به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، مسئله نرخ سود بانکی در ایران، همواره یکی از موضوعات چالشبرانگیز و در صدر اخبار اقتصادی بوده است. سال گذشته شورای پول و اعتبار نرخ سود بانکی را تا بیست درصد کاهش داد اما این مسئله رضایت مردم و فعالان اقتصادی را جلب نکرد تا اینکه چند روز قبل، سه بانک خصوصی در اقدامی هماهنگ، نرخ سود سپردههای بانکی را تا 15 درصد کاهش دادند.
چند روز قبل، کوروش پرویزیان، رئیس کانون بانکهای خصوصی کشور درباره کاهش مجدد نرخ سود بانکی اظهار کرد: طبق توافقی که میان تمام بانکهای کشور حاصل شده، از تیرماه امسال حداکثر نرخ سود سپرده بانکی برای سپردههای یک ساله به 15 درصد کاهش خواهد یافت.
وی همچنین با اشاره به نرخ تعیین شده برای سپردههای کوتاهمدت گفت: نرخی که برای سپردههای کوتاه مدت در شبکه بانکی تعیین شده بین 7 تا 10 درصد خواهد بود. بدین ترتیب سپردههای روزشمار با حداقل نرخ و سایر سپردهها تا یک سال در حدود 10 درصد تعیین شده است. پرویزبان همچنین از احتمال کاهش نرخ سود تسهیلات بانکی در آینده خبر داد.
برای بررسی بیشتر آثار کاهش سود بانکی بر اقتصاد کشور و همچنین وضعیت بانکداری اسلامی در ایران، با کامران ندری، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) گفتوگویی انجام دادهایم که متن این مصاحبه در ادامه میآید:
ابتدا دیدگاه خود درباره اقدام اخیر چند بانک خصوصی در زمینه کاهش نرخ سود بانکی را بیان کنید و بفرمائید این مسئله چه آثار اقتصادی در پی دارد؟اولا این مسئله توافق بین بانکها بوده و نکته دیگر این است که نرخ سود سپردهها را کاهش داده و اعلام کردهاند نرخ سود تسهیلات را در اطلاع ثانوی کاهش خواهند داد و توافق فعلا بر روی پائین آوردن نرخ سود سپرده است. بانکها در مورد نرخ سود سپردهها میتوانند توافق کنند اما اگر توافق فقط مربوط به کم کردن نرخ سود سپرده باشد از لحاظ اصول علم اقتصاد، تبانی محسوب میشود.
در رابطه با اینکه هم نرخ سود سپرده و هم تسهیلات را کاهش دهند از نقطهنظر اقتصادی، تناقض وجود دارد. از نظر اقتصادی وقتی نرخ سود سپرده کاهش پیدا میکند، ماندگاری پول در بانک کاهش پیدا خواهد کرد و به عبارت دیگر، عرضه وجوه قابل قرض دادن کم میشود و از سوی دیگر اگر نرخ سود تسهیلات کاهش پیدا کند، تقاضا برای تسهیلات افزایش پیدا میکند.
در چنین شرایطی اگر عرضه وجوه کم شود و تقاضا برای وجوه مالی افزایش پیدا کند، بانکها به طور طبیعی با کسری نقدینگی مواجه میشوند و این به معنای این است که مجددا مجبور خواهند شد نرخ سود را کاهش دهند مگر اینکه بانک مرکزی از تصمیم بانکها حمایت کند و اگر با کسری بودجه مواجه شدند، بتوانند از تسهیلات بانک مرکزی با نرخ ارزان استفاده کنند.
اگر این توافق در مورد نرخ تسهیلات هم اعمال شود چه نتیجهای در پی خواهد داشت؟بنده معتقدم اگر این توافقی که بانکها انجام دادهاند، در رابطه با نرخ تسهیلات هم اعمال شود، دوام چندانی نخواهد داشت مگر اینکه بانک مرکزی از منابع خود برای جبران کسری منابع بانکها استفاده کند اما اگر فقط نرخ سود سپرده کاهش پیدا کند، در اینجا کسری نقدینگی بانکها کمتر میشود اما خلاف اصول یک بازار رقابتی و به ضرر سپردهگذاران عمل کردهاند.
این تبانی قابل قبول نیست و اگر بانک مرکزی اقدامی انجام نمیدهد، دست کم شورای رقابت باید این امر را پیگیری کند و به همین دلیل است که به شکل دستوری نمیتوان نرخ سود سپرده را کاهش داد.
کاهش نرخ سود بانکی چه تأثیری بر تحقق بانکداری اسلامی در کشور دارد؟به نظرم این امر ارتباطی با بانکداری اسلامی ندارد بلکه مربوط به قواعد بازار و عرضه و تقاضا است و اگر براساس این قواعد عمل نکنیم تصمیمات اتخاذ شده اثری در پی نخواهد داشت.
در بانکداری اسلامی، نرخگذاری براساس قواعد بازار صورت میگیرد مگر اینکه قرار باشد تبانی اتفاق بیفتد که در این حالت براساس قوانین شریعت هم تبانی کردن و تضییع حقوق دیگران در قیمتگذاری، خلاف است. البته چون بانک مرکزی به دنبال کاهش نرخ سود است، از این تصمیم استقبال میکند اما همانگونه که عرض کردم اگر قرار باشد نرخ سود بانکی کاهش پیدا کند، به صورت توافقی و تبانی امکانپذیر نیست.
اساسا قواعد بازار و عرضه و تقاضا چنین اجازهای را نمیدهد مگر اینکه بانک مرکزی اگر بخواهد واقعا نرخ سود کاهش پیدا کند، بانکها را با منابع خود مورد حمایت قرار دهد.
اگر هنگامیکه در بازار کسری منابع به وجود میآید، بانکها بتوانند از منابع بانک مرکزی استفاده کنند این امر محقق خواهد شد اما معلوم نیست این امر تا چه اندازه در راستای سیاستهای پولی بانک مرکزی است؛ چراکه بانک مرکزی نگران تورم هم هست و اگر بخواهد منابع خود را در اختیار بانکها قرار دهد تا نرخ سود را کاهش دهند ممکن است نرخ نقدینگی از آنچه که بانک مرکزی به دنبال آن است بالاتر برود و این امر میتواند آثار و تبعات تورمی داشته باشد.
منظور از قواعد بازار چیست و آیا این امر در بانکداری اسلامی و متعارف متفاوت است؟وقتی نرخ سود سپرده را پائین میآورند، این امر باعث میشود ماندگاری سپردهها کاهش پیدا کرده و از سوی دیگر عرضه منابع قابل وام دادن کم میشود. از طرف دیگر چون نرخ تسهیلات پائین آمده تقاضا برای این تسهیلات کاهش پیدا میکند. در بانکداری اسلامی هم وضعیت به همینگونه است و این ضوابط براساس عقود اسلامی انجام میشود اما موضوع عرضه و تقاضای منابع سر جای خود است.
اگر در منابع، کمبودی ایجاد شود، نرخ سود بانکی افزایش پیدا میکند و اگر فراوانی منابع باشد نرخ سود بانکی کاهش پیدا میکند. این امر ربطی به بازار مالی اسلامی ندارد بلکه در همه بازارها وضعیت عرضه و تقاضا بدین شکل است. البته چنین روندی فقط در یک حالت امکانپذیر است که بخش عمدهای از مردم امکان دسترسی به منابع مالی را نداشته و در صف دریافت تسهیلات باشند.
در چنین شرایطی، افرادی که در این سهمیهبندی، امکان دسترسی به منابع را داشته باشند احتمالا از ضوابط غیر اقتصادی برای دسترسی به منابع مالی استفاده میکنند، بنابراین اگر تاکنون در مورد پایین آوردن نرخ سود بانکی، میگفتیم این امر به صورت دستوری امکانپذیر نیست اما اکنون باید گفت که پایین آوردن نرخ سود بانکی در بانکداری اسلامی و متعارف به صورت تبانی هم امکانپذیر نیست.
دیدگاه اسلام درباره عواقبی که این تبانی در پی دارد و همچنین نحوه برخورد با آن چگونه است؟اسلام میگوید اگر گروهی از تولیدکنندگان یک کالا تصمیم بگیرند که کالای خود را به بازار عرضه نکنند تا قیمت افزایش پیدا کند، باید با آنها برخورد کرد. حال اگر عدهای دور هم جمع شوند که حق و حقوق سپردهگذاران را کمتر پرداخت کنند، اسلام در اینباره هم میگوید که باید برخورد کرد مگر اینکه از یک طرف که نرخ سود سپرده را کاهش میدهند، از سوی دیگر نرخ سود تسهیلات را هم کاهش دهند که در این صورت بازار به آنها اجازه نمیدهد؛ چراکه منجر به ایجاد مازاد نیاز و سهیمهبندی و در نهایت به وجود آمدن صف میشود و هرچقدر که صف به وجود بیاید بدین معنی است که در نظام اقتصادی اخلال پدید آمده است.
چنین روندی با قوانین اسلامی هم سازگار نیست که صف ایجاد کنیم و بعد منابع را در اختیار عده خاصی قرار دهیم؛ چراکه عدهای میتوانند تسهیلات دریافت کنند و عدهای از چنین امکاناتی محروم میشوند و این امر میتواند مشکلساز شود. در مجموع این اقدام بانکها به نظرم اقدام درستی نیست مگر اینکه بانک مرکزی با افزایش عرضه منابع، کاری کند که تعادل عرضه و تقاضا در بازار پدید آید که در این مورد هم بانک مرکزی ملاحظات خود را نسبت به رشد نقدینگی و تورم دارد و معلوم نیست این مسئله تا چه اندازه عملی باشد؟