به گزارش خبرنگار ایکنا؛ غفلت از ادب و آداب «گریستن» و توقف در منزل محبت و اشک، شعر دینی و آیینی روز و روزگار ما را دچار رخوت و تنزل کرده است و شاعران آیینی ما به این ورطه افتادهاند که فقط شعرهای مجلس گرم کن و سوزناک بگویند. رضا اسماعیلی، شاعر و پژوهشگر حوزه ادبیات آئینی در همین راستا در مقالهای به این موضوع مهم پرداخته است که در ادامه از نظر مخاطبان میگذرد؛
در سینه چراغ عشق را روشن کن
تنپوش بلوغ نور را بر تن کن
با اشک بشوی صورت رخوت را
«نالیدن» را معبر «بالیدن» کن
«ما بر حسین بسیار میگرییم، اما هرگز در گریه متوقف نمیشویم. گریه ما برای نو كردن اندوهها و كینهها و میل به انتقام و خشم بر باطل است. اینها انگیزه ما برای گریه است.» (امام موسی صدر، کتاب «سفر شهادت، حسین وارث انبیا»، بند42)
رسانه قدرتمند «اشک»
بعد از واقعه محرم 61 و شهادت امام حسین(ع) و یارانش، حکومت منفور بنی امیه نه تنها عزاداری بر امام حسین و یارانش را ممنوع اعلام کرد، بلکه مردم را به سب علی و آل علی تشویق هم میکرد. حتی میگویند نفرت معاویه از آل علی به حدی بود که در قنوت نماز خویش على، حسن و حسین(علیهم السلام) را لعن مىکرد.
در طول تاریخ حکومتهای ظالم و غاصبی همچون بنی امیه و بنی عباس به مردم اجازه برپایی مجالس عزاداری حسینی را نمیدادند و اصلاً نام بردن از اهل بیت(ع) و امام علی(ع) و امام حسین(ع) و یارانش ممنوع بود و هر کس که به این مسئله تن نمیداد، زندانی و تبعید میشد و یا به شدیدترین وجه مورد آزار و شکنجه حکومت قرار میگرفت.
در چنین فضای بسته و رعبآوری بهترین راه برای زنده نگاه داشتن قیام حسینی و افشای ماهیت پلید یزیدیان گریه بر مصائب اهل بیت بود. در آن زمان تنها رسانه قدرتمندی که باعث افشای چهره پلید یزید میشد، «رسانه اشک» بود. در آن شرایط بسته امنیتی و پلیسی، برای زنده نگاه داشتن قیام حسینی از دست شیعه جز گریه بر اهل بیت کار دیگری بر نمیآمد. به خاطر همین این همه روایت و حدیث از معصومین درباره ثواب گریه بر مظلومیت حسین(ع) و اهل بیت(ع) داریم. اما باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که گریه بر اباعبدالله(ع) گریه عاطفی و از روی ترحم نیست، گریه سیاسی است. به یاد دارم حضرت امام خمینی(قدس سره الشریف) نیز در زمان حیات پربرکتشان با یادآوری و تأکید بر این نکته که گریه بر اباعبدالله(ع)، گریه سیاسی است، نه گریه عاطفی و از روی ترحم، فرموده بودند:
«مجلس عزا نه برای این است که گریه کنند برای سیدالشهدا و اجر ببرند - البته این هم هست و دیگران را اجر اخروی نصیب کند - بلکه مهم، آن جنبه سیاسی است که ائمه ما در صدر اسلام نقشهاش را کشیدهاند که تا آخر باشد و آن، این [که] اجتماع تحت یک بیرق، اجتماع تحت یک ایده و هیچ چیز نمیتواند این کار را به مقداری که عزای حضرت سیدالشهدا در او تأثیر دارد، تأثیر بکند... چنانچه، واقعاً بفهمند و بفهمانند که مسئله چه هست و این عزاداری برای چه هست و این گریه برای چه اینقدر ارج پیدا کرده و اجر پیش خدا دارد، آن وقت ما را «ملت گریه» نمیگویند، ما را «ملت حماسه» میخوانند.» (صحیفه امام خمینی، جلد ۱۶ ، صفحه ۳۴۶)
و در بیاناتی دیگر میفرمایند: «این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید فقط این است که ما گریه کنیم برای سیدالشهدا. نه سیدالشهدا احتیاج به این گریهها دارد و نه این گریه خودش فی نفسه کاری از آن برمیآید؛ جنبه سیاسی این مجالس بالاتر از همه جنبه های دیگری است که هست.» (صحیفه نور، ج 13، ص 153)
در واقع بعد از واقعه عاشورای سال 61 گریه حکم یک مین انفجاری را داشت که جامعه را به حرکت در میآورد و قیام حسینی را زنده نگاه میداشت. محبان آل علی در آن روز و روزگار تنها با «اسلحه اشک» و گریه کردن بر اباعبدالله(ع) میتوانستند شعلههای قیام امام حسین را از خاموشی و فراموشی در امان نگاه دارند و ماهیت نظام پلید یزیدی را برای مردم افشا کنند. در آن زمان «اشک» اسلحه شیعه بود. امروز اما در کنار اشک و گریستن بر کربلا - که برای تحریک احساسات و حفظ شور حسینی لازم است - باید به «نگریستن» هم فکر کنیم.
ادب و آداب «گریستن»
استاد شهید آیت الله مطهری در کتاب ارزشمند «حماسه حسینی» دردمندانه در باره تحریف قیام حسینی و خلاصه کردن آن در «گریه» میگوید: «عدهای آمدند گفتند گریه بر امام حسین ثوابش آنقدر زیاد است که از هر وسیلهای برای این کار میشود استفاده کرد ... دستگاه امام حسین(ع) از دستگاه دیگران جداست. اگر اینجا دروغ گفتی بخشیده است، جعل کردی، بخشیده است، تحریف کردی بخشیده است ... در نتیجه یک افرادی در این قضیه دست به جعل و تحریف زدهاند که انسان تعجب میکند.» (حماسه حسینی، شهید مرتضی مطهری، ج 17، صص 90 و 91)
یکی از چیزهایی که باعث تحریف عاشورا و آلوده شدن قیام حسینی به خرافات میشود، نکته ظریف و دقیقی است که استاد مطهری به آن اشاره کرده است. بله، آیات و احادیث فراوانی وجود دارد که در آن گفته شده در عزای امام حسین(ع) محزون بوده و اشک بریزید؛ اما به این معنا نیست که به هر قیمتی باید مردم را گریاند، یعنی باید با شیوهای مناسب، شایسته و متناسب با اهداف امام حسین(ع)، قیام وی را به مردم معرفی کرد. هیچ مسلمان اصیلی با عزای حسینی و گریه بر مصائب اباعبدالله(ع) مخالف نیست. چون اقامه عزای حسین، جز الفبای مسلمانی است و حکم «بای بسم الله» قرآن را دارد. بدون هیچ شکی ثواب گریه با معرفت بر مصیبت اباعبدالله(ع) که باعث بیداری، حق طلبی، آزادگی و ستمستیزی میشود، با هیچ چیز دیگر قابل مقایسه نیست. مگر میشود مسلمان بود و بر مظلومیت حسین و یارانش اشک نریخت؟ بحث بر سر کیفیت عزاداری و رعایت ادب و آداب گریستن است.
متأسفانه امروز به جای این که اشک بریزیم تا حماسه امام حسین(ع) را زنده نگه داریم، قیام امام حسین(ع) را تحریف و به خرافات آلوده میکنیم، تا از مردم اشک بگیریم! این یعنی «تقدیس اشک». یعنی اشک و گریاندن هدف شده، در حالی که اشک و گریه کردن وسیلهای برای زنده نگه داشتن قیام حسینی است. هم چنان که اشاره شد، اشک باید معبری برای «نگریستن» و بیداری باشد.
آری، به خاطر غفلت از ادب و آداب «گریستن» و توقف در منزل محبت و اشک، شعر دینی و آیینی روز و روزگار ما دچار رخوت و تنزل شده است و شاعران آیینی ما به این ورطه افتادهاند که فقط شعرهای مجلس گرم کن و سوزناک بگویند. شعرهایی مطابق با ذوق و ذائقه مردم و مداحان تا در مجالس عزاداری خوانده شود. به همین خاطر در مجالس عزای حسینی، «شور» بر «شعور» و «گریستن» بر نگریستن پیشی گرفته و بصیرت و معرفتافزایی که همواره مورد تأکید مقام معظم رهبری است به حاشیه رانده شده است. غافل از این که شور و شیفتگی و محبت منفک از معرفت ما را به جایی نمیرساند.
فرهنگ عاشورا را از «خرافه و گزافه» حفظ کنیم
«امروز حسین بن علی(ع) میتواند دنیا را نجات بدهد، به شرط آن که چهره او را با تحریف مغشوش نکنند. نگذارید مفاهیم تحریفآمیز، کارهای تحریفآمیز و غلط، چشمها و دلها را از چهره مبارک و منور حسین بن علی(ع) منصرف کند؛ با تحریف بایستی مقابله کنید». (مقام معظم رهبری، در ديدار با روحانيون و وعاظ در آستانه ماه محرم ۱۴۱۶ ق -۳ خرداد ۱۳۷۴)
غالیگری و غلو در شعر آیینی و عاشورایی یک منکر بزرگ است که باید به طور جدی با آن مقابله کرد. طرح مطالب دروغ، خرافه و غیرمستند در شعرها و نوحههای آیینی یک آفت و آسیب بزرگ است که باعث تحریف روح قیام حسینی میشود. ضمن این که دروغ بستن به بزرگان دینی منکری بزرگ است. متأسفانه امروز برخی شاعران و مداحان - خودآگاه یا ناخودآگاه - قیام امام حسین(ع) را تحریف و به خرافات آلوده کردهاند، این افراد وقایع غیرمستندی مانند داستان لیلی و علیاکبر، داستان عروسی قاسم، سر به محمل کوبیدن حضرت زینب(س) که دستاویز قمهزنی قرار گرفته است، عدد مقتولین، و... را در شعر خود بیان میکنند تا از مردم اشک بگیرند که این آفت بزرگی است. چنین مسائلی از پایه و اساس دروغ است و جز توهم و خیالپردازی چیز دیگری نیست. بسیاری از عالمان دینی - از جمله علامه مجلسی و محدث قمی - نیز به طرح چنین مسائلی اعتراض کرده و گفتهاند اینها سند تاریخی ندارد.
برای مثال سر به محمل کوبیدن حضرت زینب(س) که دستاویز قمهزنی قرار گرفته و موجب صدمات و هزینههای بسیاری برای شیعه شده، رد شده است، شیخ عباس قمی این مسئله را رد کرده و میگوید اسرای کربلا را بر ناقههای عریان بی جهاز میبردند. اصلاً آنجا محملی در کار نبوده که حضرت زینب(س) سرش را بر آن بکوبد. یا ماجرای به غارت بردن انگشتر حضرت امام حسین(ع) در روز عاشورا که با سوز و گداز در نوحهها و مرثیهها گفته میشود، از نظر تاریخی کاملاً مردود است. محمد بن مسلم ثَقَفی کوفی که 46 هزار حدیث از امام باقر و امام صادق(ع) روایت کرده و از احیاگران مکتب حضرت باقر العلوم(ع) است، میگوید؛ از امام صادق از ربودن انگشتر امام حسین در روز عاشورا سوال کردم و حضرت ضمن دروغ خواندن این داستان فرمودند: «الان این انگشتر در نزد ماست.» بنابراین مقرون به صواب است که در مورد قیام حسینی و واقعه عاشورا به «صدق واقعه» پایبند باشیم و از طرح چنین مسائلی در شعر آیینی خودداری کنیم. چنان که مقام معظم رهبری نیز با تأکید بر این مهم میفرمایند:
«در مرثیهخوانی بایستی به صدق واقعه پایبند بود. درست است که شما میخواهید مستمع خودتان را بگریانید، اما این گریاندن را به وسیله هنرنمایی در کیفیت بیان واقعه تأمین کنید، نه در ذکر واقعهای که اصل ندارد. ما در گذشتهها سراغ داشتیم، انشاءالله حالا آنجور نیست که بعضیها فیالمجلس یک چیزی را جعل میکردند؛ نکتهای همان جا به ذهنش میآمد، میدید خوب است، موقعیت خوب است، همان جا میگفت و از مردم اشک میگرفت! این درست نیست. اشک گرفتن از مردم که هدف نیست؛ هدف، آمیختن این دل اشکآلود که اشک را به چشم میرساند و چشم را اشکبار میکند به معارف زلال است؛ البته با هنرنمایی.» (مقام معظم رهبری، در دیدار با شاعران و ذاکران اهل بیت، 13 خرداد 1389)
«پیامهای عاشورا» را دریابیم
با واکاوی روایات و احادیث اسلامی درمییابیم که ریشه بسیاری از تحریفات شعر عاشورایی چیزی جز این نیست که ما در منزل «محبت» متوقف ماندهایم و گامی در مسیر صعود به ملکوت معرفت و حکمت دینی بر نداشتهایم. این حرف، حرف نگارنده این سطور نیست که گروهی در مخالفت با آن پای بر زمین بکوبند و با ابرام و اصرار تمام بگویند: «نه برادر! اشتباه فکر میکنی، توقف در منزل محبت آسیب نیست»، این حرف، حرف قرآن و معصومین(علیهم السلام) است. توقف در منزل محبت محض از آن جهت آسیبزا است که به «غالیگری» و شرک ختم میشود، که یک «منکر» بزرگ است. چنان که در آیه(30) سوره توبه میخوانیم: «وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ۖ ذَٰلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ ۖ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ ۚ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ ۚ أَنَّىٰ يُؤْفَكُونَ»؛ «و یهود گفتند: عُزَیر پسر خداست و نصاری گفتند: مسیح پسر خداست! این سخنی است که تنها بر زبان میرانند و با گفتار و کیش کافران مشرک پیشین نزدیکی و مشابهت دارند، خدا آنها را هلاک و نابود کند! آنان را (از حق) به کجا میگردانند؟!»
حضرت امام سجاد(ع) نیز در حدیثی به «ابوخالد کابلی» - از رجال شیعی سده اول هجری و معاصر امام سجاد – در تفسیر این آیه میفرمایند: «یهود و نصاری، به خاطر حُب مُفرطی که به عزیر و مسیح (علیهم السلام) داشتند آن دو را فرزندان خدا دانستند. جمعی از شیعیان ما نیز در حدی ما را دوست خواهند داشت که در باره ما چیزی که یهود در باره عزیز و نصاری در باره عیسی گفتند، خواهند گفت. نه آنان از مایند و نه ما از آنانیم.» (طوسی، محمد بن حسن، الامالی، انتشارات دارالثقافه، قم، 1314 ق / اختیار معرفه الرجال، ج1، ص 336.)
با عنایت به آیات و روایاتی که ذکر شد، به خوبی در مییابیم که ترکیب محبت با معرفت دینی راهگشا و سازنده است و منجر به پیروی از راه و مرام و روش و منش خاندان رسالت میشود. به یاد داشته باشیم که «عاشورا» یک حادثه نیست، یک فرهنگ است. فرهنگی انسانساز که ما را به سرمنزل سعادت و رستگاری و راستی و درستی هدایت میکند. پس شایسته است پیش و بیش از هر چیز دیگر «پیامهای عاشورا» را دریابیم و هوشمندانه از سیمای قیام حسینی که «ظالمستیزی»، «مظلومنوازی»، مبارزه با بدعت و تحریف و احیای «کرامتهای انسانی» است پردهبرداری کنیم.
عاشورا، ارتفاع یک فرهنگ است
یک حادثه نه، حماسهای خونرنگ است
پیکار علیه بدعت و تحریف است
فریاد علیه سلطه نیرنگ است
«محبت حسینی»، فرزند «معرفت حسینی» است
بیهیچ شکی؛ عمود خیمه محبت، «معرفت» است. محبت هیچ گاه بدون معرفت در دل انسان شکل نمیگیرد و نطفه نمیبندد. یعنی نمیشود اول عاشق کسی شد، بعد او را شناخت. طبق آیات و روایات قرآنی، «محبت حسینی» فرزند «معرفت حسینی» است. از این منظر، اگر ما خود را محب واقعی حسین میدانیم، باید آثار این محبت را در سلوک انسانی و اسلامی خود رصد کنیم و ببینیم. آثار محبت واقعی به اباعبدالله(ع)، بندگی، یکتاپرستی، بیداری، حقطلبی، آزادگی، ظلمستیزی و در نهایت پیروی و تبعیت از آن امام همام است، نه معصیت و گناه. ولی وقتی میگوییم حسین و ادب و آداب عزاداری را زیرپا میگذاریم، وقتی میگوییم حسین و با خواندن نوحه «لا اله الا زینب» از آستان بندگی حضرت حق روی بر میتابیم، وقتی میگوییم حسین و قمه میزنیم، وقتی میگوییم حسین و نوحههای لس آنجلسی میخوانیم، وقتی میگوییم حسین و در هیئتها لخت میشویم، وقتی میگوییم حسین و مردمآزاری میکنیم، وقتی میگوییم حسین و دروغ میگوییم، وقتی میگوییم حسین و به خواهر یا برادر مسلمانی که با نظر ما مخالف است تهمت بیدینی میزنیم، وقتی میگوییم حسین و با آبروی اسلام بازی میکنیم... همه این نشانهها به ما میگوید که محبت ما، محبت آمیخته با معرفت نیست.
محبت اصیل و زلال حسینی، باید از چشمه «معرفت» بجوشد. امروز «نالیدن» باید معبری برای «بالیدن» باشد. اشکی که امروز از دیدگان ما جاری میشود، باید «اشک بیداری» باشد و از چشمه «إنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ» بجوشد. چنین اشکی است که به تعبیر حضرت امام(قدس سره الشریف) سازنده و حماسهآفرین است.
ما داعیه ظلمشناسی داریم
در مرثیه، لهجهای سیاسی داریم
همسنگر گریههای ما بیداریست
از روضه، قرائتی حماسی داریم
استفاده هوشمندانه از تریبون «هیئت»
نکته آخر این که امروز برای معرفی حماسه انسانساز حسینی و قیام کربلا؛ «اشک» تنها اسلحه ما نیست. به لطف خدا و حاکمیت نظام مقدس جمهوری اسلامی امروز ما برای معرفی شایسته نهضت انسانساز کربلا تریبونها و امکانات فراوانی داریم. عقل حکم میکند که در کنار دعوت به گریه و حضور با معرفت «بر آستان اشک»، از همه امکانات و تریبونها برای معرفی قیام حسینی به مردم جهان استفاده کنیم. یکی از این تریبونها، تریبون «شعر آیینی» و «هیئت» است. ما هنوز به ظرفیتهای نامکشوف این تریبون قدرتمند پی نبردهایم. به همین خاطر است که قدر این سرمایه عظیم را نمیدانیم و «باری به هر جهت» و غیر هوشمندانه از آن استفاده میکنیم.
غلبه «تفکر احساسی» بر«تفکر عقلانی» در شعر هیئتی غیر قابل انکار است. چون هدف اصلی در این گونه ادبی - پیش و بیش از معرفتافزایی – تهییج و تحریک عواطف و ایجاد شور و شیدایی در مجلس است. متأسفانه گاهی بعضی از شاعران و مداحان با قرائت اشعار غلوآمیز و غیرمستند در هیئات دینی به قصد گرفتن دو قطره اشک، با احساسات مذهبی مردمی که به قصد و نیت شناخت بیشتر حماسه حسینی در این گونه مجالس شرکت کردهاند، بازی میکنند که این امر در درازمدت میتواند باعث دلزدگی و رویگردانی مردم – به ویژه جوانان - از مجالس مذهبی و تنزل جایگاه هیئت در جامعه شود.
واقعیت این است که در حوزه نقد و آسیبشناسی شعر آیینی و هیئت، جامعه ادبی ما موضعی کاملاً انفعالی و بیتفاوت به خود گرفته است. علت آن نیز مشخص است. یعنی به محض ورود به حوزه پرخوف و خطر آسیبشناسی شعر آیینی، گوینده، مظلومانه از سوی کسانی که خود را مسلمانتر از رهبر معظم انقلاب، عالمان دینی و پیشکسوتان شعر آیینی میدانند، مورد تکفیر قرار میگیرد و سنگباران هجمهها و تهمتهای سنگین و گوناگون میشود؛ تهمتهایی از قبیل وهابی، بیسواد، دشمن دین، مخالف عزای حسینی، مخالف گریه بر مصیبت کربلا و...! با این هجمه و هزینه سنگین جای تعجب نیست که این عرصه از حضور دلسوزان و دغدغهمندان خالی است و همه منتظرند تا «دستی از غیب برون آید و کاری بکند»! امروز ورود به حوزه «آسیبشناسی» به منظور تبیین و اصلاح تحریفهای لفظی و معنوی قیام انسانساز حسینی برای کسانی که دغدغه دین و آیین دارند، حکم یک تکلیف الهی را دارد؛ چرا که امروز آسیبشناسی شعر و ادبیات آیینی، حکم امر به معروف و نهی از منکر را دارد و مخالفت با آن، مخالفت با به جا آوردن یک واجب الهی و تکلیف دینی است.
در حال حاضر نیز باعث افتخار جامعه ادبی ماست که مقام معظم رهبری در کسوت عالمی روشناندیش و ادیبی فرهیخته؛ یکی از بزرگترین طلایهداران «آسیبشناسی شعر دینی و آیینی» روزگار ما هستند که باید از این بابت خدا را شاکر و سپاسگزار باشیم. جان کلام آن که باید از تریبون شعر آیینی و هیئت برای تبلیغ آموزههای اصیل دینی، روشنگری، بیداری و معرفتافزایی استفاده کنیم. استفاده سلیقهای و ابزاری از این تریبون ظلم است.
با گرامیداشت ماه محرم و حماسه حسینی، و همچنین با آرزوی حضور با معرفت در مجالس سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، این نوشتار را با فرازی از زیارت عاشورا به پایان میبرم: «اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... اَللّهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَهِ.»
انتهای پیام