به گزارش خبرنگار ایکنا؛ مراسم رونمایی از قرآن زعفرانی که کاتب آن «ابوالفخر بن ابیالفضل الزعفرانی» است، عصر امروز، یکشنبه 25 آذرماه با حضور آذرتاش آذرنوش، علیاشرف صادقی و مرتضی کریمینیا، از پژوهشگران قرآن و جمعی از اهالی فرهنگ و پژوهش در موزه رضا عباسی برگزار شد.
آذرنوش در این مراسم گفت: از آغاز اسلام تا 300 سال پس از آن، هیچ اثری از ترجمه قرآن به زبان فارسی در دست نیست. شاید مردان دین، آیههایی از آن را بر سر منبرها ترجمه کرده باشند، اما از آن هم اثری بر جای نمانده است. برخی ترجمه سلمان فارسی را نخستین ترجمه از قرآن میدانند، در حالی که این، یک داستان و افسانه غیرقابل قبول است و هیچ پژوهش علمی اجازه نمیدهد که این روایت را بپذیریم. از این رو هیچ ترجمه فارسی از قرآن از صدر اسلام تا نیمههای قرن چهارم وجود نداشته است.
وی افزود: این سؤال مطرح است که مردم ایران تا قرن چهارم چه میکردند و آیا دانشمندان ایرانی قرآن را به طور شفاهی ترجمه میکردند یا نه؟ این حتمی است که افرادی بودهاند و بر سر منبرها، قرآن را تفسیر و ترجمه میکردند و مردم به صورت شفاهی با قرآن آشنایی داشتند.
آذرنوش بیان کرد: در میانه سده چهارم قمری، کتابی تاریخساز به نام ترجمه تفسیر طبری یا همان ترجمه رسمی، تدوین شد که نویسنده آن معلوم نیست، اما راه قرآنشناسی را به روی فارسیزبانان هموار کرد. انتظار میرفت که از این کتاب نسخههای بیشماری نوشته شود و در سراسر ایران منتشر شود. اما با شگفتی تمام میبینیم که سکوتی به درازای صد سال در جامعه حکمفرما میشود و بین سالهای 350 تا 450 قمری هیچ ترجمه جدیدی به وجود نیامده و از اواسط قرن چهارم ترجمههای بسیاری به زبان فارسی به وجود میآید. این انبوه نوشتهها بسیار وسوسهانگیز است.
این عضو هیئت علمی دایرةالمعارف بزرگ اسلامی گفت: نکتهای که نظرها را جلب میکند، این است که همه این آثار، به استثنای چند کتاب که به راه خود رفتهاند، از قرآن قدس، سوره مائده، قرآن موزه پارس و ترجمه قرآن شماره 4 گرفته تا تفسیر سورآبادی، ترجمههای قرآنی خود را از همان ترجمه رسمی برگرفتهاند؛ به طوری که این کتاب توانست تا اواخر سده ششم قمری سیطره خود را بر بیشتر ترجمهها گسترش دهد.
وی تصریح کرد: 90 درصد قرآنهای قرن پنجم، ترجمههای جدید نیستند، بلکه رونویسی از همان ترجمه رسمی یا تفسیر طبری هستند. در واقع نسخهنگاران هر یک به دلیلی، بساری از واژهها و عبارات را دگرگون میکردند و یا ترجمه را به گویش خود برمیگرداندند. از همین رو، ترجمهها، با آنکه در بنمایه یکی هستند، با هم اختلاف دارند.
آذرنوش با اشاره به دو تفسیر سورآبادی و طبری گفت: در سال 470 قمری، ابوبکر عتیق سورآبادی، تفسیری دلانگیز تدوین کرد، اما وی ترجمه آیات را از ترجمه رسمی وام گرفت و به نظر میرسد اختلاف میان ترجمههای این دو کتاب بیش از 10 تا 20 درصد نیست. البته تفسیر سورآبادی، همراه با اصلاحاتی بوده و تغییراتی در آن دیده میشود.
این پژوهشگر ادامه داد: تفسیر سورآبادی در سراسر ایران، شهرت بسیاری دارد، به طوری که هماکنون از این تفسیر بیش از 16 نسخه و دستکم، چهار تلخیص به جا مانده است. یکی از این تلخیصها نسخه بسیار معروف «تربت جام» است و یکی دیگر نسخه زعفرانی است که مورد بحث است. همه هنر زعفرانی در آن است که از لابهلای داستانها، تفسیرها و شروح سورآبادی، تنها و تنها ترجمه آیات قرآنی را بیرون کشیده و آنها را با تغییر دادن برخی واژهها و ترکیبها و حفظ گویش سرزمین خود، دوباره نوشته است. از این رو ترجمه قرآن زعفرانی از طریق تفسیر سورآبادی با ترجمه رسمی پیوند میخورد.
ترجمههای تحتاللفظی
علی اشرف صادقی، عضو پیوسته فرهنگستان زبان وادب فارسی نیز در ادامه گفت: خوشبختانه از قرن پنجم به بعد، ترجمههای تحتاللفظی بسیاری از قرآن داریم و این بسیار مهم است. بسیاری در گذشته احساس میکردند، باید این ترجمهها را به شهر و روستاهای خود ببرند. مثلاً اگر ترجمه ماوراءالنهری در دست بوده، ترجمهای نیشابوری و یا سبزواری از آن تهیه کنند، یعنی براساس گویش و زبان خود آن را برگردانند. به همین دلیل این ترجمهها از نظر ویژگی زبانی متفاوت هستند و برخی واژهها که در مناطق دیگر نامأنوس بوده، براساس گویش آن منطقه، تغییر مییافت.
وی با بیان اینکه در منابع جغرافیایی قدیم، ترجمه سورآبادی ثبت نشده است، ادامه داد: این ترجمه کهن است و به احتمال قوی مربوط به قرنهای پنجم و ششم است. از نظر زبانی شباهتهای زیادی میان این ترجمه و تفسیر سورابانی(معروف به سورآبادی) و تفسیر شنقشی هست، بعضی لغاتی که در این ترجمه و در تفسیر سورابانی هست، شامل «فراخاوه»، «گلوچیدن»، «بهوانی» به معنی شفا، «دشواری و گسستی» است.
صادقی افزود: براساس همین لغات، اگر محل این ترجمه، دقیقاً همانجایی نباشد که تفسیر سورابانی در آن ترجمه شده، بسیار نزدیک به آن بوده است. زیرا در این ترجمه کلمه «ترنجبین» به صورت «تلنگوین» به کار رفته، اما در سورابانی به شکل «تلنگبین» آمده است. از آن جایی که سورابان از روستاهای مجاور نیشابور بوده، این ترجمه هم باید در یک نقطه بسیار نزدیک به آنجا انجام شده باشد.
وی در ادامه بیان کرد: زبان ترجمه قرآن زعفرانی، بسیار نزدیک به ترجمه سورآبادی است. در واقع نه عیناً مانند سورآبادی و نه شنقشی است. به نظر میرسد باید واژگان این ترجمهها با همدیگر مقایسه شود تا کلافهای آنها گشوده شود تا مشخص شود کدام قرآنها به هم نزدیک بوده و مربوط به کدام مناطق هستند. در برخی موارد ویژگیهای ماوراءالنهر رنگ باخته و اثری از آن دیده نمیشود.
صادقی در پایان از ترجمه دیگری از همین کاتب خبر داد و گفت: این نسخه اخیراً در ترجمه کشف شده و کامل هست و تاریخ آن دو سال بعد از این قرآن یعنی 548 قمری است. خط نیز همان خط است و کاتب تأکید کرده که آن را در ری نوشته است. کار این شخص کتابت بوده و دو زبان این ترجمهها نیز متفاوت بوده است.
حمید ملکیان، مرمتکار نسخ خطی در ادامه گفت: الحاقات بسیاری در این قرآن بود که ما در ابتدا چهار برگ آن را که جدا شده بود، بررسی کردیم. در واقع با استفاده از دستگاه مخصوصی، میزان اسیدیته آن را اندازهگیری کردیم تا اقدامات بعدی را انجام دهیم که عدد 5 را نشان داد. در اقدامات بعدی بافتهای آن را بررسی کرده و بیماریزدایی میکنیم و هدفمان حفاظت این نسخه است.
کشف اتفاقی قرآن زعفرانی
مرتضی کریمینیا، پژوهشگر قرآن زعفرانی گفت: یک سال پیش بر اثر اتفاق به این قرآن برخورد کردم که یک صفحه از آن در موزه رضا عباسی بود و کسی به آن توجهی نکرده بود. من که عاشق این نسخهها هستم. شب و روز تلاش کردم تا این نسخه احیا شود و به همین دلیل تصحیح آن را آغاز کردم.
وی افزود: این قرآن، قدیمیترین ترجمه تاریخدار است و فقط ترجمه بوده و تفسیر نیست. از ترجمههای فارسی کهن قرآن ری است که 10 سال پس از قرآن زعفرانی انجام شده و پس از قرآن قدس که در آستان قدس رضوی نگهداری میشود و تاریخ ندارد، احتمالاً مربوط به قرن پنجم است. همچنین قرآن موزه پارس نیز ناقص است. این نسخهها نشان میدهد که کامل بودن قرآن، تاریخدار بودن و ترجمه صرف بودن از ویژگیهای قرآن زعفرانی است.
کریمینیا ادامه داد: در این قرآن، کاتب با هندسه خاصی به کتابت پرداخته و حتی به فاصله کلمات نیز توجه داشته و ترجمه واژهها هم از یکدیگر فاصله دارند. ترجمه زعفرانی یک ترجمه اصیل از خود کاتب نیست و برگرفته از تفسیر سورآبادی است و حدود 50 سال قبل از زعفرانی نوشته شده است که تفسیر مزجی است، یعنی یک عبارت را ترجمه و سپس تفسیر کرده است و در ادامه آیه را آورده است. بنابراین هنر زعفرانی این بوده که تک تک کلمات ترجمهای را از تفسیر سورآبادی استخراج کرده و اصلاحاتی نیز در آن انجام داده است.
وی تصریح کرد: یکی از نکات جالب این است که مثلاً کلمه «نعمت» بدون استثنا «نکوداشت» ترجمه شده است و یا کلمهای مثل اما(لکن) که فراوان در زبان فارسی به کار میرود، اما کاتب به طور یکسان «لیک» به کار برده است که در سورآبادی هم به کار گرفته است. از این رو این کاتب، تنها یک مقلد نیست و یکسانسازیهایی انجام داده است.
کریمینیا گفت: کاتب و مترجم قرآن زعفرانی، دغدغه کلامی داشته و در ترجمه اسامی خداوند احتیاطهایی را رعایت کرده است، مثلاً در عبارت «بیدالله»، «دست خدا» ترجمه نکرده و نوشته، «به حکم خدا» تا برای خداوند تجسم قائل نباشد. همچنین اعلام را که اسامی خاص هستند و ما ترجمه نمیکنیم، وی ترجمه کرده است. مثلاً ذوالقرنین را خداوند آن دو گیسو، ذوالنون را خداوند ماهی، ابلیس را آن نومید، محمد(ص) را این ستوده، طور سیناء را کوه آراسته و طه را ای مرد مردانه ترجمه کرده است.
بازگشایی موزه عباسی
در پایان این مراسم، امامی مدیر موزه رضا عباسی نیز با اشاره به اهمیت پژوهش در حوزه قرآن به ویژه نسخههای خطی قرآنی از بازگشایی موزه رضا عباسی خبر داد و گفت: این موزه که مرمت و بازسازی شده، تا ۱۰ روز دیگر و حداکثر تا یک ماه دیگر افتتاح میشود و قرآن زعفرانی نیز پس از مدتی در معرض دید عموم قرار خواهد گرفت.
انتهای پیام