در مورد خواص، اگر اعتراض غلط بوده برخورد امام با جایی که عموم اعتراض میکردند متفاوت بوده است.
اساسا یکی از فقدانهایی که ما امروز در جامعهمان میبینیم همین است. در فضای آشوبها آن کسی که دارد دعوت به آشوب میکند، حالا یا سلبریتی است یا حتی یک شخصیتی است که به عنوان خواص جامعه شناخته میشود، مثلا یک شخصیت سیاسی شناخته شده است که آمده در راس این آشوب قرار گرفته است، نوع مواجه حکومت با این افراد مثل آنهایی نیست که دارند در خیابانها اعتراض میکنند و این غلط است. حالا یک جایی هست میگوییم مصلحت است. من به آن موارد کاری ندارم، ولی میخواهم بگویم یکی از مسائلی که منجر شده نوع اعتراضات در این چهار دهه یک فضای نفرت پیدا کند بهخاطر این است که من احساس میکنم نوع مواجه با معترضینی که جایگاه دارند با آن کسی که جایگاه ندارد متفاوت است. این تبعیضها در فضای اقتصادی هم وجود دارد. در صورتی که در سیره امام معصوم شما میبینید اتفاقاً برخورد با آن شخصی است که جایگاه داشته جدیتر بوده است.
ببینید؛ منذر بن جارود یکی از کارگزاران امیر المومنین(ع) در منطقه فارس است. خبر میرسد که منذر خوشگذرانی و اختلاس کرده. وقتی خبر به امیرالمومنین(ع) رسید ایشان از کار برکنارش کرد و در خود کوفه او را به زندان انداخت، یعنی کاملا قاطعانه برخورد کرد. ما نمیتوانیم از توده مردم آن نگرشی که خواص باید داشته باشند را توقع داشته باشیم. من بازاری، من کاسب، من کارگر دغدغههایم مشکلات روزمره زندگیام است اما آن کسی که یک صندلی را در اختیار دارد، تصمیمگیر است، آن از فضای بالاتر با مسائل روز جامعه برخورد پیدا میکند و لذا مواجهه با او باید جدی و متفاوت باشد ولی متاسفانه نهاد برخوردکننده غلظت برخورد را با من کارگر و کاسب و جوان بیکار دارد. چرا با آن سلبریتی که بیشترین هزینه این مملکت صرفش شده و جایگاه پیدا کرده یا آن شخصیت سیاسی که جایگاه دارد و به واسطه رای من به مقام و منصب رسیده است برخورد نمیشود؟ چرا مواجهه جریان حاکمیت با او یک مواجه ملایمی است؟
در سیره معصومین ما این را داریم میبینیم که آنها کسی که در راس بود را محکم مجازات میکردند، خطای او را برای همه مردم تبیین میکردند و مجازاتش هم متناسب با خطایش بود.
شما نگاه کنید در عصر امام صادق(ع) یا سایر ائمه، برخورد آنها نسبت به کسی که دارد انحراف اعتقادی بین مردم به وجود میآورد ولو شاگرد امام بوده، برخورد خیلی محکمی است. حضرت تعارف ندارد. نمیگوید این آقا 20 سال شاگرد من بوده، این همه خدمات داشته. نه، الآن دارد یک انحرافی به وجود میآورد لذا امام محکم برخورد میکند. حتی از واژگانی استفاده میکند که تندترین واژگان است. امام رسماً طرف را لعنت میکنند، میگویند فلانی ملعون است.
یکی از نقاط ضعفی که من میخواهم اعلام کنم همین مسئله است، یعنی نوع مواجهههای تاریخی که امامان در سیره خود با معترض یا معترضین داشتند و چیزی که ما امروز داریم در فضای کشورمان مشاهده میکنیم متفاوت است. ما ادعا داریم این نظام، نظامی است که میخواهد حکومت اسلامی داشته باشد. من احساس میکنم دارد در این حوزه مسامحه صورت میگیرد. اگر این مسامحهها صورت نگیرد، اگر با مسئول فاسد و سلبریتی خائن و فاسد در وقت آن محکم برخورد بشود، شاهد چنین پیامدهایی نخواهیم بود.
الان یکی از صحبتهایی که عموم مردم در بحث مبارزه با دزدی و اختلاس میکنند این است که میگویند اگر آن کسی که دزدی یا اختلاس میکند واقعاً بداند که قرار است حکم اسلام در مورد او پیاده بشود جرئت نمیکند که دزدی انجام کند. از ترس اینکه دیگران میخواهند ما را چطور قضاوت کنند از خیلی از این مجازاتهای اسلامی چشمپوشی شده و عقبنشینی شده است، خب این هم ثمرهاش میشود. در خطبه امیرالمومنین(ع) هست که اگر تو یک قدم عقب بروی، دشمن تو 10 قدم پیش میآید. یک جاهای مصلحتاندیشی به ضرر مصلحت عموم مردم است.
ما باید سیره مواجهه اهل بیت(ع) با معترضان را در تاریخ بهتر بررسی کنیم. یک وقت مثلاً اعتراض در مسائل علمی بوده. در این موارد حضرت معترض را به یک شکلی هوشیار کرده یا یک وقت اعتراض در بین توده مردم بوده حضرت با یک اخلاق مناسب با طرف برخورد کردند. مثلا شخصی شامی به مدینه میآید و به امام مجتبی(ع) هتاکی میکند، به پدرش جسارت میکند، اعتراض میکند. امام مجتبی(ع) چطوری با آن برخورد میکنند؟ با رحمت، کرامت، با آغوش باز او را دعوت میکند، با محبت با او برخورد میکند، اما همان امام در مقابل یکی مثل معاویه که از خواص جامعه است با تندی برخورد میکند. پس ما این تفاوت را در سیره اهل بیت(ع) در بین معترض عام و خاص مشاهده میکنیم. امروز متاسفانه این سیره در فضای برخوردی ما کاملاً برعکس شده است یعنی ما عوام را بیشتر مجازات میکنیم تا خواص. اتفاقاً باید آن خاص بیشتر مجازات بشود و مردم هم این توقع را دارند.
ایکناـ در پایان اگر نکتهای به عنوان جمعبندی دارید بفرمایید.
رهبری چند بار فرمودند کرسیهای آزاد اندیشی تشکیل دهید. متاسفانه همانطور که شما هم گفتید، ما شعار آن را میدهیم اما وقت عمل که میرسد به اصطلاح مدیرانی میانی برنمیتابند. ببینید، این از نقاط ضعف جدی است. ما باید در آموزش و پرورش خودمان یک بازنگری کنیم. بازنگری آنجایی شکل میگیرد که که واقعا در فضای دانشآموزی از همان دبستان، راهنمایی، متوسطه یک فضای گفتوگو برای همه اقشار قائل بشویم. در فضای اجتماعی، بین زن و شوهرها در خیلی از خانوادهها چون نیامدیم شیوه اعتراض، نحوه بیان اعتراض، نحوه کنش و واکنش نسبت به یک اعتراض را آموزش دهیم، بخش عمدهای از طلاقها به همین دلیل و عدم تقابل صحیح در فضای اعتراضی زن و شوهر شکل گرفته است.
ما باید اول برویم در فضای آموزش و پرورشمان، در فضای تربیتی خانواده این مسائل را آموزش دهیم. اصلا پدر میتواند در هفته یک زمانی را بگذارد اعتراض بچهها را بشنود، یادشان بدهد چطوری اعتراض بکنید. الان مدل اعتراضها به کجا رسیده؟ شما میبینید جوان به خاطر اینکه نسبت به پدر و مادرش نمیتواند آن طوری که باید و شاید حرف بزند میآید اقداماتی انجام میدهد؛ مثلاً با پوشش خودش در منزل اعتراضش را نشان میدهد. وقتی فضای آموزشی، تربیتی، پرورشی در فضای اعتراضی شکل نگیرد و ما ندانیم چطوری باید در فضای خانه اعتراض کنیم طبیعی است که در جامعه هم در هنگام اعتراض اتفاقاتی را میبینیم که خارج از کنترل میشود. در این چهار دهه هنوز یک بستر اعتراضی معقول و مناسب نتوانستیم ایجاد کنیم.
کار به جایی رسیده که نظر سنجیها میگویند ایرانیها یکی از خشمگینترین مردمان هستند چرا؟ چون در حوزه اعتراض نتوانستیم روی خودمان کار کنیم و این یک نقطه ضعف است در صورتی که قرآن کریم 291 آیه دارد که میگوید اعتراض یک حق و یک تکلیف است. اصلا اگر اعتراض نباشد پیشرفت نیست. اگر اعتراض نباشد شما نمیتوانید دگرگونی داشته باشید، یعنی تبدیل به یک فضای استبدادی میشوید. ما الان در تمام لایههای جامعه دچار این مصیبت هستیم.
جمعبندی من این باشد که قطعا اعتراض یک حق و یک تکلیف است که در آیات و روایات ما به آن اشاره شده، در سیره معصومین هم وجود دارد، با آن تبیین و تفصیلی که عرض کردم. نکته دیگر اینکه ما نسبت به مسئله اعتراض و تبیین این اعتراض نیاز به پرورش، آموزش و یک حرکتی داریم که فقط در بزنگاههایی که جامعه ملتهب میشود سراغ آن نرویم. قطعاً وقتی که این آموزشها در نهاد خانه و خانواده و آموزش و پرورش شکل بگیرد شما در فضای اعتراضی شاهد برخوردهای معقولانه خواهید بود، نه برخوردهای هیجانی، انفعالی و مستبدانه. وقتی آموزش روش اعتراض درست انجام نشده باشد نوع تعامل و برخورد آن مستبدانه و غیر معقولانه میشود و این یک خطر جدی در جامعهای است که قرار است جامعه اسلامی با نگاه و رویکرد اهل بیت(ع) باشد.
گفتوگو از مصطفی شاکری
انتهای پیام