قومیت، زبان و فرهنگ؛ فرصت‌هایی در چارچوب آرمان‌های عقلانی
کد خبر: 3792665
تاریخ انتشار : ۰۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۸:۲۳
حجت‌الاسلام پارسانیا بیان کرد:

قومیت، زبان و فرهنگ؛ فرصت‌هایی در چارچوب آرمان‌های عقلانی

گروه اندیشه ــ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه هویت‌بخش جامعه دینی است قومیت نیست، بلکه امت و ملت است، گفت: قبیله، قوم و زبان برای ملت و امت به مثابه فرصت‌هایی در چارچوب‌های آرمان‌های عقلانی مطرح هستند. زبان، تاریخ، جغرافیا و امور این‌جهانی اگر در کانون روابط انسانی قرار گیرد، در کثرتی فرو می‌رویم، ولی اگر در ذیل معنای عقلانی و امر متعالی قرار گیرد، دیگر اختلافی ندارد و همدیگر را تأیید می‌کنند.

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست «فرهنگ و زبان در نگاه الهیات اجتماعی»، امروز، 4 اسفند، با سخنرانی جمعی از صاحب‌نظران و حضور علاقه‌مندان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

حجت‌الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در این نشست بیان کرد: یک بخش از بحث بنده مربوط به نگاه معناشناختی است. یعنی اینکه در اسلام و در کتاب این دین، قرآن کریم، چطور به مسئله زبان نگاه شده است. دوم نگاه جامعه‌شناسی تاریخی است؛ یعنی بدون شک در فرهنگ جامعه اسلامی قرآن شأنی داشته است. همچنین الزاماً فرهنگ اسلامی تنها حضور قرآن نبوده و عوامل دیگری نیز دخیل بوده است. فرهنگ نیز به معنای شیوه زندگی نبود و در دوره معاصر نیز تقریباً همان را مطرح کرده‌اند. قرآن شأن و اثر تاریخی در این فرهنگ داشته است، اما سؤال اینجاست که چه نقشی داشته و چگونه برخورد شده است؛ سومین مسئله سیاست‌گذاری بر اساس نظام معنایی در نظام اجتماعی است که باید دید اقتضای آن چه می‌شود.
وی در ادامه افزود: اگر بخواهیم بر اساس نگاه اسلام به زبان جلو برویم، مسلمان چطور باید با زبان برخورد کند؟ اولین مسئله این است که ما چند لغت داریم که عبارتند از شعب، قبیله، قوم، ملت، امت، عشیره و ... است. در قرآن و اندیشه اسلامی نیز موضع قرآن نسبت به این لغات باید روشن شود و هم به لحاظ لغوی و هم به لحاظ کارکرد باید این را تبیین کنیم.
پارسانیا تصریح کرد: آن چیزی که هویت‌بخش جامعه دینی است، شعب و قوم نیست، بلکه امت و ملت است که نزدیک به هم هستند که البته گاهی تفاوتی نیز با یکدیگر دارند. برخی نیز خواستند ملت را گاه به دین تعبیر کنند. کاربردش در آیات قرآن نیز این است که مسیرش با نبی است و در واقع مسیر اظهار املای الهی است و به علت فاعلی یک پدیده اشاره دارد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بیان کرد: پیامبر(ص) است که مراد تشریعی خدا را اظهار می‌کند و جامعه‌ای که بر اساس این اراده سازمان پیدا می‌کند، ملت است. خداوند نیز فرمود «مِلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ». در عصر کنونی همان گونه که فرهنگ را به معنای مدرن قرار دادیم، ملت را نیز معادل «Nation» قرار داده‌ایم و باید دید که چرا این کار صورت گرفته است.
وی در ادامه افزود: در کاربرد قرآنی ملت همین است و امت نیز شبیه ملت است، اما در امت قصد نهفته است. حال باید دید که برخورد امت و ملت با قبیله یا در نظام معنایی قرآن قوم، عشیره و شعب چیست؟ مراد از شعب نیز همان است که در آیه ۱۳ سوره حجرات به آن اشاره کرده و می‌فرماید «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثَى وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا و قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللَّهِ أَتْقَاکُمْ».
پارسانیا تصریح کرد: قوم بیشتر به آن مجموعه‌ای گفته می‌شود که قوام و اقامتی دارند. ممکن است عنصر این قوام نیز بیشتر نسب یا امور دیگر باشد. کاربرد قوم به این حیثیت جمعی گروه اجتماعی است، اما قبیله و شعب باز دولغتی شبیه امت و ملت هستند که به دو حیثیت امر واحدی توجه دارند. قبیله به جنبه وحدت و شعب به آن عامل کثرت قضیه توجه دارد. اهل لغت و بعضاً مفسران چند مطلب در مورد شعب و قبیله به کار برده‌اند. اول همین بُعد تفصیلی است که قبیله بُعد وحدت دارد. قبیله بیشتر برای جوامع عربی به کار برده می‌شده است و شعب شامل کثرتی است که بیرون از خود عرب‌ها می‌دیدند؛ برای مثال شعوبیه خود را غیرعرب می‌دانستند؛ لذا اطلاق شعب بر خود را گویا می‌دیدند. در واقع آن‌ها عجم هستند و قبیله در عرب به کار برده می‌شود.
وی در ادامه افزود: کاربرد سوم این مسئله نیز این است که چون غیرعرب هستند، عنصر زبان در شعب بیشتر برجسته است؛ لذا مفسران استفاده کرده‌اند که آیه «وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا»، شعوباً به جنبه زبان توجه دارد، اما این زبان‌ها و قبائل مختلف و کارکرد‌های آن‌ها در نظام احسن، چرا رخ داده است؟ به این دلیل که فرمود «لِتَعَارَفُوا». در اینجا باید به این نکته اشاره کنم که «ما هو» اشاره به ماهیت انسان دارد، اما وقتی در طبیعت تکثر پیدا می‌کند، افراد به وجود می‌آید که «من هو» یعنی اشخاص مطرح می‌شود.
این استاد دانشگاه بیان کرد: اگر همه شکل یکدیگر باشند، یک حقیقت واحد تکثر پیدا نمی‌کند. تکثر به رنگ، نسب، جغرافیا، زبان، سر انگشتان است. با این‌ها تکثر افراد به وجود می‌آید و در غیر این صورت هویت فردی نخواهیم داشت. از لحن افراد می‌توان فهمید چه صنف انسانی است و زن است یا مرد. همچنین می‌توان فهمید که برای کدام بخش از شهر است. در دوران قدیم در شهر مشهد چند محل بود و لحن محله‌ها را نیز می‌شد تشخیص داد. در این مسئله معرفت پدید می‌آید، اما آن معنایی که امت و ملت بر آن قوام پیدا می‌کنند توحید است و این کثرات از وحدتی نشئت می‌گیرند.
وی در ادامه افزود: خداوند می‌فرماید «وَ مِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُم». هر چه در عالم هست عَلَم همه آیات خدا هست. در عین این اختلاف‌ها و کثرت‌ها، وحدتی در متن عالم وجود دارد و این وحدت هویت عقلانی دارد و برای قومی که اهل تعقل هستند این وحدت را می‌یابند. ملت نیز بر مدار انسجام عقلانی سامان پیدا می‌کنند. این کثرات هیچ کدام در قانون جامعه‌ای که اسلام ترسیم می‌کند، نیست؛ لذا اگر بخواهد تحریفی رخ دهد و عوامل فرعی در کانون قرار گیرد آن را تحمل نمی‌کند.
پارسانیا با اشاره به آیاتی از سوره توبه بیان کرد: خداوند در آیات ۲۳ سوره توبه می‌فرماید «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَکُمْ وَإِخْوَانَکُمْ أَوْلِیَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَى الْإِیمَانِ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید اگر پدران و برادرانتان کفر را بر ایمان ترجیح می‌دهند آنان را ولیّ خود قرار ندهید و هر کدام از شما آنان را، ولی خود گیرند ستمکارند.»
وی افزود: البته این ولایت و ارتباط نزدیکی که هویت واحدی را ایجاد می‌کند، مراد نیست و باید احترام را حفظ کرد، اما ولایت عامه رخ نمی‌دهد. شما روابط اجتماعی که دارید بر اساس ولایت ایمانی نیست و با کسانی که کافر هستند نیز وقتی وارد شهر می‌شوند باید ادب را رعایت کنید. اگر هم قتال می‌کنید برای این است که به هیچ عهد و پیمانی پایبند نیستند؛ یعنی جز زور چیزی ندارند و با شما در افتاده‌اند، اما در هر صورت شما آن روابط را دارید. این پیوند ایمانی بین شما نیست و اگر این کار را انجام ندهید ظلم کرده‌اید. به این معنا که اگر آن‌ها را صاحب ولایت بدانید ظلم کرده‌اید.
پارسانیا بیان کرد: خداوند در آیه بعدی می‌فرماید «قُلْ إِنْ کَانَ آبَاؤُکُمْ وَ أَبْنَاؤُکُمْ وَ إِخْوَانُکُمْ وَ أَزْوَاجُکُمْ وَ عَشِیرَتُکُمْ وَ أَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَ تِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَ مَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ؛ بگو اگر پدرانتان، فرزندانتان، برادرانتان، همسرانتان، بستگانتان و اموالى که به دست آورده‌اید و تجارتى که از کسادى آن بیم دارید و خانه‌هاى دلخواهتان در نظر شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راه خدا محبوب‌تر است، منتظر باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند و خدا هرگز فاسقان را هدایت نخواهد کرد». فاسق کسی لست که اظهار ایمان می‌کند، اما به لوازم آن عمل نمی‌کند و از مسیر هدایت خارج می‌شود.
وی در ادامه افزود: امت و ملت در مدار دین و ولایت است. البته چنین نیست که قبیله، قوم و زبان مطرح نباشد، بلکه این‌ها برای او فرصت هستند، اما در چارچوب‌های آرمان‌های عقلانی. زبان، تاریخ و جغرافیا هست، پدر، مادر و برادر مناسبات عالم کثرت است و حقایق عقلی، فرازمانی است. امور این‌جهانی که عوامل کثرت است اگر در کانون روابط انسانی قرار گیرد، شما در کثرتی فرو می‌روید که وحدتی ندارد. اگر این امور دنیایی در ذیل معنای عقلانی قرار گیرد و یک امر متعالی که هستی را ذیل خود دارد، آن موقع این کثرت‌ها اختلافی ندارد و همدیگر را تایید می‌کنند.
پارسانیا بیان کرد: زبان، نژاد و ... ذیل پوشش معنای متعالی قابل قبول هستند، اما اگر بخواهد در کانون قرار گیرد به عنوان یک امر منفی است و تقابل با آن نیز لازم است. همین زبان که آیه الهی است یا همین نژاد و قبیله اگر بخواهد که کانون ارتباطات باشد و بقیه مسائل در حول او شکل بگیرد، مسئله بدی شکل می‌گیرد که آیات زیادی به آن هشدار می‌دهد. البته ممکن است مفهومی درون یک زبان مطلوب شود؛ مثلا خداوند می‌فرماید «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَ قُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا»، یک کلمه‌ای داریم که یک باری است و خود آن مفید است. اما تعریضی به نبوت دارد و به همین دلیل حق ندارید که آن را بگویید. زبان مفید است، اما باید دید که آفات و خواص زبان چیست؟
این استاد دانشگاه در ادامه تصریح کرد: اسلام سعی دارد این زبان و نژاد را حق نشان دهد که دیه بر عاقله است؛ مثلاً اگر مشکلی برای شما به وجود آمده است، حالا این را باید شما تأمین کنید. صله رحم چه شانی دارد؟ اسلام، زبان و ... را حذف نکرده، اما ذیل یک معنای متعالی پوشش داده است. به لحاظ تاریخی در جهان اسلام می‌بینید که اسلام آن طور نیست که اگر به جایی رفت، امر را بر روی نژاد و یا بر روی زبان ببندد یا کمر به تغییر زبان ببندد. اسلام به ایران آمد و در اینجا و ذیل زبان فارسی سخن گفت و بر راهوار این زبان سوار شد و به سوی شرق جهان پیش رفت؛ یعنی شما با زبان فارسی مفاهیم بنیادین را می‌شناسید.
وی افزود: اردو زبانی است که بین فارسی با زبان بومی آن‌ها به وجود آمده است، همچنین اگر در مصر احیاناً زبانی دگرگون شد، یا در بخشی از ایران این اتفاق افتاد، این مسئله به اسلام بازنمی‌گردد. اسلام در هویت امت و ملتی که پوشش می‌داده، از شمال آفریقا تا شرق را شامل شده است، حساسیت خود را روی زبان نگذاشته، بلکه حساسیت به سمت معانی والا بوده است. در واقع جسم، جان و زبان مهاجمان را تسخیر می‌کرده است.
انتهای پیام
captcha